پیروز شاکری؛ حسن فضائلی؛ مجتبی زاهدی فر
دوره 20، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 243-255
چکیده
تاننها توانایی کاهش تجزیهپذیری پروتئین در شکمبه و افزایش پروتئین عبوری به روده کوچک را دارند. این آزمایش باهدف بررسی تأثیر عصاره تاننی استخراجشده از محصول فرعی پسته با حلالهای آب، اتانول 70 درصد و متانول 80 درصد بر تجزیهپذیری پروتئین کنجاله سویا در شکمبه انجام شد. مقادیری از عصارهها به کنجاله سویا اضافه شد تا غلظت ...
بیشتر
تاننها توانایی کاهش تجزیهپذیری پروتئین در شکمبه و افزایش پروتئین عبوری به روده کوچک را دارند. این آزمایش باهدف بررسی تأثیر عصاره تاننی استخراجشده از محصول فرعی پسته با حلالهای آب، اتانول 70 درصد و متانول 80 درصد بر تجزیهپذیری پروتئین کنجاله سویا در شکمبه انجام شد. مقادیری از عصارهها به کنجاله سویا اضافه شد تا غلظت تانن اضافهشده به مخلوط به 5/0 و یک درصد رسید. در کنجاله سویای بدون عصاره (شاهد) و کنجالههای سویای عملآوریشده با غلظتهای 5/0 و یک درصد از سه نوع عصاره (شش تیمار)، میزان ناپدیدشدن شکمبهای و پس از شکمبهای و همچنین تجزیهپذیری شکمبهای ماده خشک و پروتئین خام با سه تکرار اندازهگیری شد. برای تعیین میزان ناپدیدشدن و تجزیهپذیری نمونهها در شکمبه، از سه رأس گاو نر اختهشده تالشی با فیستولای شکمبهای، و برای تعیین میزان ناپدیدشدن پساز شکمبهای از دستگاه شبیهساز هضم استفاده شد. فرآوری کنجاله سویا با یک درصد تانن از عصاره آبی، 5/0 و یک درصد تانن از عصارههای اتانولی و متانولی سبب کاهش ناپدیدشدن شکمبهای پروتئین خام گردید (01/0>P)، بدون آنکه میزان ناپدیدشدن ماده خشک و پروتئین خام در کل دستگاه گوارش را تغییر دهد. فرآوری کنجالههای سویا با 5/0 و یک درصد تانن استخراجشده با آب، اتانول و متانول، غلظت پروتئینهای با تجزیه پذیری سریع را کاهش داد (01/0>P). بهطور کلی تانن عصارههای آبی، اتانولی و متانولی محصول فرعی پسته میتوانند تجزیه پروتئین کنجاله سویا در شکمبه را کاهش دهند، هرچند استفاده از عصاره آبی محصول فرعی پسته اقتصادی و کاربردیتر است.
فرهاد صمدیان؛ محمد امیر کریمی ترشیزی؛ علیرضا ایوک پور
دوره 25، شماره 3 ، مهر 1402، ، صفحه 281-293
چکیده
مطالعه حاضر بهمنظور مقایسه عملکرد، وزن نسبی اندامهای احشایی، قطعات لاشه، کیفیت گوشت و متابولیتهای خونی بین دو سویه آرین و راس 308 با استفاده از تعداد 96 قطعه جوجه یکروزه در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار ، 12 تکرار و چهار پرنده در هر تکرار انجام شد. در روزهای 32 و 42، یک پرنده از هر قفس کشتار شد و بازده لاشه و میانگین وزن ...
بیشتر
مطالعه حاضر بهمنظور مقایسه عملکرد، وزن نسبی اندامهای احشایی، قطعات لاشه، کیفیت گوشت و متابولیتهای خونی بین دو سویه آرین و راس 308 با استفاده از تعداد 96 قطعه جوجه یکروزه در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار ، 12 تکرار و چهار پرنده در هر تکرار انجام شد. در روزهای 32 و 42، یک پرنده از هر قفس کشتار شد و بازده لاشه و میانگین وزن نسبی اندامهای احشایی برای هر دو سویه تعیین شد. پراکسیداسیون لیپیدی گوشت و متابولیتهای پلاسمایی خون در انتهای دوره پرورش سنجیده شدند. نتایج نشان داد که در کل دوره پرورش، مصرف خوراک سویه آرین بیشتر از راس بود (0/05≥P)، اما در ضریب تبدیل خوراک کل دوره تفاوت معنیداری مشاهده نگردید. نرخ افزایش وزن در دو هفته اول در سویه آرین بهطور معنیداری بیشتر بود (05/0≥P)، با اینحال، طی هفته پنجم پرورش این روند معکوس شد. بازده لاشه و وزن نسبی سنگدان در جوجههای گوشتی آرین بالاتر بود (0/05≥P)، درحالیکه وزن نسبی بورس فابریسیوس در این سویه کمتر از جوجههای گوشتی راس 308 بود (0/05≥P). راس 308 دارای غلظت اسید اوریک پلاسمایی بالاتری در مقایسه با آرین بود (0/01≥P)، درحالیکه میانگین تریگلیسرید کل پلاسمایی در جوجههای گوشتی آرین بیشتر از راس بود (0/05≥P). پراکسیداسیون لیپیدی گوشت سینه و ران نیز در سویه آرین بیشتر از راس بود (0/05≥P). نتایج حاضر میتواند در اتخاذ تدابیر مدیریتی و تغذیهای بهتر برای سویههای موردآزمایش از جوجه گوشتی کمک بخش باشد.
راضیه رحیم زاده؛ محمد رکوعی؛ هادی فرجی آروق؛ علی مقصودی؛ بهروز کشته گر
دوره 19، شماره 2 ، مرداد 1396، ، صفحه 299-310
چکیده
هدف از این تحقیق، برازش بهترین تابع برای منحنی تولید تخم طی 13 هفته بلدرچین ژاپنی بود. بدین منظور، رکوردهای هفتگی و انفرادی تولید تخم 314 بلدرچین ژاپنی برای برازش توابع استفاده شد. توابع لجستیک غیرخطی، گامای ناقص، گامای تصحیح شده، لخورست، ناروشین تاکما دو، جزء به جزء و لجستیک نلدر با نرمافزار R برازش شد. برای انتخاب بهترین تابع ...
بیشتر
هدف از این تحقیق، برازش بهترین تابع برای منحنی تولید تخم طی 13 هفته بلدرچین ژاپنی بود. بدین منظور، رکوردهای هفتگی و انفرادی تولید تخم 314 بلدرچین ژاپنی برای برازش توابع استفاده شد. توابع لجستیک غیرخطی، گامای ناقص، گامای تصحیح شده، لخورست، ناروشین تاکما دو، جزء به جزء و لجستیک نلدر با نرمافزار R برازش شد. برای انتخاب بهترین تابع از معیارهای میانگین مربعات خطا، معیار آکائیک و معیار اطلاعات بیزی استفاده شد. نتایج نشان داد که تابع ناروشین تاکما دو (کمترین میانگین مربعات خطا، معیار آکائیک و معیار اطلاعات بیزی) و تابع جزء به جزء (بیشترین میانگین مربعات خطا،معیار آکائیک، معیار اطلاعات بیزی) به ترتیب مناسبترین و نامناسبترین تابع برای توصیف منحنی تولید تخم بلدرچینها بودند. بیشترین همبستگی (953/0) بین مقادیر پیشبینی شده تعداد تخم با استفاده از توابع برازش شده و مقدار واقعی مربوط به تابع ناروشین تاکما دو بود. نتایج حاصل از مقایسات توابع و همبستگیهای حاصل نشان میدهد که تابع ناروشین تاکما دو بهتر از سایر توابع مورد مطالعه در این تحقیق، تولید کوتاه مدت تخم بلدرچین ژاپنی را توصیف میکند و از این تابع میتوان برای پیشبینی توان تولید کوتاه مدت بلدرچین ژاپنی استفاده نمود.
