مریم نصرتی
چکیده
هدف از این پژوهش مقایسه CNV در تعدادی از نژادهای گوسفند ایتالیا با گاو هلشتاین بود. از 580 راس گاو نر هلشتاین و 360 راس گوسفند نمونه خون تهیه و DNAآن استخراج شد. ژنوتیپ چند شکلیهای تک نوکلئوتیدی سراسر ژنوم با تراشه 50k گاوی و گوسفندی در هر دو گونه تعیین شد. با استفاده از نرم افزار PennCNV تعداد 904 تنوع با میانگین طول kb 7/154 و میانه kb 7/103 در ...
بیشتر
هدف از این پژوهش مقایسه CNV در تعدادی از نژادهای گوسفند ایتالیا با گاو هلشتاین بود. از 580 راس گاو نر هلشتاین و 360 راس گوسفند نمونه خون تهیه و DNAآن استخراج شد. ژنوتیپ چند شکلیهای تک نوکلئوتیدی سراسر ژنوم با تراشه 50k گاوی و گوسفندی در هر دو گونه تعیین شد. با استفاده از نرم افزار PennCNV تعداد 904 تنوع با میانگین طول kb 7/154 و میانه kb 7/103 در گوسفند و 744 مورد با میانگین طول kb 7/213 و میانه kb 5/124 در گاو شناسایی شد. کل طول این تنوع در ژنوم گوسفند Mb 5/8 و در ژنوم گاو Mb 80 بود. پس از ترکیب نواحی مشابه تعداد 35 ناحیه تنوع پر تکرار در ژنوم گوسفند و 141 مورد در ژنوم گاو شناسایی شد، فقط 20 درصد نواحی CNV در ژنوم نژادهای گوسفند با ژنوم گاو هلشتاین همپوشانی داشت. علاوه بر این، نواحی این تنوع در ژنوم گوسفند با 40 ژن مرجع و 62 QTLدر ژنوم گاو، و 110 ژن مرجع در ژنوم انسان بطور کامل یا جزئی همپوشانی داشت. توزیع تنوعها در هر دو گونه در نواحی سابتلومریک و پری سانترومریک بیشتر بود. بر اساس این نتایج، شاید بتوان از روی پیوستگی این تنوع با نواحی ژنی در ژنوم گاو ژنها و QTLهای ژنوم گوسفند را شناسایی نمود. برای کسب نتایج دقیقتر مطالعات بیشتری نیاز است.
فرزاد باقرزاده کاسمانی؛ سمیرا امیدی کیا؛ حمیدرضا میرزایی؛ مهران مهری
چکیده
به منظور بررسی تأثیر افزودن پودر برگ مریمگلی (Salvia mirzayanii) به جیره در عملکرد، خصوصیات لاشه، وزن نسبی اندامهای داخلی و جمعیت میکروبی رودههای کور جوجههای گوشتی آزمایش انجام شد. تعداد 200 قطعه جوجة گوشتی یکروزه با پنج سطح مریمگلی (صفر، 25/0، 5/0، 75/0 و 1 درصد) در دامنة سنی یک تا 42روزگی تغذیه شدند. در دورة سنی یک تا 21روزگی، پرندگانی که 1 ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر افزودن پودر برگ مریمگلی (Salvia mirzayanii) به جیره در عملکرد، خصوصیات لاشه، وزن نسبی اندامهای داخلی و جمعیت میکروبی رودههای کور جوجههای گوشتی آزمایش انجام شد. تعداد 200 قطعه جوجة گوشتی یکروزه با پنج سطح مریمگلی (صفر، 25/0، 5/0، 75/0 و 1 درصد) در دامنة سنی یک تا 42روزگی تغذیه شدند. در دورة سنی یک تا 21روزگی، پرندگانی که 1 درصد پودر برگ مریمگلی در جیرة خود دریافت کردند، مصرف خوراک و افزایش وزن کمتر و ضریب تبدیل بالاتری داشتند (05/0>P). در دورة سنی 22 تا 42روزگی و کل دورة پرورش (یک تا 42روزگی) ضریب تبدیل غذایی در پرندگان تغذیهشده با جیرة حاوی 5/0 درصد پودر برگ مریمگلی، در مقایسه با گروه شاهد بهطور معناداری کاهش یافت (05/0>P). بازده لاشه و وزن نسبی عضلة سینه در پرندگان تغذیه شده با جیرة حاوی 1 درصد برگ مریمگلی کمتر از سایر تیمارها بود (05/0>P). جمعیت باکتریهای اسید لاکتیک در رودههای کور پرندگانی که جیرة حاوی 25/0 و 5/0 درصد مریمگلی مصرف کردند، در مقایسه با پرندگان شاهد افزایش یافت (05/0>P). تغذیة جیرههای حاوی سطوح بالاتر از 5/0 درصد مریمگلی، جمعیت کلیفرمها را در رودههای کور نسبت به پرندگان شاهد کاهش داد (05/0>P). براساس نتایج تحقیق حاضر، افزودن 5/0 درصد پودر برگ مریمگلی به جیرة جوجههای گوشتی، ضمن بهبود ترکیب فلور میکروبی رودههای کور، عملکرد رشد را بهبود میبخشد.
مختار ملاکی؛ محمد علی نوروزیان؛ علیاکبر خادم
چکیده
تأثیر منابع گوناگون روی (آلی و معدنی) بر عملکرد، غلظت مواد معدنی، و فراسنجههای خون برههای زندی با استفاده از 18 رأس بره نر در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار بررسی شد. تیمارها عبارت بودند از: جیرۀ فاقد مکمل روی (شاهد)، جیرۀ حاوی ppm 25 روی معدنی (رویـسولفات) و جیرۀ حاوی ppm 25 روی آلی (رویـپپتید). وزن نهایی، افزایش وزن روزانه، و مصرف ...
بیشتر
تأثیر منابع گوناگون روی (آلی و معدنی) بر عملکرد، غلظت مواد معدنی، و فراسنجههای خون برههای زندی با استفاده از 18 رأس بره نر در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار بررسی شد. تیمارها عبارت بودند از: جیرۀ فاقد مکمل روی (شاهد)، جیرۀ حاوی ppm 25 روی معدنی (رویـسولفات) و جیرۀ حاوی ppm 25 روی آلی (رویـپپتید). وزن نهایی، افزایش وزن روزانه، و مصرف خوراک برههایی که در جیرۀ خود روی آلی دریافت کرده بودند از سایر تیمارها بیشتر بود و ضریب تبدیل بهتری داشتند (05/0P<). از غلظت مس و آهن در خون برههایی که با جیرههای حاوی روی (آلی و معدنی) تغذیه شدند، کاسته شد، ولی غلظت روی در خون آنها افزایش یافت (05/0P<). تعداد گلبولهای سفید خون در برههای با تیمار رویـپپتید از سایر تیمارها کمتر بود (05/0>P). باتوجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد میشود که ppm 25 روی آلی به جیرۀ برههای پرواری اضافه شود.
هادی بهزاد؛ تقی قورچی؛ مصطفی حسین آبادی؛ جعفر باشتینی
چکیده
گوارشپذیری ظاهری مواد مغذی کاه گندم همراه تفاله انار یا کود مرغ به سه روش خاکستر نامحلول در اسید، لیگنین نامحلول در اسید و جمعآوری کل مدفوع با استفاده از چهار نفر شتر نر با میانگین وزن 35/9±25/116 کیلوگرم و سن یکسال در قالب طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. طول مدت آزمایش 42 روز (دو دوره 21 روزه) شامل 14روز عادتپذیری و هفت روز نمونهبرداری ...
