مصطفی اکبری علایی؛ جواد رضائی؛ یوسف روزبهان
چکیده
این پژوهش بهمنظور مقایسه تأثیر منابع مختلف روی بر جمعیتهای میکروبی، آنزیمهای هیدرولیتیک و فراوردههای تخمیر برونتنی شکمبه گوسفند اجرا شد. پنج جیرۀ بدون مکمل روی (شاهد) یا حاوی سولفات روی، اکسید روی، نانواکسید روی و روی-متیونین ارزیابی شدند. آزمونهای گاز 24 و 72 ساعته در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد و جمعیتهای میکروبی، ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور مقایسه تأثیر منابع مختلف روی بر جمعیتهای میکروبی، آنزیمهای هیدرولیتیک و فراوردههای تخمیر برونتنی شکمبه گوسفند اجرا شد. پنج جیرۀ بدون مکمل روی (شاهد) یا حاوی سولفات روی، اکسید روی، نانواکسید روی و روی-متیونین ارزیابی شدند. آزمونهای گاز 24 و 72 ساعته در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد و جمعیتهای میکروبی، آنزیمهای هیدرولیتیک، متان، فعالیت آنتیاکسیدانی، هضمپذیری ماده آلی (OMD)، انرژی قابل سوختوساز (ME)، سوبسترای تجزیهشده حقیقی (TDS)، توده میکروبی، ضریب تفکیکپذیری (PF) و اسیدهای چرب فرار (VFA) تعیین گردیدند. تعداد کل باکتریهای پروتئولیتیک و فعالیت پروتئاز در اثر مصرف منابع آلی، معدنی و نانوذرات روی کاهش یافت (0/05>P). مصرف منابع متیونین، اکسید و سولفات روی موجب افزایش فعالیت آلفاآمیلاز شد (0/05>P). تعداد کل پروتوزوآ در انکوباسیون 24 ساعته در اثر منابع روی جیرهای روند کاهشی نشان داد. کل باکتریهای سلولولیتیک، کربوکسیمتیل سلولاز، میکروکریستالین سلولاز، فعالیت تجزیهکنندگی کاغذ صافی، ظرفیت آنتیاکسیدانی، توده میکروبی و PF بین تیمارها یکسان بود. مکملهای متیونین، اکسید و سولفات روی موجب افزایش OMD، ME، TDS و کل VFA شدند، درحالیکه آمونیاک و نسبت استات:پروپیونات را کاهش دادند (0/05>P). تولید متان 24 ساعته نیز با مصرف مکملهای روی کاهش یافت (0/05>P). درمجموع، افزودن مکملهای سولفات، اکسید و متیونین-روی به جیره (30 میلیگرم روی در کیلوگرم ماده خشک) با هدف بهبود فعالیت آلفاآمیلاز و قابلیت هضم و کاهش فعالیت پروتئولیتیک، تجمع آمونیاک و متان قابل توصیه است اما تغذیه نانواکسید روی توصیه نمیشود. تحقیقات بیشتری در مورد اثر منابع روی بر میکروبها و آنزیمهای شکمبه در شرایط جیرهای متفاوت نیاز است.
هنگامه وفایی؛ مجتبی حسین پور مشهدی
چکیده
چندشکلی تکنوکلئوتیدی ژن STAT1 با روش PCR-RFLP و ارتباط آن با صفات تولید شیر در گاوهای شیری نژاد براونسوئیس بررسی شد. تعداد ۹۸ رأس گاو شیری نژاد براونسوئیس به طور تصادفی از گاوداریهای صنعتی مشهد انتخاب و خونگیری ازورید دمی انجام شد. استخراج DNA با استفاده از کیت آماده انجام شد. یک قطعه دارای ۳۱۴ جفت باز در ناحیه 3'UTR ژن STAT1 با ...
بیشتر
چندشکلی تکنوکلئوتیدی ژن STAT1 با روش PCR-RFLP و ارتباط آن با صفات تولید شیر در گاوهای شیری نژاد براونسوئیس بررسی شد. تعداد ۹۸ رأس گاو شیری نژاد براونسوئیس به طور تصادفی از گاوداریهای صنعتی مشهد انتخاب و خونگیری ازورید دمی انجام شد. استخراج DNA با استفاده از کیت آماده انجام شد. یک قطعه دارای ۳۱۴ جفت باز در ناحیه 3'UTR ژن STAT1 با روش PCR تکثیر و سپس قطعه مورد نظر توسط آنزیم برشی Pag1 هضم شد. فراوانیهای ژنوتیپی و ژنی با نرمافزار POPGENE (نسخه 31/1) برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرمافزار آماری SAS استفاده شد. میانگین صفات با روش دانکن مقایسه شد. فراوانی ژنوتیپهای TT، TC و CCبه ترتیب 23/0 ، 25/0 و 5۲/0 بود. فراوانی آللهای T و C به ترتیب 35۵/0 و 6۴۵/0 برآورد شد. هتروزیگوسیتی مورد انتظار معادل ۰/۴۵۸ برآورد شد. آزمون مربع کای نشان داد که جمعیت مورد مطالعه در تعادل هاردیوینبرگ نمیباشد (05/0P<). تفاوت میانگین الگوهای ژنوتیپی در جایگاه ژن STAT1 برای صفات شیر (شامل تولید شیر، درصد و مقدار چربی شیر و مقدار پروتئین شیر) معنیدار نبود، ولی برای صفت درصد پروتئین شیر معنیدار بود (05/0P<). میانگین تولید شیر و مقادیر چربی و پروتئین برای ژنوتیپ CC نسبت به دو ژنوتیپ دیگر بیشتر بود. با توجه به نتایج حاصل، آلل T به عنوان آلل با فراوانی کم شناخته میشود و وجود آلل C در ژنوتیپ گاو اثر مثبت بر صفات تولید شیر، مقدار چربی و پروتئین دارد.
سارا ندری؛ علی صادقی سفیدمزگی؛ غلامرضا قربانی؛ پویا زمانی
چکیده
هدف از این مطالعه، برآورد ارزشهای اقتصادی برای مازاد خوراک مصرفی و برخی از صفات تولیدی و عملکردی در گاو شیری هلشتاین ایران بود. برای این منظور، ازمدلسازی زیست-اقتصادی صفت به صفت و یا چندصفته و دادههای تولیدی و اقتصادی استفاده شد. این دادهها از هفت گله بزرگ گاو شیری در سال 1399 جمعآوری شد. ارزش اقتصادی مازاد خوراک مصرفی در ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، برآورد ارزشهای اقتصادی برای مازاد خوراک مصرفی و برخی از صفات تولیدی و عملکردی در گاو شیری هلشتاین ایران بود. برای این منظور، ازمدلسازی زیست-اقتصادی صفت به صفت و یا چندصفته و دادههای تولیدی و اقتصادی استفاده شد. این دادهها از هفت گله بزرگ گاو شیری در سال 1399 جمعآوری شد. ارزش اقتصادی مازاد خوراک مصرفی در چهار گروه مختلف سنی محاسبه شد. جیرهها برای گروههای مختلف با استفاده از نرمافزار CNCPS تنظیم شدند. ضرایب اقتصادی (حاصلضرب ارزشهای اقتصادی در بیانهای ژنتیکی تنزیلیافته، برحسب ریال و یک گاو در سال) بهصورت میانگین در سطح گلههای مورد بررسی برای یک کیلوگرم تولید شیر 14280 ریال، یک کیلوگرم چربی شیر 291060 ریال، برای یک کیلوگرم پروتئین شیر 232260 ریال، برای یک کیلوگرم مازاد خوراک مصرفی 790860- ریال، برای یک ماه ماندگاری 702588 ریال و برای یک روز باز 113820- ریال برآورد شدند. آنالیز حساسیت نشان داد که قیمت اقلام خوراکی کنسانترهای نسبت به علوفهای اثر بیشتری بر ارزش اقتصادی مازاد خوراک مصرفی دارند. در تحلیلهای ژنتیکی-اقتصادی، صفت تولید شیر با تأکید نسبی 50 درصد مهمترین صفت در اصلاح نژاد گاو شیری ایران بود، در حالیکه تأکید نسبی بازده خوراک مصرفی تنها حدود 5 درصد بود. نتایج این پژوهش اطلاعات ارزشمندی درباره ارزشهای اقتصادی صفات فراهم میکند که میتواند در تکمیل شاخص انتخاب ملی و تحلیلهای هزینه-فایده مورداستفاده قرار گیرد.
ثریا رفیعی؛ علی صادقی سفیدمزگی؛ سید رضا میرایی آشتیانی؛ حسن مهربانی یگانه
چکیده
هدف: مطالعه حاضر بهمنظور حاضر بررسی ارتباط صفات طول عمر تولیدی، وقوع ورم پستان بالینی و امتیاز سلولهای سوماتیک با صفات تیپ در گاوهای هلشتاین از طریق یک مطالعه فراتحلیل انجام شد.
روش پژوهش: با استفاده از جستجوی سیستماتیک از طریق سامانههای جستجوگر و بررسی 106 مطالعه، مقالات مربوط به نژادهایی غیر از هلشتاین، گونههای گوسفند و ...
بیشتر
هدف: مطالعه حاضر بهمنظور حاضر بررسی ارتباط صفات طول عمر تولیدی، وقوع ورم پستان بالینی و امتیاز سلولهای سوماتیک با صفات تیپ در گاوهای هلشتاین از طریق یک مطالعه فراتحلیل انجام شد.