مطلب ابراهیمی؛ Hamed Ahmadi؛ فرید شریعتمداری
دوره 21، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 339-348
چکیده
هدف از انجام این آزمایش بررسی تعیین مقدار انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی تصحیح شده بر اساس نقطه صفر تعادل نیتروژن (TMEn) و ترکیبات شیمیایی پودر ضایعات کشتارگاهی طیور (PBPM) و ارتباط ترکیبات شیمیایی با TMEn در خروس بالغ بود . برای تعیین ارزش غذایی PBPM تعداد 30 نمونه تازه از کشتارگاههای مختلف کشور تهیه شد. ماده خشک، انرژی خام، چربی خام، پروتئین ...
بیشتر
هدف از انجام این آزمایش بررسی تعیین مقدار انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی تصحیح شده بر اساس نقطه صفر تعادل نیتروژن (TMEn) و ترکیبات شیمیایی پودر ضایعات کشتارگاهی طیور (PBPM) و ارتباط ترکیبات شیمیایی با TMEn در خروس بالغ بود . برای تعیین ارزش غذایی PBPM تعداد 30 نمونه تازه از کشتارگاههای مختلف کشور تهیه شد. ماده خشک، انرژی خام، چربی خام، پروتئین خام، خاکستر و کل نیتروژن فرار (TVN) نمونه ها مطابق روش های استاندارد اندازه گیری شد. میانگین ماده خشک، چربی خام، خاکستر خام، پروتئین خام، TVN و TMEn به ترتیب 90/05 درصد، 22/10 درصد، 7/50درصد، 60/30 درصد، 220 میلی گرم نیتروژن در100 گرم نمونه و 3907 کیلوکالری بر کیلوگرم ماده خشک برآورد شد.مشخص شد رابطه مثبتی بین TMEn و چربی خام وجود دارد در حالی که این رابطه بین خاکستر و TMEn منفی بود. در مقایسه با چربی خام و خاکستر، میزان پروتئین خام اثر کمتری روی TMEn داشت درحالی که TVN بدون تأثیر بود. از مقادیر تعیین شده انرژی در برازش معادلات ساده رگرسیونی استفاده شد که از این معادلات پیشبینی میتوان به صورت کاربردی برای پیش بینی انرژی نمونههای PBPM مختلف در کارخانههای خوراک دام و مزارع پرورش طیور استفاده نمود .
نعمت اسماعیلی؛ امید دیانی؛ رضا طهماسبی؛ محمدمهدی شریفی حسینی؛ زهره حاج علیزاده
دوره 23، شماره 3 ، مهر 1400، ، صفحه 351-362
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر استفاده از سطوح مختلف پوشش مغز پسته بر خوراک مصرفی، فراسنجههای شکمبه، سنتز پروتئین میکروبی و ابقای نیتروژن در گوسفندان کرمانی، از چهار رأس گوسفند نر با میانگین وزن 2±54 کیلوگرم استفاده شد. آزمایش در قالب طرح مربع لاتین 4×4 در چهار دوره 21 روزه انجام شد. پس از تعیین ترکیب شیمیایی پوشش مغز پسته، از آن در تهیه ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر استفاده از سطوح مختلف پوشش مغز پسته بر خوراک مصرفی، فراسنجههای شکمبه، سنتز پروتئین میکروبی و ابقای نیتروژن در گوسفندان کرمانی، از چهار رأس گوسفند نر با میانگین وزن 2±54 کیلوگرم استفاده شد. آزمایش در قالب طرح مربع لاتین 4×4 در چهار دوره 21 روزه انجام شد. پس از تعیین ترکیب شیمیایی پوشش مغز پسته، از آن در تهیه جیرههای آزمایشی استفاده و جایگزین سبوسگندم شد. جیرههای آزمایشی شامل 1- جیره شاهد (جیره بدون پوشش مغز پسته)، 2- جیره دارای پنج درصد پوشش مغز پسته، 3- جیره دارای 10 درصد پوشش مغز پسته و 4- جیره دارای 15 درصد پوشش مغز پسته بودند. نتایج نشان داد ماده خشک و نیتروژن مصرفی، نیتروژن دفعی و ابقای نیتروژن تحت تأثیر تغذیه جیرههای آزمایشی قرار نگرفتند. با افزودن پوشش مغز پسته به جیره، نیتروژن آمونیاکی شکمبه کاهش یافت (p<0/05)، لیکن تأثیری برpH مایع شکمبه در زمانهای صفر، دو، چهار، شش و هشت ساعت پس از مصرف خوراک نداشت. جمعیت کل پروتوزوآی شکمبه تحت تأثیر جیرههای آزمایشی قرار نگرفت، درحالیکه جمعیت گونه سلولولایتیک بهصورت خطی افزایش (p<0/05)) یافت. اختلاف معنی داری از نظر کل مشتقات پورینی، آلانتوئین، کراتینین، اسید اوریک، هیپوگزانتین و گزانتین و ساخت پروتئین میکروبی بین تیمارها مشاهده نشد. با توجه به نتایج این پژوهش، میتوان از پوشش مغز پسته تا سطح 15 درصد ماده خشک در جیره گوسفندان استفاده نمود.
صوفی دارابی؛ محمد معینی؛ منوچهر سوری؛ محمد ابراهیم نوریان سرور؛ عبدالحمید پاپزن
دوره 22، شماره 3 ، مهر 1399، ، صفحه 357-364
چکیده
تأثیر عصاره استونی کنگرفرنگی (آرتیشو) بر عملکرد تولیدی و برخی فراسنجههای خونی و آنتیاکسیدانی برههای پرواری با استفاده از 18 راس بره نر سنجابی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و شش تکرار بهمدت 75 روز بررسی شد. تیمارها شامل 1- جیره شاهد بدون افزودنی، 2- جیره شاهد+ پنج میلیلیتر عصاره کنگرفرنگی و 3- جیره شاهد+ 10 میلیلیترعصاره ...
بیشتر
تأثیر عصاره استونی کنگرفرنگی (آرتیشو) بر عملکرد تولیدی و برخی فراسنجههای خونی و آنتیاکسیدانی برههای پرواری با استفاده از 18 راس بره نر سنجابی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و شش تکرار بهمدت 75 روز بررسی شد. تیمارها شامل 1- جیره شاهد بدون افزودنی، 2- جیره شاهد+ پنج میلیلیتر عصاره کنگرفرنگی و 3- جیره شاهد+ 10 میلیلیترعصاره کنگرفرنگی بهازای هر کیلوگرم ماده خشک جیره بودند. بهطور ماهیانه قبل از عرضه جیره هنگام صبح، از طریق سیاهرگ ورید گردن برهها نمونههای خون گرفته شد. غلظت برخی از فراسنجههای خونی نظیر گلوکز، کلسترول، پروتئین کل، اوره، آلبومین و آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و شاخص مالوندیآلدهید اندازهگیری شد. افزودن عصاره کنگرفرنگی تأثیری بر عملکرد و رشد برهها نداشت، اما غلظت کلسترول، تریگلیسیرید و مالوندیآلدهید را کاهش داد (p <0/05). میزان اوره و کلسترول خون نیز تحت تأثیر زمان، تغییرات معنیداری را نشان داد (p <0/05)، بهطوریکه در روز چهلم آزمایش، میزان این فراسنجهها کمتر از دو زمان دیگر بود. براساس نتایج حاصل، استفاده از عصاره استونی کنگرفرنگی تا سطح 10 میلیلیتر در کیلوگرم جیره روزانه، تأثیری بر افزایش وزن و عملکرد رشد بره ها ندارد ولی برخی فراسنجههای خونی را بهبود میدهد.