بیشتر
گوارشپذیری ظاهری مواد مغذی کاه گندم همراه تفاله انار یا کود مرغ به سه روش خاکستر نامحلول در اسید، لیگنین نامحلول در اسید و جمعآوری کل مدفوع با استفاده از چهار نفر شتر نر با میانگین وزن 35/9±25/116 کیلوگرم و سن یکسال در قالب طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. طول مدت آزمایش 42 روز (دو دوره 21 روزه) شامل 14روز عادتپذیری و هفت روز نمونهبرداری بود. تیمارهای آزمایشی شامل 1- کاه گندم بههمراه 25 درصد تفاله انار و 2- کاه گندم بههمراه با 25 درصد کود مرغ بود. نتایج نشان داد اختلاف معنیداری بین دو روش نشانگر خاکستر نامحلول در اسید و جمعآوری کل مدفوع در برآورد ضرایب گوارشپذیری ماده خشک، ماده آلی، چربی خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی کاه گندم بههمراه تفاله انار وجود داشت (05/0>P)، اما چنین تفاوتی در برآورد ضرایب گوارشپذیری کاه گندم بههمراه کود مرغ مشاهده نشد. درصد بازیافت نشانگر خاکستر نامحلول در اسید در جیره کاه گندم+ کود مرغ 08/17±14/105 بود. بهطور کلی براساس نتایج مطالعه حاضر، بهنظر میرسد با توجه به همبستگی ضعیف بین سه روش اندازهگیری قابلیت هضم و درنظرگرفتن محدودیتهای موجود از جمله هزینه و امکانات زیاد بهویژه در دامهای بزرگ در تعیین گوارشپذیری با روشهای جمعآوری کل مدفوع و لیگنین نامحلول در اسید، میتوان از روش خاکستر نامحلول در اسید برای تعیین گوارشپذیری در شتر استفاده کرد.
مرتضی پاشایی جلال؛ سید داود شریفی؛ شیرین هنربخش
چکیده
مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر امولسیفایر در جیرههای با انرژی کاهش یافته بر عملکرد، خصوصیات لاشه و صفات خونی جوجههای گوشتی انجام شد. از تعداد 540 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس 308 در یک آزمایش فاکتوریل 3× 3 با سه سطح امولسیفایر (صفر، 250 و 500 میلیگرم در کیلوگرم) و سه سطح انرژی جیره (دوره آغازین در حد نیاز، 45 و 90، دوره رشد در حد نیاز، ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر امولسیفایر در جیرههای با انرژی کاهش یافته بر عملکرد، خصوصیات لاشه و صفات خونی جوجههای گوشتی انجام شد. از تعداد 540 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس 308 در یک آزمایش فاکتوریل 3× 3 با سه سطح امولسیفایر (صفر، 250 و 500 میلیگرم در کیلوگرم) و سه سطح انرژی جیره (دوره آغازین در حد نیاز، 45 و 90، دوره رشد در حد نیاز، 60 و 105 و در دوره پایانی در حد نیاز، 75 و 120 کیلوکالری در کیلوگرم کمتر از نیاز) در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار، چهار تکرار و 15 پرنده در هر تکرار استفاده شد. در کل دوره پرورش، با کاهش انرژی جیره، مصرف خوراک افزایش یافت (p<0/05). پرندگانی که با جیره حاوی امولسیفایر تغذیه شدند افزایش وزن بیشتر و ضریب تبدیل کمتری داشتند (p<0/05). وزن نسبی کبد، رودههای کور و چربی شکمی تحت تأثیر سطوح انرژی قابل متابولیسم جیره قرار نگرفت. اثر متقابل جیره × امولسیفایر بر کلسترول، لیپوپروتئینهای با چگالی بالا (HDL)، لیپوپروتئینهای با چگالی کم (LDL)، کلسترول: HDL، آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آلکالین فسفاتاز معنیدار نبود. افزودن امولسیفایر به جیرههای معمولی و یا جیرههایی با کاهش بیشتر انرژی موجب افزایش غلظت تری گلیسیرید خون شد (p<0/05). افزودن امولسیفایر به جیرههای با کاهش ملایم انرژی سبب افزایش غلظت آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) شد (p<0/05). بر اساس نتایج حاصل افزودن 250 گرم در تن امولسیفایر آرتیفایر به جیره هائی با کاهش انرژی، سبب بهبود عملکرد جوجههای گوشتی شد.
فرنوش زنگیشه؛ محمد مهدی معینی؛ فردین هژبری
چکیده
در این مطالعه نحوه تجویز مکملهای سلنیوم و ویتامین ای به میشها در اواخر آبستنی و تأثیر آن بر غلظت سلنیوم و عناصر مس، روی و آهن خون و شیر میشها و خون برههای آنها بررسی شد. تعداد 18 رأس میش آبستن نوبت زایش اول در سه گروه شش رأسی نگهداری شدند. تیمارها شامل 1- شاهد (تزریق 10 میلیلیتر سلنیوم و ویتامین ای در دو هفته قبل از زایش؛ هر میلیلیتر ...
بیشتر
در این مطالعه نحوه تجویز مکملهای سلنیوم و ویتامین ای به میشها در اواخر آبستنی و تأثیر آن بر غلظت سلنیوم و عناصر مس، روی و آهن خون و شیر میشها و خون برههای آنها بررسی شد. تعداد 18 رأس میش آبستن نوبت زایش اول در سه گروه شش رأسی نگهداری شدند. تیمارها شامل 1- شاهد (تزریق 10 میلیلیتر سلنیوم و ویتامین ای در دو هفته قبل از زایش؛ هر میلیلیتر حاوی 0/5 میلیگرم سلنیتسدیم و 50 میلیگرم ویتامین ای)، 2- دریافت سلنیوم و ویتامین ای از چهار هفته قبل از زایش بهصورت خوراکی (0/3 میلیگرم سلنیوم و 50 میلیگرم ویتامین ای مخلوط با جیره بهصورت روزانه در کیلوگرم ماده خشک مصرفی) و 3- تزریق 10 میلیلیتر سلنیوم و ویتامین ای در دو مرحله شامل چهار هفته قبل از زایش (پنج میلیلیتر) و دو هفته قبل از زایش (پنج میلیلیتر) بودند. میشها قبل از تجویز مکملها و در زمان زایمان خونگیری شدند. از برههای تازه متولدشده نیز قبل از مصرف آغوز و 14 روز بعد از تولد خونگیری شد. غلظت سلنیوم، مس، روی و آهن در آغوز و شیر اندازهگیری شد. نتایج آزمایش نشان داد که میانگین وزن میشها دو هفته بعد از زایش در میشهائی که سلنیوم و ویتامین E را بهصورت خوراکی دریافت کردند از تیمار شاهد بیشتر بود (0/05>P). تفاوتی معنیداری در غلظت آهن، مس و روی سرم خون میشها یا برهها مشاهده نشد. غلظت سلنیوم در سرم میشها و برههای آنها و آغوز میشهایی که سلنیوم و ویتامین E را بهصورت خوراکی دریافت کردند بیشتر از سایر میشها بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که جهت بهبود وضعیت سلنیوم در دام و راحتی تجویز مکمل، استفاده از مکمل خوراکی سلنیوم و ویتامین ای نسبت به روش تزریقی ترجیح داده میشود.