روش پژوهش: با استفاده از جستجوی سیستماتیک از طریق سامانههای جستجوگر و بررسی 106 مطالعه، مقالات مربوط به نژادهایی غیر از هلشتاین، گونههای گوسفند و بز، مقالات حاوی اطلاعات ناقص، مقالات مربوط به صفات مختلف طول عمر و مقالات نامرتبط با صفات موردبررسی کنار گذاشته شدند. سپس دادههای ضرایب همبستگی ژنتیکی صفات تیپ با طول عمر تولیدی از تعداد شش مطالعه، با ورم پستان از هشت مطالعه و با امتیاز سلولهای سوماتیک از 17 مطالعه استخراج شدند. دادهها در این مطالعات از 263065، 4716267 و 922090 گاو هلشتاین، متناظر با طول عمر تولیدی، وقوع ورم پستان بالینی و امتیاز سلولهای سوماتیک جمعآوری شده بودند. برای انجام آنالیز از پکیج metafor در محیط R استفاده شد. با توجه به وجود تفاوت در روشهای برآورد و تعداد نمونههای مطالعات مختلف، بهمنظور توجه به این ناهمگنی میان مطالعات، برای انجام فراتحلیل از مدل تصادفی (که در آن اثر مطالعه بهصورت تصادفی در نظر گرفته شده و یک استنتاج درباره اثر در کل جمعیت مطالعاتی ارائه میدهد) جهت برآورد آمارههای اصلی استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که طول عمر تولیدی همبستگی ژنتیکی قابلتوجه را با رباط مرکزی پستان 19/0، با عرض سینه 13/0- و با عمق پستان 14/0 دارد. بیشترین همبستگی ژنتیکی امتیاز سلولهای سوماتیک با امتیاز وضعیت بدنی 31/0-، با عمق پستان 25/0- و با زاویه پا 24/0- برآورد شد. همچنین، بیشترین همبستگی ژنتیکی ورم پستان بالینی با عمق پستان 28/0-، با طول سرپستانک 23/0- و با زاویهدار بودن 17/0 برآورد شد. آزمون ناهمگنی (آماره I2) نشان داد میزان واریانس میان مطالعات در بیشترین سطح (بیشتر از 99 درصد) معنیدار بود. وجود رباط مرکزی قوی به معنی بقای طولانی گاوهای شیری در گلهها با حداقلسازی پتانسیل ابتلا به زخمها و بیشینهسازی بهبود مدیریت شیردوشی و در نتیجه حفظ سلامت سرپستانکها و پستان کمعمق است.
نتیجهگیری: برآوردهای بهدستآمده از فراتحلیل همبستگیهای ژنتیکی صفات تیپ با طول عمر تولیدی، امتیاز سلولهای سوماتیک و ورم پستان حاکی از این است که استفاده از این صفات میتواند نقش مؤثرتری در شاخص انتخاب چندصفته جمعیت گاوهای شیری داشته باشد. گاوها با دستیابی به امتیازهای ایدهآل صفات تیپ، میتوانند طول عمر طولانی، تولید شیر بیشتر و باروری بهتری داشته باشند. نتایج این پژوهش میتواند در برآورد ارزشهای اقتصادی صفات تیپ جهت ایجاد شاخص ملی برای ارزیابی و انتخاب گاوهای هلشتاین مورداستفاده قرار گیرد.
بهزاد رجبی مرند؛ حسین مرادی شهربابک؛ مصطفی صادقی؛ رستم عبدالهی آرپناهی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی صحت ارزشهای اصلاحی ژنومی (GEBV) بدست آمده برای دو صفت اقتصادی مهم تولید شیر و امتیاز سلول های بدنی با استفاده از SNPها و بلوکهای هاپلوتایپی مبتنی بر LD به کمک دو روش آماری GBULP و بیز B بود. اطلاعات ژنوتیپی مربوط به 1654راس گاو نر که با استفاده از تراشههایی با تراکمهای مختلف تعیین ژنوتیپ شده بودند مورد استفاده قرار ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی صحت ارزشهای اصلاحی ژنومی (GEBV) بدست آمده برای دو صفت اقتصادی مهم تولید شیر و امتیاز سلول های بدنی با استفاده از SNPها و بلوکهای هاپلوتایپی مبتنی بر LD به کمک دو روش آماری GBULP و بیز B بود. اطلاعات ژنوتیپی مربوط به 1654راس گاو نر که با استفاده از تراشههایی با تراکمهای مختلف تعیین ژنوتیپ شده بودند مورد استفاده قرار گرفت. صحت ارزشهای اصلاحی بدست آمده هنگام استفاده از SNPها حاکی از برتری بیز B نسبت به GBLUP بود، به طوری که برای صفت تولید شیر و امتیاز سلولهای بدنی صحت ارزیابیها با استفاده از GBLUP به ترتیب برابر 54/3 و 43/7 درصد و برای روش بیز Bبه ترتیب برابر 57/7 و 44/2 درصد بود. برای صفت تولید شیر، صحت پیشبینیهای حاصل با استفاده از بلوکهای هاپلوتایپی در هر دو روش آماری، بالاتر از صحت حاصل هنگام استفاده از SNPها بود در حالی که برای صفت امتیاز سلولهای بدنی، این افزایش صحت، زمانی که از روش آماری GBLUP استفاده شد مشهود بود ولی هنگام استفاده از روش بیز B این برتری تنها زمانی بدست آمد که مقدار آماره 2r مورد استفاده برای تشکیل بلوکها بالاتر از 0/2 بود. نتایج نشان داد که سطح بهینه آماره2r برای تشکیل بلوکهای هاپلوتایپی بستگی به نوع صفت و وراثت پذیری آن دارد ولی در مجموع، استفاده از آماره2r بیشتر از0/2جهت تشکیل بلوکهای هاپلوتایپی، میتواند منجر به افزایش صحت ارزشهای اصلاحی ژنومی در هر دو صفت در مقایسه با استفاده از SNPها شود.
جابر خانی یوسف رضا؛ علی اسدی الموتی؛ مجتبی یاری؛ الیاس سلطانی
چکیده
هدف: تغییر اقلیم موجب شده است تا تلاشهای پژوهشی بسیاری معطوف به معرفی علف مناسب برای جایگزینی با علف رایج در جیره نشخوارکنندگان شود. در ایران، کشت یونجه در دهه گذشته بهدلیل کمبود آب بهشدت محدودشده درحالیکه یونجه بخش مهمی از علوفه جیره گاوها است. این پژوهش بهمنظور ارزیابی عملکرد زراعی، خصوصیات گیاهشناسی، ویژگیهای شیمیایی ...
بیشتر
هدف: تغییر اقلیم موجب شده است تا تلاشهای پژوهشی بسیاری معطوف به معرفی علف مناسب برای جایگزینی با علف رایج در جیره نشخوارکنندگان شود. در ایران، کشت یونجه در دهه گذشته بهدلیل کمبود آب بهشدت محدودشده درحالیکه یونجه بخش مهمی از علوفه جیره گاوها است. این پژوهش بهمنظور ارزیابی عملکرد زراعی، خصوصیات گیاهشناسی، ویژگیهای شیمیایی و تغذیهای دو رقم ماشک علوفهای (ماشک معمولی (Vicia sativa)) و ماشک گل خوشهای (Vicia villosa) و یک رقم نخود علوفهای (Pisum arvense) در مقایسه با یونجه (Medicago sativa) انجام شد.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار آزمایشی در سال 1399 اجرا و هر علف آزمایشی به مساحت یک هکتار کشت شد. مقدار بذر استفادهشده 60 کیلوگرم در هکتار و نوع خاک رسی-لومی بود. از هیچ کودی در آزمایش استفاده نشد و ماشک و نخود علوفهای در 50 درصد گلدهی و یونجه در اوایل گلدهی برداشت شد.
یافتهها: به لحاظ تولید علوفه تازه و خشک عملکرد ماشک گلخوشهای در بین سایر علفها بالاتر بود (05/0>p). همچنین شاخصهای بهرهوری فیزیکی و اقتصادی بهازای هر واحد آب مصرفی برای ماشک گلخوشه ای بیشترین و برای یونجه کمترین بود (05/0>p). درصد ماده آلی در علوفه یونجه و نخود (بهترتیب 6/89 و5/89 درصد ماده خشک) از ماشک گل خوشهای و معمولی (بهترتیب 6/86 و 4/85 درصد ماده خشک) بیشتر بود. پروتئین خام در علوفه ماشک معمولی 2/27 و در علف یونجه 9/17 درصد ماده خشک بود و نخود علوفهای (1/22) و ماشک گلخوشهای (7/22) مابین این دو بودند. بیشترین NDF در علف ماشک گلخوشهای و یونجه (بهترتیب 1/41 و 2/41 درصد) و کمترین NDF در علف ماشک معمولی با 6/36 درصد ماده خشک بود. در یونجه نسبت پروتئین محلول (بخش A) کمتر ولی نسبت بخش B2، B3 و C بیشتر از نخود و ارقام ماشک علوفهای بود. پتانسیل مصرف خوراک، ماده خشک و کل مواد مغذی قابلهضم، کیفیت نسبی علوفه، انرژی خالص شیردهی و شاخص نسبی کیفیت محاسبهشده برای ماشک معمولی بالاتر از سایر علفها بود (05/0>p).