نوید گلستانی؛ اصغر مقیسه؛ مجتبی کافی؛ محمد دادپسند
دوره 20، شماره 3 ، آبان 1397، ، صفحه 389-399
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی شیوع و عوامل خطر سندرم واکلی در گاوهای هلشتاین استان اصفهان بر اساس اطلاعات زایش و تلقیح زایشهای یک تا هفت، سالهای 1372 تا 1392 از 91727 گاو مربوط به 62 گله بود. گاوهای بدون علایم بالینی مشخص، که برای آبستنی دستکم نیازمند سه تلقیح بودند، واکل در نظر گرفته شدند. یک مدل رگرسیون لجستیک چندمتغیره برای تعیین کمیت عوامل ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی شیوع و عوامل خطر سندرم واکلی در گاوهای هلشتاین استان اصفهان بر اساس اطلاعات زایش و تلقیح زایشهای یک تا هفت، سالهای 1372 تا 1392 از 91727 گاو مربوط به 62 گله بود. گاوهای بدون علایم بالینی مشخص، که برای آبستنی دستکم نیازمند سه تلقیح بودند، واکل در نظر گرفته شدند. یک مدل رگرسیون لجستیک چندمتغیره برای تعیین کمیت عوامل خطر مربوط به واکلی در نظر گرفته شد. میانگین کمترین مربعات تعداد تلقیح به ازای هرآبستنی برای گاوهای طبیعی 15/0±15/2 و برای گاوهای واکل 15/0±54/2 و میانگینهای تصحیح نشده بهترتیب 73/2 و 28/3 تلقیح بود. گله، تولید شیر، فصل زایمان و فصل نخستین تلقیح، سختزایی، مردهزایی، سقط و تعداد روز از زایمان تا اولین تلقیح، مهمترین عوامل خطر برای سندرم گاو واکل بودند. متوسط شیوع واکلی 7/43 درصد و در محدوده 8/27 تا 2/55 درصد برآورد شد. سختزایی و مردهزایی شانس ابتلا به واکلی را بهترتیب 39 و 11 درصد افزایش داد (01/0 >P ). شانس واکل شدن گاوهای پرتولید 79 درصد بیشتر از گاوهای کمتولید بود (01/0 > P). شانس واکل شدن گاوهایی که در دوره پیشین واکل بودند، 28 درصد بیشتر از گاوهای غیرواکل بود. مقدار چربی شیر و طول دورۀ خشکی، اثر معنیداری بر واکلی گاوها نداشتند. بر اساس نتایج این تحقیق، در نظر گرفتن دستکم 75 روز برای نخستین تلقیح پس از زایش و اولین تلقیح پس از زایش در فصلهای خنکتر، کاهش سختزایی و بهبود مدیریت تولیدمثلی برای گاوهای پرتولید، میتواند در کاهش سندرم واکلی مؤثر باشد.
رضا ناصری هرسینی؛ فرخ کفیل زاده
دوره 25، شماره 4 ، دی 1402، ، صفحه 399-414
چکیده
بهمنظور ارزیابی اثرات افزودن یک پروبیوتیک باکتریایی تجاری بر عملکرد رشد، قابلیت هضم، ویژگیهای کیفی گوشت و ترکیب اسیدهای چرب در عضلۀ triceps brachii و بافت چربی بطنی، از 16 رأس بزغالۀ نر مرخز (1/6±13/1 کیلوگرم، با سن آغازین سه ماهگی) در قالب طرح آزمایشی کاملاً تصادفی با دو تیمار و هشت تکرار استفاده شد. پروبیوتیک تجاری پریمالاک روزانه به ...
بیشتر
بهمنظور ارزیابی اثرات افزودن یک پروبیوتیک باکتریایی تجاری بر عملکرد رشد، قابلیت هضم، ویژگیهای کیفی گوشت و ترکیب اسیدهای چرب در عضلۀ triceps brachii و بافت چربی بطنی، از 16 رأس بزغالۀ نر مرخز (1/6±13/1 کیلوگرم، با سن آغازین سه ماهگی) در قالب طرح آزمایشی کاملاً تصادفی با دو تیمار و هشت تکرار استفاده شد. پروبیوتیک تجاری پریمالاک روزانه به میزان دو گرم به هر بزغاله در تیمار مربوطه خورانده شد. عملکرد رشد بزغالهها، شامل میانگین مصرف خوراک روزانه، میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک تحتتأثیر مصرف پروبیوتیک باکتریایی قرار نگرفت. در رابطه با قابلیت هضم اجزای شیمیایی جیره نیز تفاوت معنیداری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. بهطور مشابه، ویژگیهای کیفی گوشت در عضلۀ triceps brachii بزغالهها، شامل 24pH، ضایعات شیرابهای و ظرفیت نگهداری آب و ترکیب شیمیایی گوشت نیز از مقادیر مشابهی بین تیمارهای آزمایشی برخوردار بود. بافت عضلانی بزغالههای دریافتکنندۀ پروبیوتیک از درصد اسیدهای چرب اشباع کمتر و درصد بالاتر اسیدهای چرب غیراشباع با یک پیوند دوگانه و نیز نسبت بالاتر اسیدهای چرب غیراشباع به اسیدهای چرب اشباع برخوردار بود (p<0/05). اما در بافت چربی بطنی، به استثنای درصد کمتر اسیدچرب 15:0C در گروه تغذیهشده با پروبیوتیک (p<0/05)، تفاوتی در ترکیب اسیدهای چرب بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. بهطور کلی، نتایج نشان میدهند خوراندن پروبیوتیک چندسویهای پریمالاک در سطح روزانه دو گرم بهازای هر رأس قادر به ایجاد تغییر قابلملاحظهای در قابلیت هضم مواد مغذی جیره، عملکرد رشد، ویژگیهای کیفی گوشت و ترکیب اسیدهای چرب بافتهای مختلف چربی بزغالههای مرخز نبوده است.
سید سعید موسوی؛ حمید امانلو؛ علی نیکخواه؛ حمید رضا میرزایی الموتی؛ علی مصطفی تهرانی
دوره 18، شماره 3 ، آبان 1395، ، صفحه 413-430
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی اثر سطوح متفاوت پروتئین قابلمتابولیسم در جیره پیرامون زایش بر عملکرد و فراسنجههای خونی میشهای افشاری و برهها بود. 32 رأس میش یک بار زایشطی شش هفته آخر آبستنی و شش هفته اول شیردهی با جیرههای غذایی قبل و بعد از زایش محتوی پروتئین قابلمتابولیسم پایین و بالا به ترتیب معادل و 20 درصد بالاتر از نیاز میش دو ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی اثر سطوح متفاوت پروتئین قابلمتابولیسم در جیره پیرامون زایش بر عملکرد و فراسنجههای خونی میشهای افشاری و برهها بود. 32 رأس میش یک بار زایشطی شش هفته آخر آبستنی و شش هفته اول شیردهی با جیرههای غذایی قبل و بعد از زایش محتوی پروتئین قابلمتابولیسم پایین و بالا به ترتیب معادل و 20 درصد بالاتر از نیاز میش دو قلوزای توصیه شده توسط انجمن تحقیقات ملی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاٌ تصادفی تغذیه شدند. ماده خشک مصرفی، وزن بدن، امتیاز وضعیت بدنی میش و تغییرات آنها، وزن بره در یک و سه هفتگی و افزایش وزن روزانه برهها تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. مقدار و ترکیبات آغوز تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت، اما افزایش تولید شیر در تیمار حاوی پروتئین قابل متابولیسم پایین در قبل و بعد از زایش (007/0P=) نسبت به سایر تیمارها مشاهده شد. غلظت اوره (0001/0 P=) و کلسترول پلاسما (02/0 P=) به طور معنیدار در تیمار پروتئین قابل متابولیسم بالا نسبت به تیمار پروتئین قابل متابولیسم پایین در اواخر آبستنی بیشتر بود. کاهش مقاومت به انسولین (03/0 P=) و افزایش حساسیت به انسولین (01/0 P=) در تیمار حاوی پروتئین قابل متابولیسم پایین در قبل و بعد از زایش مشاهده شد. تفاوت معنیدار بین تیمارها از نظر تعداد گلبولهای سفید، قرمز و دیگر سلولهای خونی مشاهده نشد. براساس نتایج این آزمایش، درصد پروتئین قابل متابولیسم تعیین شده توسطانجمن تحقیقات ملی، برای میشهای افشاری در اواخر دوره آبستنی و اوایل شیردهی توصیه میشود.
