هدف از پژوهش حاضر، بررسی عملکرد هیبریدهای حاصل از تلاقی شش لاین کرم ابریشم ژاپنی IRA1، IRA3، IRA5، IRA7، IRA9 و IRA11 با شش لاین کرم ابریشم چینی IRA2، IRA4، IRA6، IRA8، IRA10 و IRA12 بود. هیبریدهای جدید حاصل از تلاقی لاینهای مذکور بههمراه هیبریدهای تجاری موجود (بهعنوان شاهد) برای شش صفت وزن پیله، وزن قشر پیله، درصد قشر پیله، وزن پیلههای خوب، درصد شفیرگی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی عملکرد هیبریدهای حاصل از تلاقی شش لاین کرم ابریشم ژاپنی IRA1، IRA3، IRA5، IRA7، IRA9 و IRA11 با شش لاین کرم ابریشم چینی IRA2، IRA4، IRA6، IRA8، IRA10 و IRA12 بود. هیبریدهای جدید حاصل از تلاقی لاینهای مذکور بههمراه هیبریدهای تجاری موجود (بهعنوان شاهد) برای شش صفت وزن پیله، وزن قشر پیله، درصد قشر پیله، وزن پیلههای خوب، درصد شفیرگی و درصد شفیرگی پیلههای خوب در بهار 1399 پرورش یافته و عملکرد آنها ثبت شد. هیبریدهای IRA7×IRA6 و IRA7×IRA12 برای صفات تولیدی وزن پیله و وزن قشر پیله عملکرد بالاتری نسبت به هیبریدهای تجاری داشتند (01/0P<)، اما هنگامی که صفات تولیدی همراه با صفات ماندگاری (درصد شفیرگی و درصد شفیرگی پیلههای خوب) در شاخص ارزیابی لحاظ شدند جزو هیبریدهای منتخب قرار نگرفتند. وزن قشر پیله و درصد قشرپیله در هیبرید تجاری 32×31 بیشتر از سایر هیبریدها (جدید و تجاری) بود (01/0P<). میانگینهای صفات درصد شفیرگی و درصد شفیرگی پیلههای خوب تفاوت معنیدار بین هیبریدها داشتند (01/0P<)، و ترکیبات IRA5×IRA12، IRA1×IRA10 و IRA11×IRA6 کمترین میانگین را برای هر دو صفت نسبت به سایر هیبریدها از خود نشان دادند (01/0P<). نتایج حاصل نشان داد که هفت هیبرید IRA9×IRA2، IRA11×IRA2، IRA3×IRA6، IRA3×IRA2، IRA7×IRA4، IRA7×IRA10، IRA7×IRA8 از میزان حداقل تعیینشده برای هر شش صفت بیشتر بودند.لذا میتوان از آنها در خط تولید تجاری جهت تأمین تخم نوغان موردنیاز کشور استفاده نمود.
هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ ایمنی همورال علیه گلبول قرمز گوسفند (SRBC) و ویروس بیماری نیوکاسل (NDV) در دو جنس نر و ماده از دو سویه وحشی و خالدار ایتالیایی بلدرچین بود. برای مقایسه فنوتیپی دو جنس از مدل واکاوی یک طرفه و برای واکاوی ژنتیکی یک مدل دام ساده با فرض وجود تفاوت مؤلفههای واریانس بین دو جنس از بسته نرمافزاری MCMCglmm نرمافزار ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ ایمنی همورال علیه گلبول قرمز گوسفند (SRBC) و ویروس بیماری نیوکاسل (NDV) در دو جنس نر و ماده از دو سویه وحشی و خالدار ایتالیایی بلدرچین بود. برای مقایسه فنوتیپی دو جنس از مدل واکاوی یک طرفه و برای واکاوی ژنتیکی یک مدل دام ساده با فرض وجود تفاوت مؤلفههای واریانس بین دو جنس از بسته نرمافزاری MCMCglmm نرمافزار R استفاده شد. مقایسه فنوتیپی در دو جنس نر و ماده در هیچیک از سویهها تفاوت معنیداری نشان نداد. در هر دو سویه، وراثتپذیری پاسخهای ایمنی همورال در نرها بالاتر از مادهها برآورد شد. در سویه وحشی برآورد وراثتپذیری IgT در نرها (187/0) و IgY در مادهها (177/0) بالاتر از سایر پاسخهای علیه SRBC بود. بالاترین وراثتپذیری مربوط به پاسخ ایمنی علیه NDV بود، بهطوریکه در جنس نر و ماده سویه وحشی بهترتیب 214/0 و 268/0 برآورد شد. براساس نتایج حاصل، انتخاب ژنتیکی برای پاسخ سیستم ایمنی علیه نیوکاسل موجب بهبود عملکرد سیستم ایمنی میشود. با توجه به برآورد بالاتر وراثتپذیری پاسخهای ایمنی در نرها، انتخاب ژنتیکی این صفات بهویژه علیه NDV در نرها موجب پیشرفت ژنتیکی بیشتری میشود.