منصور دهقانی؛ احمد افضل زاده؛ محمدعلی نوروزیان
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر فرآوری کاه گندم و باگاس نیشکر با اوره بر ترکیب شیمیایی، زمان تأخیر و فراسنجه های تجزیهپذیری ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF) به روش کیسه های نایلونی انجام شد. ترکیب شیمیایی و فراسنجه های تجزیهپذیری نمونه های فرآورینشده و عملآوریشده با پنج درصد اوره با استفاده از سه راس گاو ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر فرآوری کاه گندم و باگاس نیشکر با اوره بر ترکیب شیمیایی، زمان تأخیر و فراسنجه های تجزیهپذیری ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF) به روش کیسه های نایلونی انجام شد. ترکیب شیمیایی و فراسنجه های تجزیهپذیری نمونه های فرآورینشده و عملآوریشده با پنج درصد اوره با استفاده از سه راس گاو شیرده (با میانگین وزنی 15±615 کیلوگرم و سه شکم زایش) مجهز به فیستولای شکمبه ای تعیین شد. عملآوری با اوره موجب کاهش زمان تأخیر تجزیه ماده خشک و NDF کاه گندم شد (0/05>P)، اما تأثیری بر زمان تأخیر تجزیه ماده خشک و NDF باگاس نیشکر نداشت. عملآوری کاه گندم با اوره موجب افزایش نرخ تجزیهپذیری ماده خشک و NDF شد (0/05>P). اما اثری بر نرخ تجزیهپذیری هماده خشک و NDF باگاس نیشکر نداشت. بخش تجزیهپذیر بالقوه ماده خشک و NDF هر دو ماده آزمایشی کاه گندم و باگاس نیشکر بعد از عملآوری با اوره افزایش یافت (0/05>P). تجزیهپذیری مؤثر هماده خشک و NDF مواد خشبی مورد آزمایش پس از عملآوری با اوره در کاه گندم بهترتیب از 35/69 و 21/69 درصد به 44/04 و 29/12 و در باگاس نیشکر بهترتیب از 18/88 و 15/65 درصد به 92/23 و 19/52 درصد افزایش یافت (0/05>P). براساس نتایج این آزمایش عملآوری مواد خوراکی خشبی بهویژه کاه گندم با اوره باعث بهبود تجزیهپذیری ماده خشک و NDF میشود.
جلیل نوری رایگانی؛ محمد امیر کریمی ترشیزی؛ شعبان رحیمی؛ امید مددگار
چکیده
تحقیق حاضر با هدف جداسازی باکتریوفاژ برای مهار زیستی باکتری انتروکوکوس مقاوم به پادزیست و کاهندۀ رشد جداشده از مدفوع بلدرچین ژاپنی در سه آزمایش انجام شد. 60 نمونه از محتویات دستگاه گوارش بلدرچینهای بالغ برای جداسازی انتروکوکوسهای بالقوۀ کاهندۀ رشد، جدا و یک نمونۀ منتخب بههمراه باکتری انتروکوکوس فکالیس سوش51299براساس زندهمانی ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف جداسازی باکتریوفاژ برای مهار زیستی باکتری انتروکوکوس مقاوم به پادزیست و کاهندۀ رشد جداشده از مدفوع بلدرچین ژاپنی در سه آزمایش انجام شد. 60 نمونه از محتویات دستگاه گوارش بلدرچینهای بالغ برای جداسازی انتروکوکوسهای بالقوۀ کاهندۀ رشد، جدا و یک نمونۀ منتخب بههمراه باکتری انتروکوکوس فکالیس سوش51299براساس زندهمانی و کاهندگی رشد در بلدرچین، انتخاب و در سطح گونه شناسایی شد. سپس باکتریوفاژ لیتیک با استفاده از نمونههای فضولات طیور و فاضلاب مرغداری بهعنوان منابع باکتریوفاژ علیه باکتری منتخب، جداسازی شد. کارایی فاژدرمانی علیه باکتری منتخب در کاهش استقرار باکتریهای انتروکوکوس در محتویات ایلئوم بلدرچینها متعاقب دریافت دهانی انتروکوکوس بررسی شد. باکتری منتخب بهعنوان انتروکوکوس فکالیس شناسایی شد. تجویز باکتریوفاژ لیتیک توانست شمار انتروکوکوسها در محتویات ایلئوم را در مقایسه با گروه دریافتکنندۀ باکتری و بدون درمان با باکتریوفاژ کاهش دهد و به سطح قابل مقایسه با گروه شاهد منفی (گروه بدون دریافت باکتری انتروکوکوس) برساند (05/0>P). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که باکتریوفاژ جداشده میتواند بهطور مؤثر کلونیزاسیون باکتری انتروکوکوس را بهشکل زیستی مهار کند.
حسین بیاتانی؛ محمدعلی نوروزیان؛ احمد افضل زاده
چکیده
این مطالعه به منظور تعیین ارزش غذایی کاهوی وحشی در مراحل مختلف رشد و نیز برآورد و مقایسه روش های مختلف تعیین فاز تاخیری آن انجام شد. ترکیب شیمیایی، فراسنجه های تجزیه پذیری به روش کیسه های نایلونی و تولید گاز نمونه های مختلف کاهوی وحشی قبل و بعد گلدهی و یونجه خشک با هم مقایسه شدند. همچنین فاز تاخیری علوفه های آزمایشی به روش های مختلف ...
بیشتر
این مطالعه به منظور تعیین ارزش غذایی کاهوی وحشی در مراحل مختلف رشد و نیز برآورد و مقایسه روش های مختلف تعیین فاز تاخیری آن انجام شد. ترکیب شیمیایی، فراسنجه های تجزیه پذیری به روش کیسه های نایلونی و تولید گاز نمونه های مختلف کاهوی وحشی قبل و بعد گلدهی و یونجه خشک با هم مقایسه شدند. همچنین فاز تاخیری علوفه های آزمایشی به روش های مختلف اندازه گیری شد. میزان پروتئین خام کاهوی وحشی بعد گلدهی کمترین و میزان NDF و ADF آن بیشترین بود (0.05>p). مقدار کربوهیدرات غیرفیبری یونجه و کاهوی وحشی قبل گلدهی نسبت به کاهوی بعد گلدهی بیشتر بود(0.05>p). مقدار فراسنجه b ماده خشک در کاهوی وحشی بعد گلدهی بیشتر از سایر تیمارها به دست آمد (0.05>p). تجزیهپذیری مؤثر و پتانسیل تولید گاز در کاهوی وحشی قبل گلدهی نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود (0.05>p). میزان انباشتگی در نرخ عبور پنج و هشت درصد برای کاهوی بعد گلدهی نسبت به سایر علوفههای آزمایشی بیشتر بود (0.05>p). برآورد زمان تاخیری با استفاده از روشهای دو مرحلهای ون میلجن و تولید گاز برای کاهوی قبل گلدهی بیشترین و بعد گلدهی کمترین مقدار بود (0.05>p). با توجه به نتایج این مطالعه به نظر میرسد که کاهوی وحشی قبل گلدهی می تواند به عنوان منبع علوفه ای در تغذیه نشخوارکنندگان مورد توجه قرار گیرد.
الهام ندری؛ فردین هژبری؛ محمد مهدی معینی
چکیده
به منظور ارزیابی تأثیر کبالت بر عملکرد، برخی فراسنجههای خونی و تخمیر، آزمایشی با استفاده از 24 رأس بره نر سه تا چهار ماهه با میانگین وزن 30 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و شش تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: جیره پایه (شاهد؛ حاوی 0/083 میلیگرم در کیلوگرم کبالت)؛ جیره پایه + 0/2 میلی گرم در کیلوگرم کبالت؛ جیره پایه ...
بیشتر
به منظور ارزیابی تأثیر کبالت بر عملکرد، برخی فراسنجههای خونی و تخمیر، آزمایشی با استفاده از 24 رأس بره نر سه تا چهار ماهه با میانگین وزن 30 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و شش تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: جیره پایه (شاهد؛ حاوی 0/083 میلیگرم در کیلوگرم کبالت)؛ جیره پایه + 0/2 میلی گرم در کیلوگرم کبالت؛ جیره پایه + 0/4 میلی گرم در کیلوگرم کبالت و جیره پایه + 0/6 میلی گرم در کیلوگرم کبالت بودند. به منظور تعیین فراسنجههای خون در روزهای صفر، 45 و70 از سیاهرگ وداج خونگیری و برای بررسی فراسنجههای تخمیر شکمبهای از طریق مری، مایع شکمبه گرفته شد. مکمل کبالت تأثیر معنیداری بر میزان افزایش وزن روزانه، ماده خشک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک، میزان ویتامین B12 ، کلسترول، تریگلیسیرید، آلبومین سرم خون و همچنین غلظتهای آلکالین فسفاتاز و آلانین ترانس آمیناز نداشت. غلظت آمونیاک مایع شکمبه در سطح 0/2 و 0/4 مکمل افزایش یافت (0/05>P) ولی غلظت اسیدهای چرب فرار، pH شکمبه و جمعیت پروتوزوآیی شکمبه تغییری نکرد. غلظتهای کبالت، آهن، روی و مس پلاسما تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان داد افزودن مکمل کبالت به جیره تا سطح 0/6 با وجود تغییرات محدود در برخی فراسنجههای خونی و شکمبهای اثر معنیداری بر عملکرد برهها نداشت؛ به نظر میرسد که کبالت موجود در جیره پایه برای نیاز کبالت برههای در حال رشد سنجابی کافی میباشد.