فاطمه احمدی؛ حمید امانلو؛ طاهره امیرآبادی فراهانی؛ نجمه اسلامیان فارسونی
دوره 24، شماره 4 ، دی 1401، ، صفحه 415-425
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر افزودن پروتئین غیرقابل تجزیه شکمبهای به جیره دوره انتظار زایش گاوهای هلشتاین بر تولید شیر، وزن تولد گوساله و ترکیبات آغوز طی فصل گرم بود. 88 رأس گاو هلشتاین چندبار زایش کرده، 30 روز پیش از تاریخ زایش مورد انتظار وارد طرح شدند و به یکی از دو تیمار شامل پروتئین خام پایین (3/14 درصد پروتئین خام با چهار درصد پروتئین ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر افزودن پروتئین غیرقابل تجزیه شکمبهای به جیره دوره انتظار زایش گاوهای هلشتاین بر تولید شیر، وزن تولد گوساله و ترکیبات آغوز طی فصل گرم بود. 88 رأس گاو هلشتاین چندبار زایش کرده، 30 روز پیش از تاریخ زایش مورد انتظار وارد طرح شدند و به یکی از دو تیمار شامل پروتئین خام پایین (3/14 درصد پروتئین خام با چهار درصد پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه) و پروتئین خام بالا (1/17 درصد پروتئین خام با شش درصد پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه) اختصاص یافتند. در دوره انتظار زایش و تازهزا، جیرهها در حد اشتها به گاوها تغذیه شدند. پس از زایش، تمام گاوها به مدت 21 روز جیره یکسانی دریافت کردند. تولید شیر تمام گاوها به طور روزانه از روز زایش تا 21 روز پس از زایش ثبت گردید. نمونههای شیر هر گاو دوبار در هفته برای اندازهگیری ترکیبات شیر جمعآوری شد. ارزیابی امتیاز وضعیت بدنی در روزهای 30-، 3-، صفر و 21 روز نسبت به زایش انجام شد. تولید شیر و مقدار پروتئین و لاکتوز شیر گاوهائی که جیره با پروتئین بالا دریافت کردند بیشتر و درصد چربی شیر آنها کمتر بود (05/0 >P). تغییرات امتیاز وضعیت بدنی بین گاوهای دو تیمار در دوره پیش و پس از زایش متفاوت نبود. با توجه به نتایج حاصل، تغذیه جیره حاوی پروتئین عبوری بالا در دوره انتظار زایش طی فصل گرم سبب افزایش تولید شیر و کاهش درصد چربی شیر در بعد از زایش می شود.
کریم نوبری؛ عبدالحلیم کر؛ عبدالحکیم توغدری؛ صابر جلوخانی نیارکی
دوره 21، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 451-459
چکیده
هدف از تحقیق حاضر استفاده از شاخصهای مربوط به صفات بیومتریک در شناسایی تفاوت بین اسبهای نژاد ترکمن و تروبرد بود. ابعاد مختلف بدن 23 نریان و 23 مادیان از نژاد تروبرد و 26 نریان و 33 مادیان از نژاد ترکمن دو، سه و چهار ساله برای محاسبه 12 شاخص اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری شده با آزمایش فاکتوریل 3×2×2 در قالب طرح کاملا تصادفی و ...
بیشتر
هدف از تحقیق حاضر استفاده از شاخصهای مربوط به صفات بیومتریک در شناسایی تفاوت بین اسبهای نژاد ترکمن و تروبرد بود. ابعاد مختلف بدن 23 نریان و 23 مادیان از نژاد تروبرد و 26 نریان و 33 مادیان از نژاد ترکمن دو، سه و چهار ساله برای محاسبه 12 شاخص اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری شده با آزمایش فاکتوریل 3×2×2 در قالب طرح کاملا تصادفی و نرمافزار R مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. فاکتورهای مورد بررسی شامل نژاد (ترکمن و تروبرد)، جنس (مادیان و نریان) و سن (دو، سه و چهار ساله) بودند. این پژوهش نشان داد که شاخصهای ارتفاع جدوگاه به طول بدن (0/05>P)، دور متاکارپوس به طول متاکارپوس (0/01>P) و دور متاتارتوس به طول متاتارتوس (0/01>P) در نژاد تروبرد بیشتر از ترکمن بود و شاخص عرض گردن در ناحیه سر به ارتفاع جدوگاه (0/05>P) در نژاد ترکمن بیشتر بود. سن بر روی شاخص ارتفاع جدوگاه (0/05>P) و دور متاتارتوس (0/01>P) و جنس بر روی شاخص دور متاکارپوس (0/01>P) تاثیر معنیدار داشت. با توجه به تاثیر معنیدار نژاد بر برخی از شاخصهای مربوط به صفات بیومتریک، میتوان از آن شاخصها با در نظر گرفتن سن و جنس در شناسایی نژاد اسبها استفاده نمود.
عارف کرد؛ آرش خردمند؛ علیرضا راکی؛ مجید خالداری
دوره 23، شماره 4 ، دی 1400، ، صفحه 515-524
چکیده
هدف ازانجام این پژوهش، بررسی تغییرات برخی فراسنجههای بیوشیمیایی خون درمیش نژاد لریبختیاری قبل از جفتگیری و ماههای مختلف آبستنی و تأثیر تعداد جنین براین فراسنجهها بود. بدین منظور 20 رأس میش نژاد لریبختیاری انتخاب و با قوچهای بارور جفتگیری داده شدند. یک ماه قبل ازجفتگیری و همچنین در ماههای اول تا پنجم آبستنی ...
بیشتر
هدف ازانجام این پژوهش، بررسی تغییرات برخی فراسنجههای بیوشیمیایی خون درمیش نژاد لریبختیاری قبل از جفتگیری و ماههای مختلف آبستنی و تأثیر تعداد جنین براین فراسنجهها بود. بدین منظور 20 رأس میش نژاد لریبختیاری انتخاب و با قوچهای بارور جفتگیری داده شدند. یک ماه قبل ازجفتگیری و همچنین در ماههای اول تا پنجم آبستنی نمونه خون از میشها اخذ و فراسنجههای بیوشیمیایی و آنزیمی شامل کلسیم، فسفر، منیزیم، اوره، کراتینین، بیلیروبین تام، AST، ALP و GGT اندازهگیری شدند. غلظت کلسیم و فعالیت AST در زمانهای موردمطالعه ثابت بوده ولی در ماه آخر آبستنی افزایش یافت (p<0/05). غلظت منیزیم در ماه دوم و ماه آخر آبستنی افزایش (p<0/05) و غلظت فسفر در دوره آبستنی نسبت به ماه پیش از جفتگیری کاهش یافت (p<0/05). غلظت کراتینین در ماه دوم و سوم آبستنی نسبت به دیگر ماههای آبستنی کاهش (p<0/05) و غلظت بیلیروبین تام در ماه چهارم و غلظت اوره در نیمه دوم آبستنی افزایش پیدا کرد (p<0/05). فعالیت GGT تقریباً ثابت بود، اما در ماه چهارم آبستنی کاهش (05/0P<) و فعالیت ALP طی دوره آبستنی بهطور کلی روند افزایشی داشت (p<0/05). میانگین غلظت فراسنجههای موردمطالعه در میشهای تکقلو آبستن تفاوت معنیداری با دوقلو نداشت (p<0/05). براساس نتایج این مطالعه تغییرات بیوشیمیایی خون در میشهای نژاد لریبختیاری میتواند برای ارزیابی وضعیت فیزیولوژیکی آنها در دوران آبستنی استفاده شود.