نتیجهگیری: تلفیق نتایج بهدستبهدستآمده روی صفات زراعی، بهرهوری استفاده از آب و ارزش تغذیهای در این مطالعه، ماشک و نخود علوفهای را جایگزین بالقوهای برای یونجه در جیره گاوهای شیری معرفی میکند. پیشنهاد میشود برای تعیین اثرات عملکردی و نیز سطح مطلوب استفاده از آنها در جیره، مطالعات روی دام زنده نیز انجام شود.
بهزاد خرمی؛ سید علیرضا وکیلی
چکیده
هدف: گاوها از مخازن اصلی باکتری بیماریزای اشرشیاکلی O157:H7 بهشمار میروند و تقریباً 30 درصد از گاوهای پرواری اشرشیاکلی O157:H7 را در مدفوع دفع میکنند. گوسالههای پرواری بهمنظور افزایش بازده خوراک با جیرههای با مقادیر بالای مواد متراکم تغذیه میشوند. گزارش شده است که جمعیت اشرشیاکلی O157:H7 در گاوهای تغذیهشده با غلات بیشتر از گاوهای ...
بیشتر
هدف: گاوها از مخازن اصلی باکتری بیماریزای اشرشیاکلی O157:H7 بهشمار میروند و تقریباً 30 درصد از گاوهای پرواری اشرشیاکلی O157:H7 را در مدفوع دفع میکنند. گوسالههای پرواری بهمنظور افزایش بازده خوراک با جیرههای با مقادیر بالای مواد متراکم تغذیه میشوند. گزارش شده است که جمعیت اشرشیاکلی O157:H7 در گاوهای تغذیهشده با غلات بیشتر از گاوهای تغذیهشده با علوفه میباشد، و زمانیکه گاوها بهطور ناگهانی از جیره با مواد متراکم بالا به جیره تمام علوفهای انتقال یافتند، جمعیت اشرشیاکلی کل تا 1000 برابر کاهش یافت. بنابراین، راهکارهایی که باعث کاهش اشرشیاکلی O157:H7 قبل از کشتار میشود، قرار گرفتن انسان را در معرض این عامل بیماریزای خطرناک کاهش میدهند. با اینحال، تغییر جیره غذایی به علوفه در گوسالههای پرواری بهدلیل عدم امکانپذیری، اتلاف وزن و دیگر مسائل مرتبط توصیه نمیشود، سایر مواد خوراکی غنی از ترکیبات فنلی مانند اسانسهای گیاهی میتواند راهکار جایگزین مناسب و امکانپذیرتری در کاهش جمعیت باکتری اشرشیاکلی O157:H7 باشد. دادههای موجود حاکی از فعالیت قوی باکتریکشی اسانسهای گیاهی در برابر باکتریهای بیماریزا مانند اشرشیاکلی O157:H7 است. در میان اسانسهای گیاهی، اسانس آویشن و دارچین بهدلیل فعالیت ضد باکتریایی بالقوه خود در برابر میکروبهای شکمبه، در منابع بیشتر موردتوجه قرار گرفتهاند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات اسانس آویشن و دارچین بر جمعیت باکتری اشرشیاکلی O157:H7 در شکمبه و مدفوع گوسالههای پرواری تغذیهشده با جیرههای با مواد متراکم بالا بود.ند
روش پژوهش: بیست و چهار رأس گوساله نر هلشتاین (میانگین وزن اولیه 16±214 کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی مورداستفاده قرار گرفتند و بهمدت 45 روز تیمارهای آزمایشی شامل 1- شاهد (جیره پایه بدون افزودنی)، 2- آویشن (جیره پایه+ پنج گرم اسانس آویشن در روز برای هر رأس گوساله)، 3- دارچین (جیره پایه+ پنج گرم اسانس دارچین در روز برای هر رأس گوساله) و 4- علوفه (تغییر ناگهانی جیره از مواد متراکم به جیره کاملاً علوفهای در ده روز پایانی آزمایش؛ بهعنوان کنترل مثبت برای فراوانی نسبی باکتری اشرشیاکلی O157:H7 در شکمبه و مدفوع) را دریافت نمودند. گوسالهها با جیرههای حاوی 15 درصد علوفه و 85 درصد کنسانتره تا حد اشتها تغذیه شدند. نمونههای محتویات شکمبه و مدفوع از گوسالهها در پایان آزمایش جمعآوری شد. تشخیص کمی اشرشیاکلی O157:H7 در نمونهها با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و روش واکنش زنجیرهای پلیمراز کمی انجام شد.
یافتهها: میانگین مصرف ماده خشک و افزایش وزن روزانه گوسالههای پرواری از روز 36 تا 70 آزمایش تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. درحالیکه در گوسالههای مصرفکننده تیمار علوفه از روز 71 تا 80 میانگین مصرف ماده خشک و افزایش وزن روزانه کاهش، و ضریب تبدیل غذایی افزایش یافت (05/0>P). افزودن اسانس آویشن و دارچین موجب کاهش جمعیت سویه اشرشیاکلی O157:H7 (rbfE) محتویات شکمبه شد (05/0>P)، درحالیکه سویه اشرشیاکلی O157:H7 (iudA) را تحت تأثیر قرار نداد. اما تیمار علوفه جمعیت هر دو سویه اشرشیاکلی O157:H7 را در شکمبه نسبت به تیمار شاهد کاهش داد (05/0>P). همچنین، تیمارهای آزمایشی جمعیت هر دو سویه اشرشیاکلی O157:H7 را در شکمبه و مدفوع گوسالههای پرواری نسبت به تیمار شاهد کاهش دادند (05/0>P).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که استفاده از اسانس آویشن و دارچین در جیره گوسالههای پرواری میتواند روش مناسبتری در مقایسه با راهکارهای تغذیهای از قبیل تغییر ناگهانی جیره از جیره با مواد متراکم بالا به جیره علوفهای برای کاهش جمعیت باکتریهای بیماریزا از قبیل باکتری اشرشیاکلی O157:H7 در شکمبه و کاهش دفع آن در مدفوع باشد.
مقصد صحنه؛ عبدالحکیم توغدری؛ تقی قورچی؛ محمد اسدی
چکیده
هدف: فرآوردههای فرعی حاصل از دانه ذرت در صنایع غذایی دارای ارزش تغذیهای قابلتوجهی بوده و یکی از ارزانترین و خالصترین منابع تولید مواد آلی جهت مصرف میباشند. در کارخانجات فرآوری ذرت از این غله، نشاسته، شربت قند و روغن استخراج میکنند. در استخراج نشاسته و تهیه گلوکز از ذرت، محصولاتی فرعی از آن حاصل میشود که جهت تغذیه دام ...
بیشتر
هدف: فرآوردههای فرعی حاصل از دانه ذرت در صنایع غذایی دارای ارزش تغذیهای قابلتوجهی بوده و یکی از ارزانترین و خالصترین منابع تولید مواد آلی جهت مصرف میباشند. در کارخانجات فرآوری ذرت از این غله، نشاسته، شربت قند و روغن استخراج میکنند. در استخراج نشاسته و تهیه گلوکز از ذرت، محصولاتی فرعی از آن حاصل میشود که جهت تغذیه دام مناسب میباشد. ازجمله این محصولات میتوان به جنین، سبوس، خیساب و گلوتن ذرت اشاره کرد. خیساب ذرت که طی فرایند آسیاب مرطوب دانه ذرت جهت استحصال نشاسته و روغن ذرت تولید میشود، یک مایع چسبناک با رنگ روشن تا قهوهای تیره است که دارای بویی شبیه به سیلو و pH اسیدی، حدود 86/3، میباشد که بهدلیل مناسببودن، قابلیت استفاده بهعنوان خوراک در نشخوارکنندگان و محتوای انرژی و پروتئین و غلظت پایین فیبر میتواند در تغذیه دام مورداستفاده قرار گیرد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر بهمنظور بررسی اثر سطوح مختلف خیساب ذرت جایگزینشده با کنجاله سویا در جیره بر مصرف خوراک و فراسنجههای تخمیری شکمبه میشهای شیرده دالاق با استفاده از 21 رأس میش با سه شکم زایش (میانگین وزنی 7/3±36 کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و هفت تکرارانجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1- شاهد، 2- جیرۀ حاوی 4 درصد خیساب ذرت در ماده خشک و 3- جیرۀ حاوی 8 درصد خیساب ذرت در ماده خشک بودند. در روز 40 آزمایش، مایع شکمبه قبل از خوراکدهی صبح (ساعت صفر) و در ساعتهای سه و شش بعد از خوراکدهی توسط لوله مری گرفته شد. مقدارpH محتویات شکمبه، نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه، شمارش پروتوزوآ و تعیین غلظت اسیدهای چرب فرّار، از نمونههای سه ساعت بعد از خوراکدهی صبح استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد ماده خشک مصرفی با افزایش سطح خیساب ذرت افزایش یافت (05/0≥P). اختلاف معنیداری در pH و جمعیت پروتوزوآی شکمبه در بین تیمارهای آزمایشی وجود نداشت. غلظت نیتروژن آمونیاکی شکمبه با افزایش سطح خیساب ذرت افزایش یافت (05/0≥P). اختلاف معنیداری در غلظت بوتیرات، ایزووالرات، والرات و نسبت استات به پروپیونات شکمبه در بین تیمارهای آزمایشی وجود نداشت. اما، با افزایش سطح خیساب ذرت غلظت پروپیونات افزایش و غلظت استات و کل اسیدهای چرب فرّار در شکمبه کاهش یافت (05/0≥P). غلظت کلسترول خون در بین تیمارهای مختلف تفاوت معنیداری نداشت؛ اما غلظت پروتئین کل، نیتروژن اورهای، تریگلیسیرید و گلوگز خون با افزایش سطح خیساب ذرت در جیره افزایش یافت (05/0≥P).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل، میتوان از خیساب ذرت بهعنوان یک منبع انرژی و پروتئین تا سطح 200 گرم به ازای هر کیلوگرم ماده خشک مصرفی در جیره میشهای شیری استفاده نمود.