آیناز اصلانیان؛ فرزاد قنبری؛ جواد بیات کوهسار؛ بهروز کریمی شهرکی
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر تیمارهای پرتو گاما (100 و 150 کیلوگری)، هیدروکسید سدیم (50 گرم در کیلوگرم) و اکسید کلسیم (160 گرم در کیلوگرم) بر فراسنجههای تولید گاز و گوارشپذیری کاه سویا در شرایط برونتنی انجام شد. تمامی تیمارها، بهجز پرتو گاما (۱۰۰ و ۱۵۰ کیلوگری)، تا چهار ساعت بعد از انکوباسیون تولید گاز نداشتند و دارای فاز تأخیر ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر تیمارهای پرتو گاما (100 و 150 کیلوگری)، هیدروکسید سدیم (50 گرم در کیلوگرم) و اکسید کلسیم (160 گرم در کیلوگرم) بر فراسنجههای تولید گاز و گوارشپذیری کاه سویا در شرایط برونتنی انجام شد. تمامی تیمارها، بهجز پرتو گاما (۱۰۰ و ۱۵۰ کیلوگری)، تا چهار ساعت بعد از انکوباسیون تولید گاز نداشتند و دارای فاز تأخیر بودند. از زمان هشت ساعت انکوباسیون تا ٩۶ ساعت، بیشترین تولید گاز در تیمارهای هیدروکسید سدیم+پرتو گاما (۱۰۰ و ۱۵۰ کیلوگری) مشاهده شد (۰5/۰<Ρ). عملآوری تأثیری بر نرخ تولد گاز نداشت، اما پتانسیل تولید گاز (b) را افزایش داد (۰5/۰<Ρ). بیشترین مقدار بخش b مربوط به تیمارهای هیدروکسید سدیم + پرتو گاما (100 و 150 کیلوگری) بود. گوارشپذیری مادۀ آلی، انرژی قابل متابولیسم، انرژی خالص و اسیدهای چرب کوتاهزنجیر تحتتأثیر عملآوری افزایش یافتند (۰5/۰<Ρ). بیشترین افزایش در تیمارهای هیدروکسید سدیم + پرتو گاما (100 و 150 کیلوگری) مشاهده شد. گوارشپذیری برونتنی مادۀ خشک و مادۀ آلی توسط پرتو گاما، هیدروکسید سدیم، و استفادۀ توأم از آنها افزایش یافت (05/0P<)، اما اکسید کلسیم بر این صفات معنیدار نبود. بهجز سطوح 100 و 150 کیلوگری پرتو گاما، سایر تیمارها باعث کاهش نیتروژن آمونیاکی شدند (05/0<P). تولید تودۀ میکروبی در پایان 24 ساعت انکوباسیون، توسط تیمارهای اکسید کلسیم و اکسید کلسیم + پرتو گاما (100 و 150 کیلوگری) کاهش یافت (05/0<P). براساس نتایج پژوهش حاضر، ارزش تغذیهای کاه سویا با تیمارهای پرتو گاما و هیدروکسید سدیم افزایش مییابد.
پیروز شاکری؛ حسن فضائلی؛ مجتبی زاهدی فر
چکیده
تاننها توانایی کاهش تجزیهپذیری پروتئین در شکمبه و افزایش پروتئین عبوری به روده کوچک را دارند. این آزمایش باهدف بررسی تأثیر عصاره تاننی استخراجشده از محصول فرعی پسته با حلالهای آب، اتانول 70 درصد و متانول 80 درصد بر تجزیهپذیری پروتئین کنجاله سویا در شکمبه انجام شد. مقادیری از عصارهها به کنجاله سویا اضافه شد تا غلظت ...
بیشتر
تاننها توانایی کاهش تجزیهپذیری پروتئین در شکمبه و افزایش پروتئین عبوری به روده کوچک را دارند. این آزمایش باهدف بررسی تأثیر عصاره تاننی استخراجشده از محصول فرعی پسته با حلالهای آب، اتانول 70 درصد و متانول 80 درصد بر تجزیهپذیری پروتئین کنجاله سویا در شکمبه انجام شد. مقادیری از عصارهها به کنجاله سویا اضافه شد تا غلظت تانن اضافهشده به مخلوط به 5/0 و یک درصد رسید. در کنجاله سویای بدون عصاره (شاهد) و کنجالههای سویای عملآوریشده با غلظتهای 5/0 و یک درصد از سه نوع عصاره (شش تیمار)، میزان ناپدیدشدن شکمبهای و پس از شکمبهای و همچنین تجزیهپذیری شکمبهای ماده خشک و پروتئین خام با سه تکرار اندازهگیری شد. برای تعیین میزان ناپدیدشدن و تجزیهپذیری نمونهها در شکمبه، از سه رأس گاو نر اختهشده تالشی با فیستولای شکمبهای، و برای تعیین میزان ناپدیدشدن پساز شکمبهای از دستگاه شبیهساز هضم استفاده شد. فرآوری کنجاله سویا با یک درصد تانن از عصاره آبی، 5/0 و یک درصد تانن از عصارههای اتانولی و متانولی سبب کاهش ناپدیدشدن شکمبهای پروتئین خام گردید (01/0>P)، بدون آنکه میزان ناپدیدشدن ماده خشک و پروتئین خام در کل دستگاه گوارش را تغییر دهد. فرآوری کنجالههای سویا با 5/0 و یک درصد تانن استخراجشده با آب، اتانول و متانول، غلظت پروتئینهای با تجزیه پذیری سریع را کاهش داد (01/0>P). بهطور کلی تانن عصارههای آبی، اتانولی و متانولی محصول فرعی پسته میتوانند تجزیه پروتئین کنجاله سویا در شکمبه را کاهش دهند، هرچند استفاده از عصاره آبی محصول فرعی پسته اقتصادی و کاربردیتر است.
بهزاد خرمی؛ سید علیرضا وکیلی؛ محسن دانش مسگران
چکیده
در این مطالعه اثرات اسانس آویشن و دارچین بر تخمیر میکروبی شکمبه موردارزیابی قرار گرفت. در آزمایش برونتنی، غلظتهای صفر، 125، 250، 500 و 1000 میلیگرم در لیتر اسانس آویشن و دارچین بهمدت 24 ساعت در یک محیط کشت بسته مورد انکوباسیون قرار گرفتند. در آزمایش حیوانی، 18 رأس گوساله هلشتاین در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار شاهد (جیره پایه)، ...
بیشتر
در این مطالعه اثرات اسانس آویشن و دارچین بر تخمیر میکروبی شکمبه موردارزیابی قرار گرفت. در آزمایش برونتنی، غلظتهای صفر، 125، 250، 500 و 1000 میلیگرم در لیتر اسانس آویشن و دارچین بهمدت 24 ساعت در یک محیط کشت بسته مورد انکوباسیون قرار گرفتند. در آزمایش حیوانی، 18 رأس گوساله هلشتاین در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار شاهد (جیره پایه)، آویشن و دارچین (بهترتیب جیره پایه+ 5 گرم اسانس آویشن و دارچین بهازای هر رأس گوساله در روز) استفاده شد. غلظت 1000 میلیگرم در لیتر اسانسها، کل گاز تولیدی، ناپدیدشدن ماده خشک و غلظت اسیدهای چرب فرّار کل را کاهش داد (05/0P<). غلظتهای 125 و 250 میلیگرم در لیتر، نسبت استات به پروپیونات را کاهش داد (05/0P<). اسانسهای گیاهی تأثیری بر ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه، pH، غلظت نیتروژن آمونیاکی و اسیدهای چرب فرّار کل شکمبه گوسالهها نداشتند؛ درحالیکه نسبت مولی استات و پروپیونات را بهترتیب کاهش و افزایش دادند (05/0P<). غلظت بوتیرات شکمبه با افزودن اسانس دارچین افزایش یافت (05/0P<). جمعیت پروتوزوآ و باکتریهای متانوژنز شکمبه گوسالههای دریافتکننده اسانس کاهش یافت (05/0P<). جمعیت باکتریهای فیبروباکتر سوکسینوژنز تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت، اما جمعیت باکتریهای رومینوکوکوس آلبوس و فلاوفسینس کاهش یافت (05/0P<). براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر، اگرچه افزودن اسانس آویشن و دارچین به جیره بر عمکرد گوسالههای پرواری تأثیر معنیداری نداشت، اما خصوصیات تخمیری شکمبه را بهبود بخشید که ممکن است بتوان از آنها بهعنوان جایگزینهای بالقوه آنتیبیوتیکها در جیرههای پرواری استفاده نمود.