محمد جواد خلیفه؛ محسن ساری؛ مهدی دهقان بنادکی
دوره 22، شماره 4 ، دی 1399، ، صفحه 537-547
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی اثر افزودن ساکارز به جیره با و بدون نمک کلسیمی اسیدهای چرب روغن ماهی بر عملکرد، قابلیت هضم و تخمیر شکمبهای در گوسالههای نر هلشتاین انجام شد. تعداد 36 راس گوساله با میانگین وزنی 57± 269 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با چینش فاکتوریل 2×2 به مدت 128 روز و با جیرههای آزمایشی شامل 1) کنترل، 2) جیره حاوی 5/2 درصد ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی اثر افزودن ساکارز به جیره با و بدون نمک کلسیمی اسیدهای چرب روغن ماهی بر عملکرد، قابلیت هضم و تخمیر شکمبهای در گوسالههای نر هلشتاین انجام شد. تعداد 36 راس گوساله با میانگین وزنی 57± 269 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با چینش فاکتوریل 2×2 به مدت 128 روز و با جیرههای آزمایشی شامل 1) کنترل، 2) جیره حاوی 5/2 درصد نمک کلسیمی روغن ماهی، 3) جیره حاوی 5 درصد ساکارز و 4) جیره حاوی 5 درصد ساکارز و 5/2 درصد کلسیمی روغن ماهی تغذیه شدند. افزایش وزن روزانه تحت تاثیر افزودن ساکارز افزایش یافت (p<0/05). برهمکنش ساکارز و روغن ماهی بر ماده خشک مصرفی معنیدار بود (p<0/05)، بدین ترتیب که استفاده از روغن ماهی کاهش ماده خشک مصرفی روزانه را در پی داشت، در حالی که در جیره حاوی ساکارز، افزودن روغن ماهی مصرف خوراک را افزایش داد. هضم پذیری ماده آلی در جیرههای حاوی چربی تمایل به افزایش داشت (p<0/05). افزودن روغن ماهی افزایش غلظت استات را در پی داشت (05/0P=)، در حالی که افزودن ساکارز موجب کاهش غلظت پروپیونات (01/0P=) و افزایش نسبت استات به پروپیونات (04/0P=) در مایع شکمبه شد. تیمارهای حاوی ساکارز pH شکمبه بالاتری نسبت به سایر تیمارها داشتند (p<0/05). افزودن نمک کلسیمی روغن ماهی سبب افزایش غلظت تریگلیسرید و کلسترول پلاسما را افزایش داد(p<0/05). براساس نتایج حاصل افزودن ساکارز به جیره های حاوی نمک کلسیمی روغن ماهی می تواند با تحریک مصرف خوراک افزایش وزن روزانه گوساله های پرواری را بهبود بخشید.
سیده فروغ حسینی وردنجانی؛ جواد رضائی؛ سعید کریمی دهکردی؛ یوسف روزبهان
دوره 20، شماره 4 ، بهمن 1397، ، صفحه 539-551
چکیده
در این پژوهش، تأثیر سطوح مختلف اکسید روی، نانواکسید روی و متیونین روی در جیرههای پیش و پس از زایش، بر ﻣﺼﺮف خوراک، جذب روی، پروتئین میکروبی، و متابولیتها و ایمونوگلوبولینهای G، M و A در خون و آغوز میش و برههای شیرخوار بررسی شد. آزمایش از 50 روز پیش تا 30 روز پس از زایش اجرا شد. تعداد 60 رأس میش آبستن کردی خراسان در شش گروه آزمایشی (10 ...
بیشتر
در این پژوهش، تأثیر سطوح مختلف اکسید روی، نانواکسید روی و متیونین روی در جیرههای پیش و پس از زایش، بر ﻣﺼﺮف خوراک، جذب روی، پروتئین میکروبی، و متابولیتها و ایمونوگلوبولینهای G، M و A در خون و آغوز میش و برههای شیرخوار بررسی شد. آزمایش از 50 روز پیش تا 30 روز پس از زایش اجرا شد. تعداد 60 رأس میش آبستن کردی خراسان در شش گروه آزمایشی (10 تکرار) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی تقسیم شدند. جیرههای آزمایشی حاوی اکسید روی، نانواکسید روی و متیونین روی معادل با میزان پیشنهادی NRC، و همچنین بیش از نیاز NRC بودند. جایگزینی اکسید روی با نانواکسید روی یا متیونین روی تأثیری بر صفات مختلف در میش نداشت، اما افزایش سطح روی در جیره میش موجب افزایش مصرف روزانه روی، کاهش ضریب جذب روی، و افزایش دفع روی از مدفوع شد (05/0>P). تغذیه میشهای مادر با منابع مختلف روی تأثیری بر متابولیتها و ایمونوگلوبولینهای خون برههای شیرخوار نداشت. در مجموع، نانواکسید روی تأثیر منفی یا مثبت بر میش و برههای شیرخوار نداشت و مصرف متیونین روی به جای اکسید روی نیز موجب بهبود وضعیت متابولیکی دام نشد. از سوی دیگر، افزایش غلظت روی در جیره میزان دفع روی به محیط را افزایش داد. در عمل، استفاده از شکل مرسوم اکسید روی در سطح توصیه NRC برای تأمین نیاز و حفظ ایمنی میشها در دوره پیش و پس از زایش کافی است و نیازی به روی اضافی از منابع دیگر نمیباشد.
روزبه فلاح؛ علی کیانی
دوره 19، شماره 3 ، آبان 1396، ، صفحه 557-567
چکیده
در این تحقیق تأثیر لیکوپن و مکمل انرژی (ذرت) بر کمیت آغوز و غلظت ایمنوگلوبولین G (IgG) در خون و آغوز میشهای آبستن بررسی شد. تعداد 40 راس میش آبستن چند شکمزا (میانگین وزن 4/8 ± 68 کیلوگرم) در ماهآخر آبستنی با چهار جیره آزمایشی شامل1) جیره پایه (شاهد)،2) جیره پایه حاوی یک گرم لیکوپندر روز (لیکوپن)،3) جیره پایه بعلاوه 300 گرم ذرت خرد ...
بیشتر
در این تحقیق تأثیر لیکوپن و مکمل انرژی (ذرت) بر کمیت آغوز و غلظت ایمنوگلوبولین G (IgG) در خون و آغوز میشهای آبستن بررسی شد. تعداد 40 راس میش آبستن چند شکمزا (میانگین وزن 4/8 ± 68 کیلوگرم) در ماهآخر آبستنی با چهار جیره آزمایشی شامل1) جیره پایه (شاهد)،2) جیره پایه حاوی یک گرم لیکوپندر روز (لیکوپن)،3) جیره پایه بعلاوه 300 گرم ذرت خرد شده (ذرت)و 4) جیره پایه حاوی یک گرم در کیلوگرم ماده خشک لیکوپن به علاوه 300 گرم ذرت خرد شده (لیکوپن + ذرت) تغذیه شدند. کمیت آغوز تولیدی در شش ساعت اول پس از زایش با استفاده از تزریق اکسیتوسین اندازهگیری شد. غلظت ایمنوگلوبولین G در خون در روز 14 و روز قبل از زایش و همچنین در آغوز در ساعت شش و 12 پس از زایش تعیین شد. مقدار کمی آغوز در شش ساعت اول در تیمارهای ذرت و ذرت + لیکوپن بیشتر(05/0(P< از شاهد و لیکوپن بود.غلظت خونی ایمنوگلوبولین G میشهای شاهد کمتر(05/0 (P<از تیمارهای ذرت، لیکوپن و لیکوپن + ذرت بود. غلظت ایمنوگلوبولین G آغوز در تیمار لیکوپن + ذرت بیشتر (05/0 (P<از شاهد بود. نتیجه اینکه مکمل کردن جیره میشها در ماه آخر آبستنی با لیکوپن و یک منبع انرژی (ذرت) علاوه بر افزایش غلظت ایمنوگلوبولین G در خون، باعث بهبود کمیت و کیفیت آغوز تولیدی میش ها میشود.