رضا ناصری هرسینی؛ فرخ کفیل زاده؛ مجتبی حقیقت
چکیده
هدف: اختهکردن یکی از ابزارهای مدیریتی شناختهشده برای کاهش بروز رفتارهای پرخاشگرانه، رفتارهای جنسی و تسهیل مدیریت دام است. پژوهشهای متعددی به بررسی تأثیر اختهکردن گوسفند و گاوهای گوشتی بر بازدۀ تولید و ویژگیهای لاشه پرداختهاند. نتایج کلی حاکی از آن است که اختهکردن کاهش بازدۀ رشد و تولید لاشههایی با محتوای چربی بالاتر- ...
بیشتر
هدف: اختهکردن یکی از ابزارهای مدیریتی شناختهشده برای کاهش بروز رفتارهای پرخاشگرانه، رفتارهای جنسی و تسهیل مدیریت دام است. پژوهشهای متعددی به بررسی تأثیر اختهکردن گوسفند و گاوهای گوشتی بر بازدۀ تولید و ویژگیهای لاشه پرداختهاند. نتایج کلی حاکی از آن است که اختهکردن کاهش بازدۀ رشد و تولید لاشههایی با محتوای چربی بالاتر- که با افزایش سهم اسیدهای چرب اشباع همراه است- را نتیجه میدهد. در هر حال، تأثیر اختهکردن بر ویژگیهای مذکور در بزها تنها در موارد معدودی مورد بررسی قرار گرفته است، در حالیکه بزها از نظر ژنتیکی و در مقایسه با دیگر حیوانات نشخوارکننده چربی کمتر و با ترکیب مناسبتری از اسیدهای چرب را در لاشۀ خود انباشته میسازند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثرات اختهکردن بزغالههای مرخز بر عملکرد رشد و ویژگیهای کیفی لاشه و گوشت این حیوانات به انجام رسید.
روش پژوهش: بهمنظور ارزیابی اثرات اختهکردن بر عملکرد رشد، ویژگیهای کیفی لاشه و گوشت و ترکیب اسیدهای چرب عضلات longissimus thoracis و semimembranosus، از 16 رأس بزغالۀ نر مرخز (6/2±1/13 کیلوگرم وزن زنده، سن آغازین سهماهگی) در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار و هشت تکرار استفاده شد. بزغالهها یک هفته پیش از آغاز آزمایش با استفاده از حلقههای لاستیکی اخته شدند. طی دورۀ 119 روزۀ تغذیه با جیرۀ آزمایشی (تنظیمشده براساس توصیههای انجمن ملی تحقیقات برای نشخوارکنندگان کوچک)، عملکرد رشد بزغالهها بهصورت انفرادی اندازهگیری و ثبت شد. در ادامه، تمامی بزغالهها کشتار شده و مقدار نمونه کافی از هر دو عضله از نیمه چپ هر لاشه برداشت، در شرایط خلا بستهبندی و تا زمان انجام آزمایشهای تعیین ویژگیهای کیفی گوشت، شامل فشار برشی، افت پخت، رنگ، آنالیز تقریبی و ترکیب اسیدهای چرب، در دمای 20- درجۀ سانتیگراد نگهداری شدند. مقدار 24pH، درصد ضایعات خونابه و ظرفیت نگهداری آب در روز پس از کشتار حیوانات اندازهگیری شد.
یافتهها: با اختهکردن بزغالهها میانگین مصرف خوراک و افزایش وزن روزانه کاهش و ضریب تبدیل خوراک افزایش یافت (05/0P<)، اما ازنظر درصد لاشه سرد، ضخامت چربی پشت و سطح مقطع عضلۀ longissimus thoracis تفاوتی بین تیمارها مشاهده نشد. درصد چربی عضلات براثر اختهکردن بزغالهها افزایش یافت (05/0P<)، اما محتوای پروتئین خام عضلات تحتتأثیر اختهشدن بزغالهها قرار نگرفت. اختهکردن بزغالهها تأثیری بر 24pH، درصد ضایعات خونابه، ظرفیت نگهداری آب و فشار برشی عضلات مذکور نداشت، اما کاهش درصد افت پخت در عضلۀ longissimus thoracis را سبب شد (05/0P<). شدت روشنی و درجۀ زردی رنگ گوشت مقادیر مشابهی را در عضلات بزغالههای اختهشده با گروه اختهنشده نشان داد، اما درجۀ قرمزی رنگ گوشت در عضلات بزغالههای اختهشده کاهش یافت (05/0P<). ترکیب اسیدهای چرب عضلۀ longissimus thoracis بزغالههای اختهشده تفاوتی با گروه شاهد نشان نداد و در رابطه با عضلۀ semimembranosus نیز تنها تغییراتی جزئی در حد کاهش درصد اسیدهای چرب cis 14:1C و 3cis 18:3C مشاهده شد (05/0P<).
نتیجهگیری: براساس نتایج حاصل، اختهکردن بزغالههای مرخز علاوه بر افت عملکرد رشد و بازدۀ خوراک، بهواسطۀ افزایش محتوای چربی داخل عضلانی، سبب کاهش کیفیت گوشت میشود.
علیرضا ولیزاده؛ علی خطیب جو؛ حسن شیرزادی؛ مهدی سلطانی
چکیده
هدف: بهدنبال ممنوعیت استفاده از آنتیبیوتیک بهعنوان محرک رشد در صنعت دام و طیور، استفاده از اسانسهای گیاهی بهعنوان جایگزینی مناسب برای آنتیبیوتیکهای رایج در جیره طیور رونق گرفته است. گیاهان دارویی دارای مواد مؤثره مشخصی میباشند که در درمان بیماری یا پیشگیری از بروز بیماری به کار میروند. آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss) از ...
بیشتر
هدف: بهدنبال ممنوعیت استفاده از آنتیبیوتیک بهعنوان محرک رشد در صنعت دام و طیور، استفاده از اسانسهای گیاهی بهعنوان جایگزینی مناسب برای آنتیبیوتیکهای رایج در جیره طیور رونق گرفته است. گیاهان دارویی دارای مواد مؤثره مشخصی میباشند که در درمان بیماری یا پیشگیری از بروز بیماری به کار میروند. آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss) از خانواده نعناعیان (لامیاسه) به شکل بوته و درختچه در نواحی کوهستانی، صخرهای و شیبدار مناطق مرکزی، جنوب و جنوبشرقی ایران (نواحی مختلفی مانند فارس، اصفهان و کرمان) رشد میکند. این گیاه بهدلیل دارابودن ترکیبات فنولی (تیمول، کارواکرول، لینالول)، فلاونوئیدی (رزارینیکاسید، کافئیکاسید و ...) و ساپونینی در صنایع دارویی، آرایشی، بهداشتی و غذایی مورداستفاده قرار میگیرد. به سبب ویژگیهای گوناگونی مانند خواص ضدالتهابی، ضدباکتری، ضدقارچی، ضدویروسی، ضدعفونیکننده، ضدنفخ، ضدتشنج، آنتیاکسیدانی و تقویتکننده سیستم ایمنی، از این گیاه برای درمان بیماریها استفاده شده است. در برخی منابع اثرات بیهوشکنندگی و ضدصرع نیز برای این گیاه ذکر شده است. چالش پیش روی متخصصین تغذیه، تنظیم جیرههای غذایی اقتصادی است که تا حد ممکن نزدیک به احتیاجات پرنده باشد. افزایش پروتئین جیره غذایی سبب افزایش تولید گرما در بدن جوجهها و افزایش مصرف آب میشود که بهدنبال آن مقدار رطوبت بستر افزایش مییابد. جوجههای تغذیهشده با جیرههای عادی، اسیدهای آمینه غیرضروری خود را از اسیدهای آمینه ضروری مازاد میسازند، درحالیکه در جیرههای کمپروتئین (Low protein diets) ممکن است اسیدهای آمینه ضروری کمتری برای این منظور موجود باشد. استفاده از گیاهان دارویی که نقشی در بهبود هضم و جذب مواد مغذی دارند ممکن است به فراهم شدن اسیدهای آمینه ضروری و غیر ضروری بیشتر منجر شود.