امیر مسعود اسماعیلیان؛ علی اسمعیلی زاده کشکوئیه؛ محمدرضا محمدآبادی؛ مهدی منصوری؛ محمد علی فرهوشی؛ حامد خراتی کوپایی
چکیده
هدف دانش نوتریژنومیکس مطالعه مواد مغذی بهعنوان سیگنالهایی است که بهوسیله گیرندههای سلولی دریافت میشوند و میتوانند روی ژنوم، بیان ژنها و تولید متابولیتها تأثیرگذار باشند. در این پژوهش، برای بررسی اثر دانه شاهدانه بر تغییرات بیان ژن کارنیتین پالمیتوئیل ترانسفراز-1-B (CPT1B) درگوسفند بلوچی، تعداد 12 رأس بره نر با سن پنج ...
بیشتر
هدف دانش نوتریژنومیکس مطالعه مواد مغذی بهعنوان سیگنالهایی است که بهوسیله گیرندههای سلولی دریافت میشوند و میتوانند روی ژنوم، بیان ژنها و تولید متابولیتها تأثیرگذار باشند. در این پژوهش، برای بررسی اثر دانه شاهدانه بر تغییرات بیان ژن کارنیتین پالمیتوئیل ترانسفراز-1-B (CPT1B) درگوسفند بلوچی، تعداد 12 رأس بره نر با سن پنج ماهگی در طرح کاملاً تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروهها با جیره شاهد بدون شاهدانه و با جیره دارای 10 درصد شاهدانه تغذیه شدند. پس از دوره 110 روزه پرواربندی، از بافتهای قلب، کبد، بیضه، ماهیچه راسته (Longissimus dorsi muscle) و چربی پشت (subcutaneous back fat) نمونهبرداری شد. استخراج RNA برای واکنش Real Time PCR و اندازهگیری تغییرات بیان ژن CPT1B بین گروهها انجام شد. تغییرات بیان ژن CPT1B بین گروه شاهد و تیمار در بافت کبد معنیدار بود (05/0P<). بیان ژن CPT1B در کبد برههای تحت تیمار شاهدانه 74/5 برابر نسبت به گروه شاهد افزایش بیان داشت. در بافتهای قلب، چربی پشت، ماهیچه راسته، بیضه در گروه تیمار نسبت به شاهد بهترتیب 1/3، 36/2، 12/2 و 47/2 برابر کاهش بیان ژن CPT1B را نشان داد. دانه شاهدانه حاوی اسیدهای چرب غیراشباع میباشد و این ترکیبات از طریق بیان ژنهایی مانند CPT1B میتوانند موجب تغییر متابولیسم چربی در کبد شوند. بنابراین میتوان بیان داشت که با توجه به اینکه CPT1B یکی از ژنهای مؤثر در سوختوساز چربی میباشد، افزودن دانه شاهدانه به جیره از طریق افزایش فعالیت بافت کبد میتواند اثر مفیدی بر توان تولیدی حیوان داشته باشد.
فرهاد صمدیان؛ محمد امیر کریمی ترشیزی؛ علیرضا ایوک پور
چکیده
مطالعه حاضر بهمنظور مقایسه عملکرد، وزن نسبی اندامهای احشایی، قطعات لاشه، کیفیت گوشت و متابولیتهای خونی بین دو سویه آرین و راس 308 با استفاده از تعداد 96 قطعه جوجه یکروزه در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار ، 12 تکرار و چهار پرنده در هر تکرار انجام شد. در روزهای 32 و 42، یک پرنده از هر قفس کشتار شد و بازده لاشه و میانگین وزن ...
بیشتر
مطالعه حاضر بهمنظور مقایسه عملکرد، وزن نسبی اندامهای احشایی، قطعات لاشه، کیفیت گوشت و متابولیتهای خونی بین دو سویه آرین و راس 308 با استفاده از تعداد 96 قطعه جوجه یکروزه در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار ، 12 تکرار و چهار پرنده در هر تکرار انجام شد. در روزهای 32 و 42، یک پرنده از هر قفس کشتار شد و بازده لاشه و میانگین وزن نسبی اندامهای احشایی برای هر دو سویه تعیین شد. پراکسیداسیون لیپیدی گوشت و متابولیتهای پلاسمایی خون در انتهای دوره پرورش سنجیده شدند. نتایج نشان داد که در کل دوره پرورش، مصرف خوراک سویه آرین بیشتر از راس بود (0/05≥P)، اما در ضریب تبدیل خوراک کل دوره تفاوت معنیداری مشاهده نگردید. نرخ افزایش وزن در دو هفته اول در سویه آرین بهطور معنیداری بیشتر بود (05/0≥P)، با اینحال، طی هفته پنجم پرورش این روند معکوس شد. بازده لاشه و وزن نسبی سنگدان در جوجههای گوشتی آرین بالاتر بود (0/05≥P)، درحالیکه وزن نسبی بورس فابریسیوس در این سویه کمتر از جوجههای گوشتی راس 308 بود (0/05≥P). راس 308 دارای غلظت اسید اوریک پلاسمایی بالاتری در مقایسه با آرین بود (0/01≥P)، درحالیکه میانگین تریگلیسرید کل پلاسمایی در جوجههای گوشتی آرین بیشتر از راس بود (0/05≥P). پراکسیداسیون لیپیدی گوشت سینه و ران نیز در سویه آرین بیشتر از راس بود (0/05≥P). نتایج حاضر میتواند در اتخاذ تدابیر مدیریتی و تغذیهای بهتر برای سویههای موردآزمایش از جوجه گوشتی کمک بخش باشد.
راضیه رحیم زاده؛ محمد رکوعی؛ هادی فرجی آروق؛ علی مقصودی؛ بهروز کشته گر
چکیده
هدف از این تحقیق، برازش بهترین تابع برای منحنی تولید تخم طی 13 هفته بلدرچین ژاپنی بود. بدین منظور، رکوردهای هفتگی و انفرادی تولید تخم 314 بلدرچین ژاپنی برای برازش توابع استفاده شد. توابع لجستیک غیرخطی، گامای ناقص، گامای تصحیح شده، لخورست، ناروشین تاکما دو، جزء به جزء و لجستیک نلدر با نرمافزار R برازش شد. برای انتخاب بهترین تابع ...