سجاد پزشکی نجف آبادی؛ علی اکبر مسعودی؛ ابوالفضل شیرازی؛ پروین شریعتی
دوره 18، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 679-686
چکیده
فاکتورهای نسخه برداری با اتصال به نواحی پروموتوری ژنها و تنظیم بیان آنها نقش مهمی در کنترل باروری حیوانات دارند. در این مطالعه، بیان ژنهای nobox، ovol1 و zp3 که از ژنهای کاندید درگیر در مسیرهای تنظیمی ژنها میباشند، در دو گروه چند قلوزا و تک قلوزای گوسفندان شال بررسی شد. تعداد شش رأس گوسفند با توجه به شجره آنها از گله اصلاح شده ...
بیشتر
فاکتورهای نسخه برداری با اتصال به نواحی پروموتوری ژنها و تنظیم بیان آنها نقش مهمی در کنترل باروری حیوانات دارند. در این مطالعه، بیان ژنهای nobox، ovol1 و zp3 که از ژنهای کاندید درگیر در مسیرهای تنظیمی ژنها میباشند، در دو گروه چند قلوزا و تک قلوزای گوسفندان شال بررسی شد. تعداد شش رأس گوسفند با توجه به شجره آنها از گله اصلاح شده ایستگاه شال قزوین جدا شده و برای این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. پس از همزمان سازی فحلی، گوسفندان با روش بیهوش عمومی جراحی شده و فولیکولهای بالغ تخمدان با روش آسپیره کردن استحصال شدند. پس از استخراج RNA، cDNA نمونهها ساخته شد. برای بررسی بیان ژنهای فوق، آغازگرهای اختصاصی هر ژن طراحی شده و سپس با استفاده از روشReal-Time PCR و با بکارگیری روش ΔΔCt بیان نسبی ژنها سنجیده شد. مقایسات بین میانگین ها، با استفاده از رویه آماری T-Test انجام شد. همچنین با استفاده از نرمافزار BDGP نواحی پروموتوری و فاکتورهای نسخهبرداری ژنهای مورد مطالعه بررسی شد. بیان ژنهای nobox و ovol1 در گروه حیوانات چندقلوزا، معنیدار بود (P
فروغ بدویی دلفارد؛ رضا طهماسبی؛ امید دیانی؛ امین خضری؛ محمد مهدی شریفی حسینی
دوره 19، شماره 4 ، اسفند 1396، ، صفحه 777-787
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی ترکیب شیمیایی و کیفیت سیلاژ تفاله لیموترش با سطوح مختلف خرمای ضایعاتی در زمانهای مختلف پس از سیلو کردن بود. برای تهیه سیلاژها، تفاله لیموترش با درصدهای متفاوت خرمای ضایعاتی بدون هسته(صفر، ۱۰،۲۰،۳۰ درصد) با هم مخلوط شدند و سپس در سطلهایی با گنجایش دولیتر به مدت ۲۵، ۳۵ و ۴۵ روز سیلو شدند. میزان ماده خشک، پروتیین ...
بیشتر
هدف از این مطالعه بررسی ترکیب شیمیایی و کیفیت سیلاژ تفاله لیموترش با سطوح مختلف خرمای ضایعاتی در زمانهای مختلف پس از سیلو کردن بود. برای تهیه سیلاژها، تفاله لیموترش با درصدهای متفاوت خرمای ضایعاتی بدون هسته(صفر، ۱۰،۲۰،۳۰ درصد) با هم مخلوط شدند و سپس در سطلهایی با گنجایش دولیتر به مدت ۲۵، ۳۵ و ۴۵ روز سیلو شدند. میزان ماده خشک، پروتیین خام، نیتروژن آمونیاکی، دیواره سلولی، ماده آلی و خاکسترنمونهها پس از دوره مذکور تعیین شد. pH سیلاژها بلافاصله پس از باز کردن تعیین شد. اثرات اضافه کردن سطوح مختلف خرمای ضایعاتی بدون هسته به تفاله لیمو ترش در زمان سیلو کردن در قالب آزمایش فاکتوریل (4×3) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن ۳۰ درصد خرمای ضایعاتی به سیلوی تفاله لیموترش سبب بهبود کیفیت سیلاژ و افزایش ماده خشک، ماده آلی و pH شد (۰۵/۰>p) در مقابل پروتیین خام، دیوارهسلولی، نیتروژن آمونیاکی و خاکستر سیلاژ تفاله لیموترش کاهش یافت (۰۵/۰>p). همچنین تفاله لیموترش با ۳۰ درصد خرمای ضایعاتی دارای بالاترین انرژی و نمره ارزیابی حسی نسبت به سایر سیلاژها بود. بنابراین با توجه به نتایج حاصل، میتوان از ۳۰ درصد خرمای ضایعاتی در ترکیب تفاله لیموی سیلو شده استفاده نمود و بهترین مدت زمان برای سیلو کردن ۴۵ روز توصیه میشود.
حمیده نوری صادق؛ علی مقصودی؛ محمد رکوعی؛ هادی فرجی آروق؛ مهدی جهانتیغ
دوره 24، شماره 1 ، فروردین 1401، ، صفحه 13-21
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ ایمنی همورال علیه گلبول قرمز گوسفند (SRBC) و ویروس بیماری نیوکاسل (NDV) در دو جنس نر و ماده از دو سویه وحشی و خالدار ایتالیایی بلدرچین بود. برای مقایسه فنوتیپی دو جنس از مدل واکاوی یک طرفه و برای واکاوی ژنتیکی یک مدل دام ساده با فرض وجود تفاوت مولفههای واریانس بین دو جنس از بسته نرمافزاری MCMCglmm نرم افزار R ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ ایمنی همورال علیه گلبول قرمز گوسفند (SRBC) و ویروس بیماری نیوکاسل (NDV) در دو جنس نر و ماده از دو سویه وحشی و خالدار ایتالیایی بلدرچین بود. برای مقایسه فنوتیپی دو جنس از مدل واکاوی یک طرفه و برای واکاوی ژنتیکی یک مدل دام ساده با فرض وجود تفاوت مولفههای واریانس بین دو جنس از بسته نرمافزاری MCMCglmm نرم افزار R استفاده شد. مقایسه فنوتیپی در دو جنس نر و ماده در هیچ یک از سویهها تفاوت معنیداری نشان نداد. در هر دو سویه، وراثتپذیری پاسخهای ایمنی همورال در نرها بالاتر از مادهها برآورد شد. در سویه وحشی برآورد وراثتپذیری IgT در نرها (187/0) و IgY در مادهها (177/0) بالاتر از سایر پاسخهای علیه SRBC بود. بالاترین وراثتپذیری مربوط به پاسخ ایمنی علیه NDV بود، بهطوری که در جنس نر و ماده سویه وحشی به ترتیب 214/0 و 268/0 برآورد شد. بر اساس نتایج حاصل، انتخاب ژنتیکی برای پاسخ سیستم ایمنی علیه نیوکاسل موجب بهبود عملکرد سیستم ایمنی میشود. با توجه به برآورد بالاتر وراثتپذیری پاسخهای ایمنی در نرها، انتخاب ژنتیکی این صفات بویژه علیه NDV در نرها موجب پیشرفت ژنتیکی بیشتری میشود.
یونس میار؛ عبدالرضا صالحی؛ سید احمد آل یاسین؛ سمیه رئوف زاده
دوره 13، شماره 1 ، شهریور 1390، ، صفحه 33-40
چکیده
میوستاتین (MSTN) که عامل رشد و تمایز شماره 8 (GDF8) نیز نامیده می شود از گروه عوامل تغییر رشد بتا (TGF?) می باشد که در کاهش رشد در پستانداران نقش دارد. یک چند شکلی تـک نوکلئوتیدی (SNP) در ناحیه ترجمه نشده َ3 (3'UTR) ژن میوستاتین به عنوان عامل هایپرتروفی عضله در کروموزوم شماره 2 (OAR2) نژادهای گوسفند اروپایی تشخیص داده شده است. در این تحقیق، برای شناسایی ...