روش پژوهش: مطالعه حاضر بهمنظور بررسی اثر آویشن شیرازی (Zataria multifolra) (صفر و 5/0 درصد جیره) و سطوح مختلف پروتئین (100 (CP100) یا 95 درصد (CP95) نیاز سویه) بر عملکرد، پاسخهای فیزیولوژیکی و کیفیت گوشت جوجههای گوشتی با استفاده از 280 قطعه جوجه گوشتی راس-308 (یک روزه، مخلوط دو جنس) در یک آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار، پنج تکرار و 14 جوجه در هر تکرار انجام شد. فراسنجههای عملکرد رشد، پاسخ ایمنی، متابولیتهای سرم خون، شمارش سلولهای خونی، کیفیت گوشت و مورفولوژی ژژنوم مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: در دوره پایانی و کل دوره پرورش مصرف خوراک، وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک، صفات تفکیک لاشه به جز چربی حفره بطنی تحت تأثیر پودر آویشن، سطوح مختلف پروتئین و اثر برهمکنش آنها قرار نگرفت درحالیکه افزودن پودر آویشن به جیره CP100 در دورههای آغازین و رشد منجر به بهبود وزن بدن و افزایش وزن بدن شد (05/0>P). استفاده از پودر آویشن در جیره CP95 سبب کاهش غلظت کلسترول و LDL سرم و افزایش غلظت HDL شد. جیره CP95 باعث افزایش پروتئین کل و کاهش فعالیت آنزیمهای کبدی شد (05/0>P). تغذیه جیره CP95 دارای 5/0 درصد پودر آویشن منجر به کاهش هتروفیل و افزایش شمار لنفوسیت خون شد (05/0>P). تیمارهای آزمایشی بر پاسخ ایمنی همورال، وزن نسبی اندامهای لنفاوی، رنگ و pH گوشت سینه و ران و مورفومتری ژژنوم تأثیر معنیداری نداشتند.
نتیجهگیری: براساس نتایج حاصل، صرفنظر از افزودن پودر آویشن، پنج درصد کاهش پروتئین جیره تأثیر منفی بر عملکرد شد، پاسخ ایمنی و کیفیت گوشت جوجههای گوشتی نداشت و در شرایط این آزمایش قابلتوصیه میباشد.
حسین محمدی؛ امیر حسین خلت آبادی فراهانی؛ محمد حسین مرادی؛ ابوذر نجفی
چکیده
درک کنترل ژنتیکی خلقوخوی بهعنوان یک صفت پیچیده و دارای همبستگی با صفات اقتصادی یکی از اهداف اصلاح نژادی در صنعت گاو گوشتی است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه پویش کل ژنوم بر مبنای تجزیه و تحلیل غنیسازی مجموعه ژنی جهت شناسایی جایگاههای ژنی مؤثر بر صفات مرتبط با خلقوخوی گاو نژاد براهمن بود. بدین منظور از اطلاعات ژنوتیپی 1370 رأس گاو ...
بیشتر
درک کنترل ژنتیکی خلقوخوی بهعنوان یک صفت پیچیده و دارای همبستگی با صفات اقتصادی یکی از اهداف اصلاح نژادی در صنعت گاو گوشتی است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه پویش کل ژنوم بر مبنای تجزیه و تحلیل غنیسازی مجموعه ژنی جهت شناسایی جایگاههای ژنی مؤثر بر صفات مرتبط با خلقوخوی گاو نژاد براهمن بود. بدین منظور از اطلاعات ژنوتیپی 1370 رأس گاو براهمن و رکوردهای فنوتیپی شامل سرعت خروج، امتیاز پن و امتیاز خلقوخوی استفاده شد. ارزیابی پویش کامل ژنوم با PLINK نسخه 1/90 انجام شد. تجزیه و تحلیل غنی سازی مجموعه های ژنی بهوسیله بسته نرمافزاری goseq برنامه R با هدف شناسایی مسیرهای زیستی ژنهای نزدیک در مناطق انتخابی کاندیدا انجام شد. در نهایت تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیکی از پایگاههای برخط GO، Metacyc، KEGG، Reactome و Panther استفاده شد. با تجزیه و تحلیل غنیسازی مجموعههای ژنی، مسیرهای بیوشیمیایی و )ژنهای کاندیدای( neurotransmitter secretion (NRXN3 و CACNG3)،Cycle Dopamine Neurotransmitter Release (PPFIA2)، regulation of neuron projection development (GRID2)، neuron projection (SLC8A1 و KCNQ2)، Axonal growth inhibition (RTN4R)، Neurotrophin signaling pathway (MAP2K2، MAP3K5 و PSEN1) و Focal adhesion (TLN2) مرتبط با سرعت خروج شناسایی شدند. ژنهای کاندیدای شناساییشده نقش مهمی در تفرق و تمایز سیناپسها، انتقالدهندههای عصبی، بیماریهای عصبی و اختلال روانی، استرسهای اکسیداتیو و محیطی، گیرندههای هورمونی و هموستازی گلوکز داشتند. با توجه به تأیید مناطق قبلی پویش ژنومی و شناسایی مناطق ژنومی جدید، استفاده از یافتههای این پژوهش میتواند در انتخاب ژنتیکی حیوانات با تولید بالاتر از طریق دامهای آرام مفید باشد.
عبداله رضاقلی وند لاهرود؛ محمد مرادی شهربابک؛ حسین مرادی شهربابک؛ مرتضی ستائی مختاری
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی ژنتیکی صفات جفتماندگی، متریت، تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی و روزهای باز با مدلهای استاندارد و یکطرفه براساس دادههای زایش اول 50230 راس گاو هلشتاین جمعآوری شده در سالهای 1387 تا 1396 در 17 گله بزرگ گاو شیری، بود. دادهها با مدل دام گوسی - آستانهای چهارصفتی با دو مدل استاندارد و یکطرفه واکاوی شدند. ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی ژنتیکی صفات جفتماندگی، متریت، تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی و روزهای باز با مدلهای استاندارد و یکطرفه براساس دادههای زایش اول 50230 راس گاو هلشتاین جمعآوری شده در سالهای 1387 تا 1396 در 17 گله بزرگ گاو شیری، بود. دادهها با مدل دام گوسی - آستانهای چهارصفتی با دو مدل استاندارد و یکطرفه واکاوی شدند. در مدل یکطرفه، آثار علَی بروز جفتماندگی بر متریت، تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی و روزهای باز، متریت بر تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی و روزهای باز و تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی بر روزهای باز در نظر گرفته شدند. اثرات علَی جفتماندگی و متریت بر تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی به ترتیب 0.19 و 0.09 سرویس، بر روزهای باز به ترتیب 4.74 و 5.38 روز و اثر علّی تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی بر روزهای باز 33 روز به دست آمدند. روابط علَی بین صفات به جز جفتماندگی بر متریت و همبستگی های فنوتیپی و باقیمانده بین ناهنجاریها و باروری تحت دو مدل از لحاظ آماری معنیدار بودند. میانگینهای پسین وراثتپذیری جفت-ماندگی، متریت، تعداد تلقیح به ازای آبستنی و روزهای باز در مدل استاندارد به ترتیب 0.15، 0.17، 0.07 و 0.09 و در مدل یکطرفه به ترتیب 0.16، 0.17 ، 0.07 و 0.1 برآورد گردیدند که همه آنها از لحاظ آماری معنیدار بودند؛ ولی با یکدیگر اختلاف آماری معنیداری نداشتند. بنابراین، این مدل می تواند به عنوان جایگزین برای مدل استاندارد در ارزیابی ژنتیکی صفات تولیدمثلی زایش نخست گاوهای هلشتاین به کار رود.
رقیه محمودی؛ محمدحسین مرادی؛ امیر حسین خلت آبادی فراهانی؛ محمدعثمان کریمی
چکیده
هدف از این تحقیق شناسایی تنوع تعداد کپی (CNV) در سطح ژنوم یکی از نژادهای گوسفند کشور افغانستان به نام نژاد عربی و بررسی ارتباط مناطق ژنومی حامل این نوع تنوع، با مسیرهای بیولوژیکی مختلف بود. برای این منظور 15 نمونه حیوان با سن های مختلف از محیط پرورش این دام ها در استان هرات افغانستان جمع آوری و سپس با استفاده از آرایه هایIllumina Ovine 50kSNP تعیین ...
بیشتر
هدف از این تحقیق شناسایی تنوع تعداد کپی (CNV) در سطح ژنوم یکی از نژادهای گوسفند کشور افغانستان به نام نژاد عربی و بررسی ارتباط مناطق ژنومی حامل این نوع تنوع، با مسیرهای بیولوژیکی مختلف بود. برای این منظور 15 نمونه حیوان با سن های مختلف از محیط پرورش این دام ها در استان هرات افغانستان جمع آوری و سپس با استفاده از آرایه هایIllumina Ovine 50kSNP تعیین ژنوتیپ شدند. پس از اجرای مراحل مختلف کنترل کیفیت داده ها، شناسایی تنوع CNV در سطح ژنوم این حیوانات با استفاده از مدل Hidden Markov نرم افزار PennCNV (نسخه 1/0/3) انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که تمام حیوانات مورد مطالعه دارای تغییر در تعداد کپی در سطح ژنوم بودند. در مجموع، 306 تنوع CNV در تمام کروموزوم های اتوزومی شناسایی شد. کل طول توالی این مناطق ژنومی معادل 128 مگاجفت باز و متوسط CNV به ازای هر گوسفند 20/4 مگا جفت باز بودند. پس از ادغام مناطق همپوشان در مجموع 286 ناحیه CNVR شناسایی شد. این مناطق ژنومی به منظور بررسی مسیرهای متابولیکی مرتبط با آن ها مورد ارزیابی های بیوانفورماتیکی قرار گرفت. نتایج مطالعه هستی شناسی، نشان داد که بسیاری از این مناطق با مسیرهای بیولوژیکی مختلفی مانند باروری و عملکرد تولیدمثلی، خصوصیات لاشه و وزن بدن، توسعه سیستم ایمنی و سیستم اسکلتی-ماهیچه ای در ارتباط هستند.