بیشتر
هدف از این تحقیق، برازش بهترین تابع برای منحنی تولید تخم طی 13 هفته بلدرچین ژاپنی بود. بدین منظور، رکوردهای هفتگی و انفرادی تولید تخم 314 بلدرچین ژاپنی برای برازش توابع استفاده شد. توابع لجستیک غیرخطی، گامای ناقص، گامای تصحیح شده، لخورست، ناروشین تاکما دو، جزء به جزء و لجستیک نلدر با نرمافزار R برازش شد. برای انتخاب بهترین تابع از معیارهای میانگین مربعات خطا، معیار آکائیک و معیار اطلاعات بیزی استفاده شد. نتایج نشان داد که تابع ناروشین تاکما دو (کمترین میانگین مربعات خطا، معیار آکائیک و معیار اطلاعات بیزی) و تابع جزء به جزء (بیشترین میانگین مربعات خطا،معیار آکائیک، معیار اطلاعات بیزی) به ترتیب مناسبترین و نامناسبترین تابع برای توصیف منحنی تولید تخم بلدرچینها بودند. بیشترین همبستگی (953/0) بین مقادیر پیشبینی شده تعداد تخم با استفاده از توابع برازش شده و مقدار واقعی مربوط به تابع ناروشین تاکما دو بود. نتایج حاصل از مقایسات توابع و همبستگیهای حاصل نشان میدهد که تابع ناروشین تاکما دو بهتر از سایر توابع مورد مطالعه در این تحقیق، تولید کوتاه مدت تخم بلدرچین ژاپنی را توصیف میکند و از این تابع میتوان برای پیشبینی توان تولید کوتاه مدت بلدرچین ژاپنی استفاده نمود.
مطلب ابراهیمی؛ Hamed Ahmadi؛ فرید شریعتمداری
چکیده
هدف از انجام این آزمایش بررسی تعیین مقدار انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی تصحیح شده بر اساس نقطه صفر تعادل نیتروژن (TMEn) و ترکیبات شیمیایی پودر ضایعات کشتارگاهی طیور (PBPM) و ارتباط ترکیبات شیمیایی با TMEn در خروس بالغ بود . برای تعیین ارزش غذایی PBPM تعداد 30 نمونه تازه از کشتارگاههای مختلف کشور تهیه شد. ماده خشک، انرژی خام، چربی خام، پروتئین ...
بیشتر
هدف از انجام این آزمایش بررسی تعیین مقدار انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی تصحیح شده بر اساس نقطه صفر تعادل نیتروژن (TMEn) و ترکیبات شیمیایی پودر ضایعات کشتارگاهی طیور (PBPM) و ارتباط ترکیبات شیمیایی با TMEn در خروس بالغ بود . برای تعیین ارزش غذایی PBPM تعداد 30 نمونه تازه از کشتارگاههای مختلف کشور تهیه شد. ماده خشک، انرژی خام، چربی خام، پروتئین خام، خاکستر و کل نیتروژن فرار (TVN) نمونه ها مطابق روش های استاندارد اندازه گیری شد. میانگین ماده خشک، چربی خام، خاکستر خام، پروتئین خام، TVN و TMEn به ترتیب 90/05 درصد، 22/10 درصد، 7/50درصد، 60/30 درصد، 220 میلی گرم نیتروژن در100 گرم نمونه و 3907 کیلوکالری بر کیلوگرم ماده خشک برآورد شد.مشخص شد رابطه مثبتی بین TMEn و چربی خام وجود دارد در حالی که این رابطه بین خاکستر و TMEn منفی بود. در مقایسه با چربی خام و خاکستر، میزان پروتئین خام اثر کمتری روی TMEn داشت درحالی که TVN بدون تأثیر بود. از مقادیر تعیین شده انرژی در برازش معادلات ساده رگرسیونی استفاده شد که از این معادلات پیشبینی میتوان به صورت کاربردی برای پیش بینی انرژی نمونههای PBPM مختلف در کارخانههای خوراک دام و مزارع پرورش طیور استفاده نمود .
نعمت اسماعیلی؛ امید دیانی؛ رضا طهماسبی؛ محمدمهدی شریفی حسینی؛ زهره حاج علیزاده
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر استفاده از سطوح مختلف پوشش مغز پسته بر خوراک مصرفی، فراسنجههای شکمبه، سنتز پروتئین میکروبی و ابقای نیتروژن در گوسفندان کرمانی، از چهار رأس گوسفند نر با میانگین وزن 2±54 کیلوگرم استفاده شد. آزمایش در قالب طرح مربع لاتین 4×4 در چهار دوره 21 روزه انجام شد. پس از تعیین ترکیب شیمیایی پوشش مغز پسته، از آن در تهیه ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر استفاده از سطوح مختلف پوشش مغز پسته بر خوراک مصرفی، فراسنجههای شکمبه، سنتز پروتئین میکروبی و ابقای نیتروژن در گوسفندان کرمانی، از چهار رأس گوسفند نر با میانگین وزن 2±54 کیلوگرم استفاده شد. آزمایش در قالب طرح مربع لاتین 4×4 در چهار دوره 21 روزه انجام شد. پس از تعیین ترکیب شیمیایی پوشش مغز پسته، از آن در تهیه جیرههای آزمایشی استفاده و جایگزین سبوسگندم شد. جیرههای آزمایشی شامل 1- جیره شاهد (جیره بدون پوشش مغز پسته)، 2- جیره دارای پنج درصد پوشش مغز پسته، 3- جیره دارای 10 درصد پوشش مغز پسته و 4- جیره دارای 15 درصد پوشش مغز پسته بودند. نتایج نشان داد ماده خشک و نیتروژن مصرفی، نیتروژن دفعی و ابقای نیتروژن تحت تأثیر تغذیه جیرههای آزمایشی قرار نگرفتند. با افزودن پوشش مغز پسته به جیره، نیتروژن آمونیاکی شکمبه کاهش یافت (p<0/05)، لیکن تأثیری برpH مایع شکمبه در زمانهای صفر، دو، چهار، شش و هشت ساعت پس از مصرف خوراک نداشت. جمعیت کل پروتوزوآی شکمبه تحت تأثیر جیرههای آزمایشی قرار نگرفت، درحالیکه جمعیت گونه سلولولایتیک بهصورت خطی افزایش (p<0/05)) یافت. اختلاف معنی داری از نظر کل مشتقات پورینی، آلانتوئین، کراتینین، اسید اوریک، هیپوگزانتین و گزانتین و ساخت پروتئین میکروبی بین تیمارها مشاهده نشد. با توجه به نتایج این پژوهش، میتوان از پوشش مغز پسته تا سطح 15 درصد ماده خشک در جیره گوسفندان استفاده نمود.
صوفی دارابی؛ محمد معینی؛ منوچهر سوری؛ محمد ابراهیم نوریان سرور؛ عبدالحمید پاپزن
چکیده
تأثیر عصاره استونی کنگرفرنگی (آرتیشو) بر عملکرد تولیدی و برخی فراسنجههای خونی و آنتیاکسیدانی برههای پرواری با استفاده از 18 راس بره نر سنجابی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و شش تکرار بهمدت 75 روز بررسی شد. تیمارها شامل 1- جیره شاهد بدون افزودنی، 2- جیره شاهد+ پنج میلیلیتر عصاره کنگرفرنگی و 3- جیره شاهد+ 10 میلیلیترعصاره ...
بیشتر
تأثیر عصاره استونی کنگرفرنگی (آرتیشو) بر عملکرد تولیدی و برخی فراسنجههای خونی و آنتیاکسیدانی برههای پرواری با استفاده از 18 راس بره نر سنجابی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و شش تکرار بهمدت 75 روز بررسی شد. تیمارها شامل 1- جیره شاهد بدون افزودنی، 2- جیره شاهد+ پنج میلیلیتر عصاره کنگرفرنگی و 3- جیره شاهد+ 10 میلیلیترعصاره کنگرفرنگی بهازای هر کیلوگرم ماده خشک جیره بودند. بهطور ماهیانه قبل از عرضه جیره هنگام صبح، از طریق سیاهرگ ورید گردن برهها نمونههای خون گرفته شد. غلظت برخی از فراسنجههای خونی نظیر گلوکز، کلسترول، پروتئین کل، اوره، آلبومین و آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و شاخص مالوندیآلدهید اندازهگیری شد. افزودن عصاره کنگرفرنگی تأثیری بر عملکرد و رشد برهها نداشت، اما غلظت کلسترول، تریگلیسیرید و مالوندیآلدهید را کاهش داد (p <0/05). میزان اوره و کلسترول خون نیز تحت تأثیر زمان، تغییرات معنیداری را نشان داد (p <0/05)، بهطوریکه در روز چهلم آزمایش، میزان این فراسنجهها کمتر از دو زمان دیگر بود. براساس نتایج حاصل، استفاده از عصاره استونی کنگرفرنگی تا سطح 10 میلیلیتر در کیلوگرم جیره روزانه، تأثیری بر افزایش وزن و عملکرد رشد بره ها ندارد ولی برخی فراسنجههای خونی را بهبود میدهد.