بیشتر
میوستاتین (MSTN) که عامل رشد و تمایز شماره 8 (GDF8) نیز نامیده می شود از گروه عوامل تغییر رشد بتا (TGF?) می باشد که در کاهش رشد در پستانداران نقش دارد. یک چند شکلی تـک نوکلئوتیدی (SNP) در ناحیه ترجمه نشده َ3 (3'UTR) ژن میوستاتین به عنوان عامل هایپرتروفی عضله در کروموزوم شماره 2 (OAR2) نژادهای گوسفند اروپایی تشخیص داده شده است. در این تحقیق، برای شناسایی چندشکلی تک نوکلئوتیدی (SNP) ژن میوستاتین در نژادهای گوسفند شال، زندی و زل به ترتیب از 20، 24 و 17 رأس بره خون گیری شد. از نمونه خون بره ها DNA استخراج و برای تکثیر قطعه 1003 جفت بازی ژن موردنظر PCR انجام و از روش توالی یابی برای تشخیص چند شکلی استفاده شد. با مقایسه توالی قطعه موردنظر با توالی موجود در بانک ژن در ناحیه ترجمه نشده َ3 (3'UTR) مشخص شد که کلیه گوسفندان دارای آلل G هستند که در ایجاد فنوتیپ عضله مضاعف نقش ندارد.
احمد افضل زاده؛ هادی قربانی فارمد؛ محسن دانش مسگران؛ علی اکبر خادم
دوره 12، شماره 2 ، مهر 1389، ، صفحه 37-50
چکیده
در این تحقیق در یک آزمایش، تأثیر مصرف کاه جو خیسیده بر تولید شیر و ترکیب آن، رفتار مصرف خوراک و فراسنجه های شکمبه ای بررسی شد. در آزمایش اول، میزان تجزیه پذیری کاه جو خیسیده در آب در زمان های مختلف (24، 48 و 72 ساعت) تعیین گردید. تفاوت بخش سریع تجزیه در کاه بدون فرآوری نسبت به تیمارهای خیسیده معنی دار بود. به دلیل یکسان بودن میزان تجزیه ...
بیشتر
در این تحقیق در یک آزمایش، تأثیر مصرف کاه جو خیسیده بر تولید شیر و ترکیب آن، رفتار مصرف خوراک و فراسنجه های شکمبه ای بررسی شد. در آزمایش اول، میزان تجزیه پذیری کاه جو خیسیده در آب در زمان های مختلف (24، 48 و 72 ساعت) تعیین گردید. تفاوت بخش سریع تجزیه در کاه بدون فرآوری نسبت به تیمارهای خیسیده معنی دار بود. به دلیل یکسان بودن میزان تجزیه پذیری مؤثر در تیمارها از کاه خیسیده به مدت 24 ساعت در جیره های غذایی استفاده شد. در آزمایش دوم، اثر استفاده از کاه جو خیسیده و بدون فرآوری بر عملکرد نه رأس گاو شیرده با میانگین تولید (5/4 ±) 8/27 و میانگین وزن (3/39 ±) 9/580 کیلوگرم درقالب طرح چرخشی بررسی شد. تفاوت میزان تولید شیر چهار درصد چربی و ترکیبات شیر (به غیر از درصد چربی) در هیچ یک از جیره ها معنی دار نبود. میزان تولید شیر و غلظت ازت آمونیاکی در جیره حاوی یونجه نسبت به جیره های حاوی کاه جو بیشتر بود. مدت زمان نشخوار، جویدن و استراحت (دقیقه در روز)، در تیمارهای حاوی کاه جو بیشتر بود (P< 0.0001). نتایج نشان داد که استفاده از کاه جو خیسیده در جیره گاوهای شیرده با تولید متوسط قابل توصیه می باشد.
مجید الهیاری شهراسب؛ حسین مروج؛ محمود شیوازاد
دوره 13، شماره 2 ، اسفند 1390، ، صفحه 39-48
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف مکمل ویتامینی بر عملکرد و سیستم ایمنی جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های بر پایه گندم و جو، از سن 29 تا 42 روزگی بر روی بستر انجام گرفت. در سن 29 روزگی، تعداد 288 قطعه جوجه نر سویه راس 308 به 16 گروه 18 قطعه ای با چهار تیمار و چهار تکرار تقسیم شدند. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار یک جیره فاقد مکمل ویتامینی، ...
بیشتر
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف مکمل ویتامینی بر عملکرد و سیستم ایمنی جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های بر پایه گندم و جو، از سن 29 تا 42 روزگی بر روی بستر انجام گرفت. در سن 29 روزگی، تعداد 288 قطعه جوجه نر سویه راس 308 به 16 گروه 18 قطعه ای با چهار تیمار و چهار تکرار تقسیم شدند. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار یک جیره فاقد مکمل ویتامینی، تیمار دو جیره حاوی 33/33 درصد مکمل ویتامینی، تیمار سه جیره حاوی 66/66 درصد مکمل ویتامینی و تیمار چهار جیره حاوی 100 درصد مکمل ویتامینی (تیمار شاهد) بود. در سنین 35 و 42 روزگی، مصرف خوراک و افزایش وزن روزانه هر یک از تکرارها اندازه گیری شد و سپس ضریب تبدیل غذایی محاسبه گردید. در این دو مقطع زمانی، از هر تکرار دو پرنده کشتار و سپس وزن لاشه، بورس فابرسیوس و طحال اندازه گیری شد و سیستم ایمنی براساس شاخص های SRBC،IgG و IgM در سن 42 روزگی آزمون شد. نتایج نشان داد که پرنده های تغذیه شده با جیره های حاوی سطوح مختلف ویتامینی طی دوره پایانی تفاوت معنی داری از نظر صفات عملکردی نداشت و تفاوتی از نظر شاخص های سیستم ایمنی مشاهده نشد. به نظر می رسد امکان حذف مکمل ویتامینی طی دوره پایانی پرورش جوجه های گوشتی وجود داشته باشد.
علی قدرت؛ اکبر یعقوب فر؛ یحیی ابراهیم نژاد؛ حبیب اقدم شهریار؛ ابوالفضل قربانی
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 39-49
چکیده
در این آزمایش، توانایی پلیساکاریدهای غیرنشاستهای از دو منبع گندم و جو بهعنوان منابع آلی و پرلیت بهعنوان منبع غیرآلی در باندکردن کاتیونهای منگنز، آهن، روی، و مس در شرایط برونتنی بررسی شد. مقدار رطوبت، پروتئین، خاکستر، عصارۀ اتری، کل کربوهیدرات، NDF، ADF، ADL، فیبر خام، ویسکوزیته، سلولز، همیسلولز، کل فیبر جیرهای گندم، ...
بیشتر
در این آزمایش، توانایی پلیساکاریدهای غیرنشاستهای از دو منبع گندم و جو بهعنوان منابع آلی و پرلیت بهعنوان منبع غیرآلی در باندکردن کاتیونهای منگنز، آهن، روی، و مس در شرایط برونتنی بررسی شد. مقدار رطوبت، پروتئین، خاکستر، عصارۀ اتری، کل کربوهیدرات، NDF، ADF، ADL، فیبر خام، ویسکوزیته، سلولز، همیسلولز، کل فیبر جیرهای گندم، و جو اندازهگیری شد. ظرفیت باندکردن منگنز، روی، آهن، و مس در شرایط فیزیولوژیکی تقلیدشدۀ معده، روده، و کولون در گندم، جو و پرلیت در شرایط آزمایشگاه اندازهگیری و مقایسه شد. تیمار اسیدی موجب حذف بیشتر مواد معدنی اندوژنوس بهجز آهن شد. دانۀ جو بیشترین ظرفیت باندکردن عناصر مس (48/44 درصد)، روی (07/11 درصد)، و منگنز (16/5 درصد) را در شرایط رودۀ کوچک؛ و پرلیت ظرفیت باندکردن کمتر برای عناصر مس (41/1 درصد)، روی (74/1 درصد)، و منگنز (76/0 درصد) را در مقایسه با جو و گندم نشان داد. بیشترین مقدار خروج مواد معدنی در شرایط اسیدی در هر سه مادۀ خوراکی بهترتیب برای عناصر منگنز، روی، مس و آهن بود و بیشترین مقدار باندشدن در منابع آلی در شرایط تقلیدشدۀ رودۀ کوچک بهترتیب به عناصر آهن، مس، روی، و منگنز تعلق داشت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که الیاف جیرهای قابلیت دسترسی مواد معدنی را کاهش میدهند.