پریسا مهوری؛ مصطفی فغانی؛ عباس دوستی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی چندشکلی ناحیهی اینترون ژنBMP-15 و تاثیر آن بر صفات رشد و تولیدمثل در گوسفند نژاد لریبختیاری با استفاده از روش توالییابی انجام شد. برای این منظور تعداد 100 نمونه خون (80 راس میش و 20راس قوچ) از ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند لریبختیاری شهرکرد جمعآوری وDNA آنها استخراج شد. یک قطعه bp 356 از ژن BMP-15 با استفاده ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی چندشکلی ناحیهی اینترون ژنBMP-15 و تاثیر آن بر صفات رشد و تولیدمثل در گوسفند نژاد لریبختیاری با استفاده از روش توالییابی انجام شد. برای این منظور تعداد 100 نمونه خون (80 راس میش و 20راس قوچ) از ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند لریبختیاری شهرکرد جمعآوری وDNA آنها استخراج شد. یک قطعه bp 356 از ژن BMP-15 با استفاده از واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) توسط یک جفت آغازگر اختصاصی تکثیر و کیفیت آن توسط الکتروفورز بر روی ژل آگارز یک درصد بررسی شد. سپس توالی محصول PCR تعیین شد. جهت شناسایی چندشکلیها، توالیهای حاصله با توالی ثبت شده در بانک جهانی ژن مقایسه گردید. نتایج تنها حاکی از وجود یک جهش حذفیD75A) ) در این ژن بود که در این جهش آدنین با فراوانی 2/41 درصد در نوکلئوتید شماره 75 حذف شده بود. تأثیر این جهش در هیچ کدام از صفات رشد و تولیدمثل معنیدار نبود. مطالعه چندشکلی ژنتیکی در سایر بخشهای این ژن به منظور بررسی بهتر ارتباط آن با صفات رشد و تولیدمثل توصیه میشود.
الهام جعفری؛ محمدرضا بختیاری زاده؛ عبدالرضا صالحی
چکیده
ورم پستان یکی از بیماریهای عفونی غدد پستان است که هزینههای زیادی را به صنعت گاو شیری تحمیل میکند. مکانیسم تنظیمی این بیماری پیچیده بوده و تحت کنترل ژنهای تنظیمی مختلفی قرار دارد. در مطالعه حاضر به منظور درک بهتر عناصر تنظیمی درگیر در بیماری ورمپستان، نمونههای شیر گاوهای سالم و آلوده در طی سری زمانی صفر، ۱۲، ۳۶،۲۴ و ۴۸ ساعت ...
بیشتر
ورم پستان یکی از بیماریهای عفونی غدد پستان است که هزینههای زیادی را به صنعت گاو شیری تحمیل میکند. مکانیسم تنظیمی این بیماری پیچیده بوده و تحت کنترل ژنهای تنظیمی مختلفی قرار دارد. در مطالعه حاضر به منظور درک بهتر عناصر تنظیمی درگیر در بیماری ورمپستان، نمونههای شیر گاوهای سالم و آلوده در طی سری زمانی صفر، ۱۲، ۳۶،۲۴ و ۴۸ ساعت پس از آلودگی جمعآوری گردید. دادههای miRNA-seq از نمونههای شیر بدست آمد و با استفاده از روشهای بیوانفورماتیکی پیشرفته، miRNAهای جدید، ژنهای هدف آنها، عملکرد احتمالی آنها، ایزومیرها و همچنین miRNA*های جدید شناسایی شد. نتایج منجر به شناسایی نود و دو miRNA جدید شد که تعداد بیست و شش miRNA دارای ژن همولوگ و شصت و شش miRNA فاقد ژن همولوگ در دیگر گونهها بود. بررسی گروه-های کارکردی ژنهای هدف، مؤید نقش miRNAهای جدید در بسیاری از مکانیسمهای مقابله با التهاب و آلودگی از جمله، پاسخ به تحریکات داخلی و خارجی، مرگ سلولی و تولید ایمنوگلوبین است. همچنین علاوه بر این، صد و سی و پنجmiRNA* جدید نیز شناسایی شد. در مطالعه حاضر ۴۹۳ ایزومیر جدید شناسایی شد که در گونههایی نظیر انسان و موش دارای عملکردهای مرتبط با ایمنی میباشند. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه ژنهای هدف miRNAهای جدید در مسیرهای مرتبط با بیماری ورم پستان از جمله ایمنی، مرگ سلولی و التهاب نقش دارند و این مطلب میتواند مؤید نقش احتمالی و تنظیمی miRNAهای جدید شناسایی شده در بروز ورم پستان باشد.
غلامحسین طهماسبی؛ محمد بابایی؛ ناصر تاج آبادی؛ عین الله سیفی؛ نادر مشایخی؛ حسین رضازاده
چکیده
اینتحقیق به منظور بررسی عملکرد ملکههای اصلاح شده نسل سیزدهم در طرح اصلاح نژاد زنبورعسل ایران در مقایسه با ملکههای شاهد در زنبورستانهای بخش خصوصی انجام شد. برای ارزیابی ملکهها پرسشنامههای خاصی بر اساس طیف لیکرت طراحی و در اختیار زنبورداران استانهای مختلف قرار گرفت تا ملکههای لایه سوم طرح را در کنار ملکههای شاهد ارزیابی ...
بیشتر
اینتحقیق به منظور بررسی عملکرد ملکههای اصلاح شده نسل سیزدهم در طرح اصلاح نژاد زنبورعسل ایران در مقایسه با ملکههای شاهد در زنبورستانهای بخش خصوصی انجام شد. برای ارزیابی ملکهها پرسشنامههای خاصی بر اساس طیف لیکرت طراحی و در اختیار زنبورداران استانهای مختلف قرار گرفت تا ملکههای لایه سوم طرح را در کنار ملکههای شاهد ارزیابی نمایند. ارزیابی کلنیهای طرح در لایه سوم و مقایسه آن با ملکههای شاهد از نظر رفتار دفاعی و زمستان گذرانی و بچهدهیدر زنبورستانهای بخش خصوصی نشان دهنده برتری ملکههای حاصل از طرح بود به طوریکه کلنیهای اصلاح شده حاصل از طرح بطور معنیداری از کلنیهای شاهد برتر بودند (05/0 p<). تفاوتی بین کلنیهای اصلاح شده و شاهد از نظر تولید عسل و جمعیت بالغین در زنبورستانهای بخش خصوصی مشاهده نشد. نتایج بدست آمده از این تحقیق و مقایسه ملکه های اصلاح شده و شاهد در زنبورستان های مناطق مختلف کشور نشان دهنده این است که اصلاح نژاد زنبور عسل ایرانی در بهبود صفات هدف موثر بوده و استفاده از این ملکه ها در بالا بردن عملکرد زنبورداری کشور ضرورت دارد. با توجه به نتایج به دست آمده و پیشرفت مطلوب صفات بچهدهی، رفتار دفاعی، زمستان گذرانی و پیشرفت نسبی تولید عسل و جمعیت در این تحقیق، در ادامه باید ضمن حفظ برتریهای ملکههای اصلاح شده در جهت پیشرفت سریعتر صفات تولید عسل و جمعیت بالغین با افزایش ضریباین صفات در شاخص انتخاب کلنیهای برتر در لایه اول طرح تلاش شود و با استفاده از روشهای نوین اصلاح نژادی کلنیهای مقاوم به شرایط اقلیمی آتی منطقه پرورش ایجاد گردد.
سید داود شریفی؛ امین دیبامهر؛ هوشنگ لطف الهیان
دوره 13، شماره 1 ، شهریور 1390، ، صفحه 7-16
چکیده
تأثیر پروبیوتیک پروتکسین، آنتی بیوتیک فلاوومایسین و نوع چربی جیره بر عملکرد جوجه های گوشتی با استفاده از تعداد 900 قطعه جوجه سویه تجاری رأس در یک آزمایش فاکتوریل (3 × 3) با سه منبع چربی (بدون چربی، سه درصد اسید چرب و سه درصد روغن سویا) و سه افزودنی (بدون افزودنی، فلاوومایسین و پروتکسین) با چهار تکرار درقالب طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. ...
بیشتر
تأثیر پروبیوتیک پروتکسین، آنتی بیوتیک فلاوومایسین و نوع چربی جیره بر عملکرد جوجه های گوشتی با استفاده از تعداد 900 قطعه جوجه سویه تجاری رأس در یک آزمایش فاکتوریل (3 × 3) با سه منبع چربی (بدون چربی، سه درصد اسید چرب و سه درصد روغن سویا) و سه افزودنی (بدون افزودنی، فلاوومایسین و پروتکسین) با چهار تکرار درقالب طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. اثر چربی و نوع آن بر افزایش وزن روزانه معنی دار و رشد جوجه های مربوط به جیره های حاوی روغن سویا بیشتر بود (05/ >P). با استفاده از فلاومایسین در جیره، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذا بهبود یافت (05/0 >P). اثر متقابل نوع چربی × نوع افزودنی بر عملکرد معنیدار بود (05/0 >P). در تمام دوره های پرورش، مصرف خوراک و افزایش وزن جوجه های تغذیه شده با جیرههای حاوی روغن سویا و فلاوومایسین بیشترین و در جوجه هایی مربوط به جیرههای حاوی چربی و پروتکسین، کمترین مقدار بود (01/0 >P). وزن نسبی کبد جوجه های تیمار چربی (اسید چرب و یا روغن سویا) بیشتر بود. وزن نسبی دستگاه گوارش جوجه های مربوط به جیره حاوی پروتکسین بیشتر بود (05/0>P). نتایج حاصل نشان داد که استفاده از پروتکسین در جیره های حاوی چربی تأثیر منفی بر مصرف خوراک و افزایش وزن جوجه های گوشتی دارد.