نوید گلستانی؛ اصغر مقیسه؛ مجتبی کافی؛ محمد دادپسند
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی شیوع و عوامل خطر سندرم واکلی در گاوهای هلشتاین استان اصفهان بر اساس اطلاعات زایش و تلقیح زایشهای یک تا هفت، سالهای 1372 تا 1392 از 91727 گاو مربوط به 62 گله بود. گاوهای بدون علایم بالینی مشخص، که برای آبستنی دستکم نیازمند سه تلقیح بودند، واکل در نظر گرفته شدند. یک مدل رگرسیون لجستیک چندمتغیره برای تعیین کمیت عوامل ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی شیوع و عوامل خطر سندرم واکلی در گاوهای هلشتاین استان اصفهان بر اساس اطلاعات زایش و تلقیح زایشهای یک تا هفت، سالهای 1372 تا 1392 از 91727 گاو مربوط به 62 گله بود. گاوهای بدون علایم بالینی مشخص، که برای آبستنی دستکم نیازمند سه تلقیح بودند، واکل در نظر گرفته شدند. یک مدل رگرسیون لجستیک چندمتغیره برای تعیین کمیت عوامل خطر مربوط به واکلی در نظر گرفته شد. میانگین کمترین مربعات تعداد تلقیح به ازای هرآبستنی برای گاوهای طبیعی 15/0±15/2 و برای گاوهای واکل 15/0±54/2 و میانگینهای تصحیح نشده بهترتیب 73/2 و 28/3 تلقیح بود. گله، تولید شیر، فصل زایمان و فصل نخستین تلقیح، سختزایی، مردهزایی، سقط و تعداد روز از زایمان تا اولین تلقیح، مهمترین عوامل خطر برای سندرم گاو واکل بودند. متوسط شیوع واکلی 7/43 درصد و در محدوده 8/27 تا 2/55 درصد برآورد شد. سختزایی و مردهزایی شانس ابتلا به واکلی را بهترتیب 39 و 11 درصد افزایش داد (01/0 >P ). شانس واکل شدن گاوهای پرتولید 79 درصد بیشتر از گاوهای کمتولید بود (01/0 > P). شانس واکل شدن گاوهایی که در دوره پیشین واکل بودند، 28 درصد بیشتر از گاوهای غیرواکل بود. مقدار چربی شیر و طول دورۀ خشکی، اثر معنیداری بر واکلی گاوها نداشتند. بر اساس نتایج این تحقیق، در نظر گرفتن دستکم 75 روز برای نخستین تلقیح پس از زایش و اولین تلقیح پس از زایش در فصلهای خنکتر، کاهش سختزایی و بهبود مدیریت تولیدمثلی برای گاوهای پرتولید، میتواند در کاهش سندرم واکلی مؤثر باشد.
رضا ناصری هرسینی؛ فرخ کفیل زاده
چکیده
بهمنظور ارزیابی اثرات افزودن یک پروبیوتیک باکتریایی تجاری بر عملکرد رشد، قابلیت هضم، ویژگیهای کیفی گوشت و ترکیب اسیدهای چرب در عضلۀ triceps brachii و بافت چربی بطنی، از 16 رأس بزغالۀ نر مرخز (1/6±13/1 کیلوگرم، با سن آغازین سه ماهگی) در قالب طرح آزمایشی کاملاً تصادفی با دو تیمار و هشت تکرار استفاده شد. پروبیوتیک تجاری پریمالاک روزانه به ...
بیشتر
بهمنظور ارزیابی اثرات افزودن یک پروبیوتیک باکتریایی تجاری بر عملکرد رشد، قابلیت هضم، ویژگیهای کیفی گوشت و ترکیب اسیدهای چرب در عضلۀ triceps brachii و بافت چربی بطنی، از 16 رأس بزغالۀ نر مرخز (1/6±13/1 کیلوگرم، با سن آغازین سه ماهگی) در قالب طرح آزمایشی کاملاً تصادفی با دو تیمار و هشت تکرار استفاده شد. پروبیوتیک تجاری پریمالاک روزانه به میزان دو گرم به هر بزغاله در تیمار مربوطه خورانده شد. عملکرد رشد بزغالهها، شامل میانگین مصرف خوراک روزانه، میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک تحتتأثیر مصرف پروبیوتیک باکتریایی قرار نگرفت. در رابطه با قابلیت هضم اجزای شیمیایی جیره نیز تفاوت معنیداری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. بهطور مشابه، ویژگیهای کیفی گوشت در عضلۀ triceps brachii بزغالهها، شامل 24pH، ضایعات شیرابهای و ظرفیت نگهداری آب و ترکیب شیمیایی گوشت نیز از مقادیر مشابهی بین تیمارهای آزمایشی برخوردار بود. بافت عضلانی بزغالههای دریافتکنندۀ پروبیوتیک از درصد اسیدهای چرب اشباع کمتر و درصد بالاتر اسیدهای چرب غیراشباع با یک پیوند دوگانه و نیز نسبت بالاتر اسیدهای چرب غیراشباع به اسیدهای چرب اشباع برخوردار بود (p<0/05). اما در بافت چربی بطنی، به استثنای درصد کمتر اسیدچرب 15:0C در گروه تغذیهشده با پروبیوتیک (p<0/05)، تفاوتی در ترکیب اسیدهای چرب بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. بهطور کلی، نتایج نشان میدهند خوراندن پروبیوتیک چندسویهای پریمالاک در سطح روزانه دو گرم بهازای هر رأس قادر به ایجاد تغییر قابلملاحظهای در قابلیت هضم مواد مغذی جیره، عملکرد رشد، ویژگیهای کیفی گوشت و ترکیب اسیدهای چرب بافتهای مختلف چربی بزغالههای مرخز نبوده است.
سید سعید موسوی؛ حمید امانلو؛ علی نیکخواه؛ حمید رضا میرزایی الموتی؛ علی مصطفی تهرانی
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی اثر سطوح متفاوت پروتئین قابلمتابولیسم در جیره پیرامون زایش بر عملکرد و فراسنجههای خونی میشهای افشاری و برهها بود. 32 رأس میش یک بار زایشطی شش هفته آخر آبستنی و شش هفته اول شیردهی با جیرههای غذایی قبل و بعد از زایش محتوی پروتئین قابلمتابولیسم پایین و بالا به ترتیب معادل و 20 درصد بالاتر از نیاز میش دو ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی اثر سطوح متفاوت پروتئین قابلمتابولیسم در جیره پیرامون زایش بر عملکرد و فراسنجههای خونی میشهای افشاری و برهها بود. 32 رأس میش یک بار زایشطی شش هفته آخر آبستنی و شش هفته اول شیردهی با جیرههای غذایی قبل و بعد از زایش محتوی پروتئین قابلمتابولیسم پایین و بالا به ترتیب معادل و 20 درصد بالاتر از نیاز میش دو قلوزای توصیه شده توسط انجمن تحقیقات ملی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاٌ تصادفی تغذیه شدند. ماده خشک مصرفی، وزن بدن، امتیاز وضعیت بدنی میش و تغییرات آنها، وزن بره در یک و سه هفتگی و افزایش وزن روزانه برهها تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. مقدار و ترکیبات آغوز تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت، اما افزایش تولید شیر در تیمار حاوی پروتئین قابل متابولیسم پایین در قبل و بعد از زایش (007/0P=) نسبت به سایر تیمارها مشاهده شد. غلظت اوره (0001/0 P=) و کلسترول پلاسما (02/0 P=) به طور معنیدار در تیمار پروتئین قابل متابولیسم بالا نسبت به تیمار پروتئین قابل متابولیسم پایین در اواخر آبستنی بیشتر بود. کاهش مقاومت به انسولین (03/0 P=) و افزایش حساسیت به انسولین (01/0 P=) در تیمار حاوی پروتئین قابل متابولیسم پایین در قبل و بعد از زایش مشاهده شد. تفاوت معنیدار بین تیمارها از نظر تعداد گلبولهای سفید، قرمز و دیگر سلولهای خونی مشاهده نشد. براساس نتایج این آزمایش، درصد پروتئین قابل متابولیسم تعیین شده توسطانجمن تحقیقات ملی، برای میشهای افشاری در اواخر دوره آبستنی و اوایل شیردهی توصیه میشود.