بهمنظور بررسی اثر متقابل فصل و اندازه ذرات علوفه جیره بر تولید و ترکیبات شیر گاوهای شیرده پرتولید، از تعداد 100 رأس گاو هلشتاین اوایل دوره در دو فصل بهار و تابستان (هر فصل از 50 راس) در قالب دو تیمار حاوی علوفه یونجه با اندازه ذرات درشت (میانگین هندسی 7/7 میلیمتر) و تیمار حاوی علوفه یونجه با اندازه ذرات ریز (با میانگین هندسی 2/4 میلیمتر) ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر متقابل فصل و اندازه ذرات علوفه جیره بر تولید و ترکیبات شیر گاوهای شیرده پرتولید، از تعداد 100 رأس گاو هلشتاین اوایل دوره در دو فصل بهار و تابستان (هر فصل از 50 راس) در قالب دو تیمار حاوی علوفه یونجه با اندازه ذرات درشت (میانگین هندسی 7/7 میلیمتر) و تیمار حاوی علوفه یونجه با اندازه ذرات ریز (با میانگین هندسی 2/4 میلیمتر) استفاده شد. مقدار ماده خشک مصرفی گاوها بهصورت گروهی و همچنین تولید شیر گاوها بهصورت انفرادی ثبت شد. نتایج نشان داد که میزان تولید شیر، درصد پروتئین، لاکتوز و کل مواد جامد شیر در فصل بهار در مقایسه با فصل تابستان بیشتر بود (01/0P <). تولید شیر خام و نیز درصد لاکتوز شیر گاوهای تغذیهشده با جیره حاوی علوفه ریز در مقایسه با جیره حاوی علوفه درشت، تمایل به افزایش داشت (01/0P <). مقدار مصرف ماده خشک از جیره حاوی علوفه با اندازه ذرات درشت در مدت زمان صفر الی دو ساعت پس از خوراکدهی صبح در فصل تابستان بیشتر از فصل زمستان بود (01/0P <). بهطور کلی گاوهایی که با خوراک حاوی علوفه با اندازه ذرات ریز تغذیه میشوند الگوی مصرف خوراک یکنواختتری در طول فصول بهار و تابستان دارند.
اثر مخمر ساکرومایسس سرویسیه بر عملکرد رشد، شاخص سلامتی، گوارشپذیری مواد مغذی، متابولیتهای سرم و رفتار مصرف خوراک گوسالههای شیرخوار با استفاده از 18 رأس گوساله نر شیرخوار نژاد سیمنتال با سن حدوداً 20 روز و وزن بدن اولیه 4/2±47 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و شش تکرار بررسی شد. تیمارها شامل 1- گروه شاهد (بدون مخمر)، ...