حمیدرضا انصاری رنانی؛ حمیدرضا باقرشاه
دوره 14، شماره 1 ، شهریور 1391، ، صفحه 41-47
چکیده
به منظور مقایسه خصوصیات نخ خانه و فرش دست بافت، تعداد 40 جلد پوست گوسفند به دو گروه تقسیم گردید. در گروه اول، پشم از روی پوست با استفاده از پشم چین برقی چیده شد و در گروه دوم، الیاف با استعمال 15 درصد مــاده شیمیایی سولفید سدیم برداشت گردید. نتایج نشان داد که قطر الیاف دباغی (3/2 ± 3/39 میکرومتر) بیشتر از الیاف چیده شــده (7/0 ± 3/36 میکرومتر) ...
بیشتر
به منظور مقایسه خصوصیات نخ خانه و فرش دست بافت، تعداد 40 جلد پوست گوسفند به دو گروه تقسیم گردید. در گروه اول، پشم از روی پوست با استفاده از پشم چین برقی چیده شد و در گروه دوم، الیاف با استعمال 15 درصد مــاده شیمیایی سولفید سدیم برداشت گردید. نتایج نشان داد که قطر الیاف دباغی (3/2 ± 3/39 میکرومتر) بیشتر از الیاف چیده شــده (7/0 ± 3/36 میکرومتر) بـود (05/0P<). طول دسته الیاف دباغی (7/0 ± 3/3 سانتی متر) کمتر از الیاف چیده شــده (2/0 ± 3/5 سانتی متر) بـود (05/0P<). درصد ازدیاد نسبی طول تا حد پارگی نخهای تهیه شده از پشم دباغی بیشتر از نخهای حاصل از پشم چیده شده بود (05/0P<). استحکام نخهای تهیه شده از پشم دباغی 7/1 گرم نیرو بر تکس بود که در مقایسه با نخهای حاصل از پشم چیده شده (1/2 گرم نیرو بر تکس) تفاوت معنی داری داشت. تفاوت نخهای حاصل از پشم دباغی و چیده شده از نظر درصد رنگ پذیری و ثبات رنگ در برابر شستشو و نور، معنی دار بود. ضخامت تحت فشار بار متحرک و ثابت از نمونههای فرش تهیه شده با پشم دباغی و چیده شده به ترتیب 00/88 و 40/88 واحد و 46/91 و 09/93 واحد بود. استفاده از پشمهای دباغی به دلیل کاهش استحکام و ثبات رنگ نخ و افزایش میزان رنگ پذیری، آسیب شدیدی بر کیفیت فرش های پشمی وارد می کند و باید روش های دیگری برای جدا کردن پشم از پوست مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد.
حسین مرادی شهربابک؛ اکبر اسدی؛ پرویز عزیزی؛ سعیده الهیان
دوره 14، شماره 2 ، دی 1391، ، صفحه 43-50
چکیده
ژن مربوط به گیرنده هورمون رشد ژن هورمون بر روی کروموزوم 16 گوسفند قرار دارند. در این تحقیق، از سیاهرگ وداج تعداد 88 رأس گوسفند موجود در ایستگاه اصلاح نژاد گوسفند کرمانی (شهربابک) خونگیری شد و DNA نمونهها با روش بهینه یافته نمکی استخراج شد و قطعه 155 جفت باز (شامل بخشی از اگزون 10 ژن گیرنده هورمون رشد) تکثیر شد. از تفاوت چندشکلی فضایی ...
بیشتر
ژن مربوط به گیرنده هورمون رشد ژن هورمون بر روی کروموزوم 16 گوسفند قرار دارند. در این تحقیق، از سیاهرگ وداج تعداد 88 رأس گوسفند موجود در ایستگاه اصلاح نژاد گوسفند کرمانی (شهربابک) خونگیری شد و DNA نمونهها با روش بهینه یافته نمکی استخراج شد و قطعه 155 جفت باز (شامل بخشی از اگزون 10 ژن گیرنده هورمون رشد) تکثیر شد. از تفاوت چندشکلی فضایی تکرشتهها (SSCP) برای تعیین ژنوتیپ نمونهها، استفاده شد. بدینمنظور، الکتروفورز عمودی نمونهها روی ژل اکریلآمید 12 درصد به مدت 17 ساعت و با اختلاف پتانسیل 300 ولت در دمای چهار درجه سانتیگراد صورت گرفت. همچنین رنگآمیزی ژل به روش نیترات نقره انجام شد که طی آن الگوهای ژنوتیپی یک، دو، سه، چهار، پنج و شش بهترتیب 1/9، 5/4، 6/13، 1/9، 2/35 و 4/28 درصد مشاهده شد. آنالیز واریانس ارقام نشان داد که ارتباط الگوهای متفاوت ژنتیکی با صفات رشد (وزن تولد، وزن سهماهگی، وزن ششماهگی، وزن نهماهگی و وزن 12 ماهگی) معنیدار نیست.
علیرضا حسنی بافرانی؛ سیدضیاالدین میرحسینی؛ فرید حیدری
دوره 16، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 43-51
چکیده
سلولهای بینادی اسپرماتوگونی بنیانگذار و نقطۀ شروع اسپرماتوژنز هستند و تنها سلولهای بنیادی در بدن بهشمار میآیند که میتوانند اطلاعات ژنتیکی را از والدین به نتاج منتقل کنند. این تحقیق بهمنظور بررسی روش دسترسی به منبع قابل اطمینانی از این نوع سلولها از بافت بیضۀ بز، در طی چهار مرحلۀ جمعآوری و آمادهسازی بافت بیضه، ...
بیشتر
سلولهای بینادی اسپرماتوگونی بنیانگذار و نقطۀ شروع اسپرماتوژنز هستند و تنها سلولهای بنیادی در بدن بهشمار میآیند که میتوانند اطلاعات ژنتیکی را از والدین به نتاج منتقل کنند. این تحقیق بهمنظور بررسی روش دسترسی به منبع قابل اطمینانی از این نوع سلولها از بافت بیضۀ بز، در طی چهار مرحلۀ جمعآوری و آمادهسازی بافت بیضه، هضم آنزیمی بافت، عبور سلولها از صافی سلولی، و کاشت سلولهای بینادی اسپرماتوگونی روی فیبروبلاست انجام شد. نشانگرهای ژنی خاص پرتوانی چون (NANOG)Homeobox transcription factor، (SOX2) Sex determining region Y-box 2، و (OCT4)Octamer-binding transcription factor 4 در سلولهای پرتوان جداشده از بیضۀ بز بیان شدند. تست نشانگرهای پروتئینی مانند واکنش آلکالین فسفاتاز در این سلولها مثبت بود. این سلولها در شرایط کشت همزمان با سلولهای فیبروبلاستی جنینی بز، برای چندین پاساژ بدون وقوع تمایز یا تغییر شکل، تکثیر شدند. افزون بر آن این سلولها قابلیت نگهداری در دمای 70- سانتیگراد را بهمدت یک ماه با استفاده از دیمتیلسولفواکساید (DMSO) داشتند. نتایج نشان داد که روش بهکارگرفتهشده برای جداسازی و تکثیر این سلولها از بافت بیضۀ بز مناسب است و سلولهای حاصل افزون بر توانایی بیان ژنهای پرتوان میتوانند برای مدتی طولانی و در مقادیر قابل قبول و بدون تمایز در محیط کشت تکثیر شوند.