فاطمه احمدی؛ حمید امانلو؛ طاهره امیرآبادی فراهانی؛ نجمه اسلامیان فارسونی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر افزودن پروتئین غیرقابل تجزیه شکمبهای به جیره دوره انتظار زایش گاوهای هلشتاین بر تولید شیر، وزن تولد گوساله و ترکیبات آغوز طی فصل گرم بود. 88 رأس گاو هلشتاین چندبار زایش کرده، 30 روز پیش از تاریخ زایش مورد انتظار وارد طرح شدند و به یکی از دو تیمار شامل پروتئین خام پایین (3/14 درصد پروتئین خام با چهار درصد پروتئین ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر افزودن پروتئین غیرقابل تجزیه شکمبهای به جیره دوره انتظار زایش گاوهای هلشتاین بر تولید شیر، وزن تولد گوساله و ترکیبات آغوز طی فصل گرم بود. 88 رأس گاو هلشتاین چندبار زایش کرده، 30 روز پیش از تاریخ زایش مورد انتظار وارد طرح شدند و به یکی از دو تیمار شامل پروتئین خام پایین (3/14 درصد پروتئین خام با چهار درصد پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه) و پروتئین خام بالا (1/17 درصد پروتئین خام با شش درصد پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه) اختصاص یافتند. در دوره انتظار زایش و تازهزا، جیرهها در حد اشتها به گاوها تغذیه شدند. پس از زایش، تمام گاوها به مدت 21 روز جیره یکسانی دریافت کردند. تولید شیر تمام گاوها به طور روزانه از روز زایش تا 21 روز پس از زایش ثبت گردید. نمونههای شیر هر گاو دوبار در هفته برای اندازهگیری ترکیبات شیر جمعآوری شد. ارزیابی امتیاز وضعیت بدنی در روزهای 30-، 3-، صفر و 21 روز نسبت به زایش انجام شد. تولید شیر و مقدار پروتئین و لاکتوز شیر گاوهائی که جیره با پروتئین بالا دریافت کردند بیشتر و درصد چربی شیر آنها کمتر بود (05/0 >P). تغییرات امتیاز وضعیت بدنی بین گاوهای دو تیمار در دوره پیش و پس از زایش متفاوت نبود. با توجه به نتایج حاصل، تغذیه جیره حاوی پروتئین عبوری بالا در دوره انتظار زایش طی فصل گرم سبب افزایش تولید شیر و کاهش درصد چربی شیر در بعد از زایش می شود.
کریم نوبری؛ عبدالحلیم کر؛ عبدالحکیم توغدری؛ صابر جلوخانی نیارکی
چکیده
هدف از تحقیق حاضر استفاده از شاخصهای مربوط به صفات بیومتریک در شناسایی تفاوت بین اسبهای نژاد ترکمن و تروبرد بود. ابعاد مختلف بدن 23 نریان و 23 مادیان از نژاد تروبرد و 26 نریان و 33 مادیان از نژاد ترکمن دو، سه و چهار ساله برای محاسبه 12 شاخص اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری شده با آزمایش فاکتوریل 3×2×2 در قالب طرح کاملا تصادفی و ...
بیشتر
هدف از تحقیق حاضر استفاده از شاخصهای مربوط به صفات بیومتریک در شناسایی تفاوت بین اسبهای نژاد ترکمن و تروبرد بود. ابعاد مختلف بدن 23 نریان و 23 مادیان از نژاد تروبرد و 26 نریان و 33 مادیان از نژاد ترکمن دو، سه و چهار ساله برای محاسبه 12 شاخص اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری شده با آزمایش فاکتوریل 3×2×2 در قالب طرح کاملا تصادفی و نرمافزار R مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. فاکتورهای مورد بررسی شامل نژاد (ترکمن و تروبرد)، جنس (مادیان و نریان) و سن (دو، سه و چهار ساله) بودند. این پژوهش نشان داد که شاخصهای ارتفاع جدوگاه به طول بدن (0/05>P)، دور متاکارپوس به طول متاکارپوس (0/01>P) و دور متاتارتوس به طول متاتارتوس (0/01>P) در نژاد تروبرد بیشتر از ترکمن بود و شاخص عرض گردن در ناحیه سر به ارتفاع جدوگاه (0/05>P) در نژاد ترکمن بیشتر بود. سن بر روی شاخص ارتفاع جدوگاه (0/05>P) و دور متاتارتوس (0/01>P) و جنس بر روی شاخص دور متاکارپوس (0/01>P) تاثیر معنیدار داشت. با توجه به تاثیر معنیدار نژاد بر برخی از شاخصهای مربوط به صفات بیومتریک، میتوان از آن شاخصها با در نظر گرفتن سن و جنس در شناسایی نژاد اسبها استفاده نمود.
عارف کرد؛ آرش خردمند؛ علیرضا راکی؛ مجید خالداری
چکیده
هدف ازانجام این پژوهش، بررسی تغییرات برخی فراسنجههای بیوشیمیایی خون درمیش نژاد لریبختیاری قبل از جفتگیری و ماههای مختلف آبستنی و تأثیر تعداد جنین براین فراسنجهها بود. بدین منظور 20 رأس میش نژاد لریبختیاری انتخاب و با قوچهای بارور جفتگیری داده شدند. یک ماه قبل ازجفتگیری و همچنین در ماههای اول تا پنجم آبستنی ...
بیشتر
هدف ازانجام این پژوهش، بررسی تغییرات برخی فراسنجههای بیوشیمیایی خون درمیش نژاد لریبختیاری قبل از جفتگیری و ماههای مختلف آبستنی و تأثیر تعداد جنین براین فراسنجهها بود. بدین منظور 20 رأس میش نژاد لریبختیاری انتخاب و با قوچهای بارور جفتگیری داده شدند. یک ماه قبل ازجفتگیری و همچنین در ماههای اول تا پنجم آبستنی نمونه خون از میشها اخذ و فراسنجههای بیوشیمیایی و آنزیمی شامل کلسیم، فسفر، منیزیم، اوره، کراتینین، بیلیروبین تام، AST، ALP و GGT اندازهگیری شدند. غلظت کلسیم و فعالیت AST در زمانهای موردمطالعه ثابت بوده ولی در ماه آخر آبستنی افزایش یافت (p<0/05). غلظت منیزیم در ماه دوم و ماه آخر آبستنی افزایش (p<0/05) و غلظت فسفر در دوره آبستنی نسبت به ماه پیش از جفتگیری کاهش یافت (p<0/05). غلظت کراتینین در ماه دوم و سوم آبستنی نسبت به دیگر ماههای آبستنی کاهش (p<0/05) و غلظت بیلیروبین تام در ماه چهارم و غلظت اوره در نیمه دوم آبستنی افزایش پیدا کرد (p<0/05). فعالیت GGT تقریباً ثابت بود، اما در ماه چهارم آبستنی کاهش (05/0P<) و فعالیت ALP طی دوره آبستنی بهطور کلی روند افزایشی داشت (p<0/05). میانگین غلظت فراسنجههای موردمطالعه در میشهای تکقلو آبستن تفاوت معنیداری با دوقلو نداشت (p<0/05). براساس نتایج این مطالعه تغییرات بیوشیمیایی خون در میشهای نژاد لریبختیاری میتواند برای ارزیابی وضعیت فیزیولوژیکی آنها در دوران آبستنی استفاده شود.