ثنا فرهادی؛ علی اکبر مسعودی؛ رسول واعظ ترشیزی
چکیده
در این مطالعه، ساختار ژن TLR4 بهعنوان گیرندۀ اصلی در شناسایی لیپوپلیساکارید باکتریهای گرم منفی در دو سویه از طیور تجاری لاین آرین و بومی آذربایجان غربی بررسی و بیان آن در برخی از اندامهای اصلی مطالعه شد. از ۱۲۰ قطعه پرنده خونگیری و DNA کل آنها استخراج شد. با طراحی چهار جفت آغازگر اختصاصی، کل ژن TLR4 در چهار قطعه از پرندگان هر ...
بیشتر
در این مطالعه، ساختار ژن TLR4 بهعنوان گیرندۀ اصلی در شناسایی لیپوپلیساکارید باکتریهای گرم منفی در دو سویه از طیور تجاری لاین آرین و بومی آذربایجان غربی بررسی و بیان آن در برخی از اندامهای اصلی مطالعه شد. از ۱۲۰ قطعه پرنده خونگیری و DNA کل آنها استخراج شد. با طراحی چهار جفت آغازگر اختصاصی، کل ژن TLR4 در چهار قطعه از پرندگان هر سویه توالییابی شد. تأثیرات تغییرات اسیدآمینهای بر عملکرد پروتئین با نرمافزار PANTHER بررسی شد. بررسی بیان ژن با روش RT-PCR نیمهکمّی پس از استخراج RNA از بافتهای کبد، طحال، و ریه انجام گرفت و سپس تصاویر حاصل از الکتروفورز با نرمافزارImage J پردازش و دادههای حاصل از آن با نرمافزار آماری MINITAB تجزیه شد. نتایج تحقیق حاضر، سه SNP جدید (T1147C، A1832G، و C2246A) را نشان داد. بررسیهای عملکرد پروتئینی نشان داد که همۀ این تغییرات تکنوکلئوتیدی در پروتئین مزبور اختلال ایجاد میکنند. بیان ژن TLR4 در سویۀ آرین مقادیر بالاتری را در مقایسه با سویۀ بومی نشان داد ولی دو سویه تفاوت معنیداری با هم نداشتند. باتوجه به اهمیت بالای این ژن در سیستم ایمنی ذاتی و مشخصشدن تغییرات نوکلئوتیدی جدید مؤثر بر ساختار پروتئین حاصل، این ژن میتواند بهعنوان کاندیدی مرتبط با مقاومت ژنتیکی در جمعیت پرندگان مدنظر قرار بگیرد.
مژده محمودی زرندی؛ محمد رکوعی؛ مهدی وفای واله؛ علی مقصودی
چکیده
این مطالعه بهمنظور برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات رشد و بازده مصرف خوراک در بلدرچین ژاپنی و با استفاده از تعداد 7762 داده صفت بازده مصرف خوراک و 12113 داده مربوط به صفت افزایش وزن بدن، جمعآوری شده در پژوهشکده دامهای خاص دانشگاه زابل انجام شد. صفات مورد نظر شامل افزایش وزن بدن در بازههای 25-20، 30-25، 35-30، 40-35، 45-40 و هچ تا 45 روزگی، خوراک مصرفی، ...
بیشتر
این مطالعه بهمنظور برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات رشد و بازده مصرف خوراک در بلدرچین ژاپنی و با استفاده از تعداد 7762 داده صفت بازده مصرف خوراک و 12113 داده مربوط به صفت افزایش وزن بدن، جمعآوری شده در پژوهشکده دامهای خاص دانشگاه زابل انجام شد. صفات مورد نظر شامل افزایش وزن بدن در بازههای 25-20، 30-25، 35-30، 40-35، 45-40 و هچ تا 45 روزگی، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل خوراک و باقیمانده مصرف خوراک از 20 تا 45 روزگی بودند. پارامترهای ژنتیکی صفات با استفاده از تجزیه و تحلیل تک و دو صفتی از طریق نمونهگیری گیبس برآورد شد. دامنه وراثتپذیریهای برآورد شده برای افزایش وزن بدن 0/23-0/02 و خوراک مصرفی، ضریب تبدیل خوراک و باقیمانده مصرف خوراک 0/04 تا 0/11 بدست آمد. همبستگی ژنتیکی مربوطه بین افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک 25-20 روزگی، افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک 30-25 روزگی، افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک 35-30 روزگی، افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک 40-35 روزگی، افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک 45-40 روزگی، به ترتیب برابر با 0/56-، 0/49-، 0/57-، 0/70- و 0/25 بود. با توجه به همبستگیهای ژنتیکی برآورد شده از این مطالعه، انتخاب برای افزایش وزن بدن و کاهش بازده مصرف خوراک برای بهبود صفات بازده مصرف خوراک در بلدرچین ژاپنی توصیه میشود. این انتظار وجود دارد که انتخاب برای این صفات هزینههای برنامههای اصلاحی، بیشتر مرتبط با بحث خوراک و انتخاب از روی فنوتیپ حیوانات را کاهش دهد.
سید داود شریفی؛ احسان تواضعی؛ علی اکبر خادم؛ عباس برین
دوره 12، شماره 2 ، مهر 1389، ، صفحه 11-20
چکیده
برای بررسی اثر دو سطح چربی (سه و شش درصد) و سه نوع افزودنی (بدون افزودنی، فلاوومایسین و پروتکسین) بر عملکرد و صفات بیوشیمیایی خون از 288 قطعه جوجه یک روزه نر سویه تجاری راس 308 در یک آزمایش فاکتوریل (3 × 2) در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. پرندگان به طور تصادفی در شش تیمار و با چهار تکرار و 12 پرنده در هر تکرار توزیع شدند. نتایج نشان داد ...
بیشتر
برای بررسی اثر دو سطح چربی (سه و شش درصد) و سه نوع افزودنی (بدون افزودنی، فلاوومایسین و پروتکسین) بر عملکرد و صفات بیوشیمیایی خون از 288 قطعه جوجه یک روزه نر سویه تجاری راس 308 در یک آزمایش فاکتوریل (3 × 2) در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. پرندگان به طور تصادفی در شش تیمار و با چهار تکرار و 12 پرنده در هر تکرار توزیع شدند. نتایج نشان داد که مصرف خوراک و افزایش وزن جوجه های تیمار حاوی چربی + فلاوومایسین بیشتر از جوجه های تیمارهای حاوی چربی + پروتکسین بود (P< 0.05). غلظت کلسترول، HDL و LDL سرم خون جوجه هایی که با جیره حاوی شش درصد چربی تغذیه شدند، بیشتر بود و غلظت HDL و LDL و کلسترول جوجه هایی که پروتکسین دریافت نمودند، کمترین مقدار بود (P< 0.05). نتایج نشان داد که استفاده از پروتکسین در جیره های حاوی چربی سبب کاهش مصرف خوراک و میزان افزایش وزن جوجه های گوشتی شده و کاهش رشد با افزایش سطح چربی در جیره شدیدتر می شود.
حسن فضائلی؛ اسماعیل اسماعیلی راد؛ محمد بابایی
دوره 13، شماره 2 ، اسفند 1390، ، صفحه 11-18
چکیده
این پژوهش برای بررسی امکان بهبود ارزش غذایی پس چر مزرعه جو طی دو سال متوالی انجام گرفت. در سال 1378، پس از برداشت محصول 27 کرت آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با روش فاکتوریل، با نه تیمار (محلول حاوی صفر، 5/2 و پنج درصد اوره هر کدام با صفر، سه و شش درصد ملاس) در نظر گرفته شد. در پنج مرحله زمانی قبل و بعد از محلول پاشی از هر کرت نمونه برداری ...
بیشتر
این پژوهش برای بررسی امکان بهبود ارزش غذایی پس چر مزرعه جو طی دو سال متوالی انجام گرفت. در سال 1378، پس از برداشت محصول 27 کرت آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با روش فاکتوریل، با نه تیمار (محلول حاوی صفر، 5/2 و پنج درصد اوره هر کدام با صفر، سه و شش درصد ملاس) در نظر گرفته شد. در پنج مرحله زمانی قبل و بعد از محلول پاشی از هر کرت نمونه برداری و ترکیبات شیمیایی آن تعیین شد. در سال 1379، پس از برداشت محصول جو در چهار هکتار از مزرعه چهار تیمار (محلول 5/2 درصد اوره، 5/2 درصد اوره + سه درصد ملاس، پنج درصد اوره، پنج درصد اوره + سه درصد ملاس) اجرا شد. مواد آزمایشی با آب مخلوط و بر روی پس چر پاشیده شد. تعداد 48 رأس میش نژاد شال در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تیمار آزمایشی توزیع و به مدت 50 روز چرا شدند. نتایج آزمایش اول نشان داد که پروتئین خام پس چر جو در تیمار حاوی اوره - ملاس بیشتر بود (05/0 P<). میزان الیاف خام در تیمار حاوی شش درصد ملاس کمتر و خاکستر خام در بعضی از تیمارها بیشتر بود (05/0 P<). در آزمایش دوم، وزن زنده گوسفندان در پس چر محلول پاشی شده روند افزایشی طبیعی داشت. تعداد بره نوزاد در تیمار پنج درصد اوره + سه درصد ملاس، به دلیل دوقلوزایی، نسبت به سایر تیمارها 25 درصد بیشتر بود. باتوجه به نتایج این آزمایش به نظر می رسد که می توان ارزش غذایی پس چر جو را با محلول پاشی مخلوطی از اوره و ملاس افزایش داد و موجب افزایش میزان بهره گیری در میش های چراکننده این پس چر را فراهم نمود.