بیشتر
اثر مخمر ساکرومایسس سرویسیه بر عملکرد رشد، شاخص سلامتی، گوارشپذیری مواد مغذی، متابولیتهای سرم و رفتار مصرف خوراک گوسالههای شیرخوار با استفاده از 18 رأس گوساله نر شیرخوار نژاد سیمنتال با سن حدوداً 20 روز و وزن بدن اولیه 4/2±47 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و شش تکرار بررسی شد. تیمارها شامل 1- گروه شاهد (بدون مخمر)، 2- تیمار حاوی 5/2 گرم مخمر ساکرومایسس سرویسیه در روز و 3- تیمار حاوی پنج گرم مخمر ساکرومایسس سرویسیه در روز بود. طول دوره آزمایشی 60 روز که شامل هفت روز دوره عادتپذیری بود. مصرف ماده خشک و افزایش وزن روزانه اندازهگیری و ضریب تبدیل خوراک محاسبه شد. گوارشپذیری مواد مغذی و متابولیتهای خون اندازهگیری شد. گوسالههایی که پنج گرم مخمر در روزدریافت کردند افزایش وزن بالاتر و ضریب تبدیل بهتری داشتند (05/0P<). میزان غلظت گلوکز، کلسترول، تریگلیسیرید و نیتروژن اورهای خون تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. قابلیت هضم مادهخشک در گوسالههایی که پنج گرم مخمر مصرف کردند، بالاتر از گروه شاهد بود (05/0P<). با توجه به نتایج این پژوهش، استفاده از مخمر باعث بهبود افزایش وزن روزانه و بهبود ضریب تبدیل خوراک و نیز افزایش معنیدار قابلیت هضم مادهخشک میشود، بنابراین میتوان از مخمر ساکرومایسس سرویسیه در جیرههای گوسالههای شیرخوار در سطح پنج گرم در روز استفاده نمود.
اثر سطوح مختلف پروبیوتیک بتاپلاس بر عملکرد رشد و ریختشناسی بافتی ژژنوم بلدرچین ژاپنی با استفاده از تعداد 288 قطعه جوجه بلدرچین ژاپنی، با شش تیمار چهار تکرار و 12 پرنده در هر تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی از سن یک تا 42 روزگی بررسی شد. تیمارها شامل گروه شاهد (بدون افزودنی)؛ سه جیره حاوی سطوح 5/0، یک و 5/1 گرم در کیلوگرم جیره پروبیوتیک ...
بیشتر
اثر سطوح مختلف پروبیوتیک بتاپلاس بر عملکرد رشد و ریختشناسی بافتی ژژنوم بلدرچین ژاپنی با استفاده از تعداد 288 قطعه جوجه بلدرچین ژاپنی، با شش تیمار چهار تکرار و 12 پرنده در هر تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی از سن یک تا 42 روزگی بررسی شد. تیمارها شامل گروه شاهد (بدون افزودنی)؛ سه جیره حاوی سطوح 5/0، یک و 5/1 گرم در کیلوگرم جیره پروبیوتیک بتاپلاس؛ جیره با کمبود پروتئین و جیره با کمبود پروتئین و حاوی یک گرم در کیلوگرم بتاپلاس بود. مصرف خوراک، وزن بدن و افزایش وزن بدن بهصورت هفتگی اندازهگیری و ضریب تبدیل محاسبه شد. در 42 روزگی دو پرنده از هر تکرار بهطور تصادفی انتخاب، کشتار و صفات مربوط به تفکیک لاشه مورد سنجش قرار گرفت. بهمنظور بررسی صفات ریختسنجی بافت روده، از ژژنوم نمونهبرداری شد. استفاده از پروبیوتیک بتاپلاس در میزان یک گرم در کیلوگرم جیره، مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل و برخی ریختسنجی ژژنوم را بهبود داد (05/0>P). در پرندگانی که با جیره حاوی سطح 5/1 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک بتاپلاس تغذیه شدند ضخامت پرز، قطر کریپت و تعداد سلولهای جامی کاهش یافت (05/0>P). براساس نتایج حاصل، استفاده از بتاپلاس در جیره در سطح یک میلیگرم بر کیلوگرم، فراسنجههای عملکرد رشد و بافتی ژژنوم را در بلدرچین ژاپنی بهبود میبخشد.