مهناز صالحی؛ ژاله میرعبدالباقی؛ محمد علی کمالی سروستانی
چکیده
برای تعیین روش مناسب دباغی پوست شترمرغ، وزن مخصوص ظاهری، ضخامت، مقاومت و کششپذیری چرم ناحیه اصلی شترمرغهای 12 تا 14 ماهه (تعداد = 15) در روشهای مختلف دباغی (کرومی، گیاهی و آلومی) مطالعه شد. میانگین وزن مخصوص ظاهری و ضخامت چرمها بهترتیب 0/0 ± 7/0 گرم بر سانتیمتر مربع و 1/0 ± 7/1 میلیمتر تعیین شد. نیروی پارگی، مقاومت و کششپذیری ...
بیشتر
برای تعیین روش مناسب دباغی پوست شترمرغ، وزن مخصوص ظاهری، ضخامت، مقاومت و کششپذیری چرم ناحیه اصلی شترمرغهای 12 تا 14 ماهه (تعداد = 15) در روشهای مختلف دباغی (کرومی، گیاهی و آلومی) مطالعه شد. میانگین وزن مخصوص ظاهری و ضخامت چرمها بهترتیب 0/0 ± 7/0 گرم بر سانتیمتر مربع و 1/0 ± 7/1 میلیمتر تعیین شد. نیروی پارگی، مقاومت و کششپذیری چرمهای کرومی (9/4 ± 0/33 کیلوگرم نیرو، 9/23 ± 2/197 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع و 0/7 ± 3/53 درصد) بیشتر از چرمهای آلومی (5/5 ± 4/27 کیلوگرم نیرو، 7/26 ± 7/161 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع و 8/7 ± 4/46 درصد) و چرمهای گیاهی (5/4 ± 0/13 کیلوگرم نیرو، 8/21 ± 7/70 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع و 4/6 ± 1/40 درصد) بود (05/0P<). بهطورکلی، کیفیت مکانیکی چرم شترمرغ در فرآوری دباغی کرومی بهتر از چرم آلومی و گیاهی بهدست آمد.
علیرضا کرمپور؛ فردین هژبری؛ فرخ کفیل زاده
چکیده
تأثیر پسماند قارچ آسپرژیلوس نیجر پس از استحصال اسید سیتریک بر قابلیت هضم یونجه در ساعتهای مختلف انکوباسیون (24 و 48 ساعت) در شرایط برونتنی بر عملکرد برههای نر پرواری بررسی شد. در آزمایش قابلیت هضم، پسماند قارچ معادل پنج، 10، 15 و 20 درصد ماده خشک جایگزین یونجه شد. در آزمایش پروار از تعداد 20 رأس بره نر سنجابی سه ماهه با میانگین وزن ...
بیشتر
تأثیر پسماند قارچ آسپرژیلوس نیجر پس از استحصال اسید سیتریک بر قابلیت هضم یونجه در ساعتهای مختلف انکوباسیون (24 و 48 ساعت) در شرایط برونتنی بر عملکرد برههای نر پرواری بررسی شد. در آزمایش قابلیت هضم، پسماند قارچ معادل پنج، 10، 15 و 20 درصد ماده خشک جایگزین یونجه شد. در آزمایش پروار از تعداد 20 رأس بره نر سنجابی سه ماهه با میانگین وزن (83/0 ±) 00/20 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی در دو گروه با 10 تکرار استفاده شد. میانگین قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی یونجه در 24 ساعت اولیه انکوباسیون با زیاد کردن مقدار پسماند قارچ افزایش یافت (01/0P<) اما در 48 ساعت پایانی انکوباسیون، تفاوت قابلیت هضم معنیدار نبود. تفاوت میانگین افزایش وزن روزانه، ماده خشک و آلی مصرفی و ضریب تبدیل خوراک در برههای پرواری تغذیه شده با جیره دارای پسماند قارچ معنیدار نبود. نتایج نشان داد که با مصرف پسماند قارچ، ضرایب هضم جیره در محیط شکمبه کمتر میشود که احتمالاً درنتیجه بهبود عملکرد میکروبهای شکمبه میباشد. این جایگزینی نه تنها اثر منفی بر عملکرد پرواری برهها نداشت، بلکه منظور کردن آن در جیره غذایی میتواند از نظر اقتصادی جایگزین مناسبی برای منبع پروتئین و انرژی جیرههای پروار برههای نر باشد.
محمد وحید کیمیایی طلب؛ شهاب قاضی؛ سارا میرزایی گودرزی
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیرات سطوح متفاوت گیاه کاسنی و مس بر عملکرد و کلسترول زرده در مرغهای تخمگذار انجام شد. تعداد 324 قطعه مرغ تخمگذار سویههای لاین w-36از 38 تا 50 هفتگی در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با نه تیمار، سه تکرار، و 12 قطعه در هر تکرار بهمدت 12 هفته بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل شاهد، چهار سطح سولفات ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیرات سطوح متفاوت گیاه کاسنی و مس بر عملکرد و کلسترول زرده در مرغهای تخمگذار انجام شد. تعداد 324 قطعه مرغ تخمگذار سویههای لاین w-36از 38 تا 50 هفتگی در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با نه تیمار، سه تکرار، و 12 قطعه در هر تکرار بهمدت 12 هفته بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل شاهد، چهار سطح سولفات مس (150، 200، 250، و 300 میلیگرم در کیلوگرم جیرۀ غذایی) و چهار سطح کاسنی (15، 20، 25، و 30 درصد جیرۀ غذایی) بود. نتایج نشان داد که میانگین کلسترول سرم و زردۀ تخممرغ در تیمارهای مس و کاسنی از تیمار شاهد کمتر بود (05/0P<). در تیمار 300 میلیگرم مس، کلسترول سرم و زردۀ تخممرغ کمتر بود (05/0P<)، ولی وزن تخممرغ و درصد تولید در مقایسه با شاهد کمتر و ضریب تبدیل غذا بیشتر بود (05/0P<). درصد تولید در تیمار 25 و 30 درصد کاسنی در مقایسه با تیمار شاهد کمتر بود (05/0P<). در تیمارهای سطوح گوناگون کاسنی، رنگ زرده در مقایسه با تیمار شاهد و مس بیشتر بود (05/0P<). باتوجه به نتایج تحقیق حاضر، مقادیر 150 میلیگرم مس در کیلوگرم جیره یا 15 درصد کاسنی در جیره برای کاهش کلسترول زردۀ تخممرغ توجیهپذیر است.
مهدی دهقانی سانیج؛ احمد افضلزاده؛ کامران رضایزدی؛ محمدعلی نوروزیان
چکیده
تأثیر جایگزینی یونجه با علوفۀ کنگرفرنگی بر گوارشپذیری، فراسنجههای تولید گاز جیرههای آزمایشی، عملکرد، و خصوصیات لاشۀ برههای مادۀ لریـبختیاری در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار و هفت تکرار بررسی شد. برههای گروه شاهد، جیرهای حاوی 30 درصد یونجه، 15 درصد کاه جو، و 55 درصد مواد متراکم دریافت کردند و در جیرۀ برههای ...
بیشتر
تأثیر جایگزینی یونجه با علوفۀ کنگرفرنگی بر گوارشپذیری، فراسنجههای تولید گاز جیرههای آزمایشی، عملکرد، و خصوصیات لاشۀ برههای مادۀ لریـبختیاری در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار و هفت تکرار بررسی شد. برههای گروه شاهد، جیرهای حاوی 30 درصد یونجه، 15 درصد کاه جو، و 55 درصد مواد متراکم دریافت کردند و در جیرۀ برههای تیمار آزمایشی، علوفۀ کنگر بهطور کامل جایگزین یونجه شد. مصرف خوراک جیرۀ حاوی علوفۀ کنگر بیشتر بود (05/0>P) ولی اختلاف در میزان افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذا بین تیمارها معنیدار نبود. نرخ تولید گاز بین تیمارهای آزمایشی معنیدار نبود، اما تولید گاز از بخش دیرتخمیر در جیرۀ حاوی کنگر بیشتر بود (05/0P<). گوارشپذیری مادۀ خشک و مادۀ آلی جیرۀ حاوی علوفۀ کنگر از جیرۀ حاوی یونجه بیشتر بود (05/0P<)، در حالیکه گوارشپذیری پروتئین و فیبر نامحلول در شویندۀ خنثی در جیرۀ حاوی یونجه بیشتر از جیرۀ حاوی کنگر به دست آمد (05/0P<). اثر جیرههای آزمایشی بر فراسنجههای لاشه و وزن نسبی اندامهای داخلی معنیدار نبود. براساس نتایج این تحقیق میتوان از علوفۀ کنگر در جیرۀ برههای پرواری استفاده کرد.