این پژوهش بهمنظور بررسی ارتباط بین قابلیت هضم ماده معدنی منیزیم با وزن بدن، مصرف خوراک و آنزیم فیتاز با 120 قطعه جوجه گوشتی نر لاین B آرین پرورشیافته بهصورت انفرادی انجام شد. به پرندگان دو جیره استاندارد و جیره مکملشده با یک گرم آنزیم فیتاز (FTU/Kg500) اختصاص داده شد. خوراک مصرفی روزانه، افزایش وزن هفتگی، ضریب تبدیل غذایی در دوره ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور بررسی ارتباط بین قابلیت هضم ماده معدنی منیزیم با وزن بدن، مصرف خوراک و آنزیم فیتاز با 120 قطعه جوجه گوشتی نر لاین B آرین پرورشیافته بهصورت انفرادی انجام شد. به پرندگان دو جیره استاندارد و جیره مکملشده با یک گرم آنزیم فیتاز (FTU/Kg500) اختصاص داده شد. خوراک مصرفی روزانه، افزایش وزن هفتگی، ضریب تبدیل غذایی در دوره پرورش و قابلیت هضم منیزیم در بازه 28 تا 30 روزگی اندازه گیری شدند. با استفاده از مدل گامپرتز، نرخ رشد، وزن اولیه و حداکثر ظرفیت رشد بررسی شد. نرخ رشد و حداکثر ظرفیت رشد در گروه مصرفکننده آنزیم فیتاز بیشتر بود (05/0P<). افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی تحت تأثیر جیرههای مکملشده آنزیم فیتاز بهبود یافت (05/0P<). قابلیت هضم منیزیم در جیرههای آنزیم فیتاز نسبت به جیرههای پایه استاندارد بیشتر بود (05/0P<). میزان نرخ رشد مدلسازیشده بر قابلیت هضم منیزیم تأثیرگذار بود، بهطوریکه قابلیت هضم منیزیم در پرندگان با نرخ رشد بالاتر (ظرفیت رشدی سریعتر)، بیشتر بود (05/0P<). همبستگی بین قابلیت هضم منیزیم و افزایش وزن بدن مثبت بود و با افزایش هضم منیزیم، افزایش وزن بهبود یافت (05/0P<). براساس نتایج حاصل، پرندگان با پتانسیل رشد بالاتر، توانایی بیشتری در هضم منیزیم دارند و این قابلیت هضم در اثر استفاده از آنزیم فیتاز بیشتر میشود. بنابراین میتوان در برنامههای اصلاح نژاد جوجههای آرین توجه بیشتری به ارتباط بین استفاده از ماده معدنی منیزیم و پارامتر نرخ رشد نمود.
تأثیر مکمل والین بر عملکرد، ایمنی و شاخصهای رفتاری جوجههای گوشتی تحت تنش گرمایی با 420 قطعه جوجه گوشتی سویه راس-308 (مخلوط مساوی نر و ماده) در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار، پنج تکرار و 14 جوجه در هر تکرار بررسی شد. گروههای آزمایشی عبارت بودند از شاهد مثبت (جیره پایه در دمای توصیهشده سویه راس)؛ شاهد منفی (جیره پایه تحت تنش گرمایی)؛ ...
بیشتر
تأثیر مکمل والین بر عملکرد، ایمنی و شاخصهای رفتاری جوجههای گوشتی تحت تنش گرمایی با 420 قطعه جوجه گوشتی سویه راس-308 (مخلوط مساوی نر و ماده) در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار، پنج تکرار و 14 جوجه در هر تکرار بررسی شد. گروههای آزمایشی عبارت بودند از شاهد مثبت (جیره پایه در دمای توصیهشده سویه راس)؛ شاهد منفی (جیره پایه تحت تنش گرمایی)؛ و گروههای تحت تنش گرمایی و تغذیهشده با جیره پایه مکملشده با پنج، 10، 15 و 20 درصد والینِ مازاد بر نیاز سویه راس. تنش گرمایی سبب کاهش وزن بدن، خوراک مصرفی و شاخص کارایی اروپایی، تیتر آنتیبادی علیه ویروس نیوکاسل، درصد لنفوسیت، غلظت پروتئین کل سرمی، فعالیت آلکالین فسفاتاز سرمی و فعالیت لاکتات دهیدروژناز سرمی و افزایش درصد هتروفیل، افزایش نسبت هتروفیل به لنفوسیت، افزایش دمای مقعدی و افزایش زمان لازم برای ایستادن جوجهها بعد از تست عدم تحرک شد، ولی پنج درصد مکمل والین سبب بهبود افزایش وزن در دوره رشد و کل دوره و افزایش شاخص کارایی اروپایی در کل دوره، مکمل 10 درصد والین منجر به بهبود وزن نسبی ران و سینه، مکمل 15 و 20 درصد والین منجر به افزایش درصد لنفوسیت و کاهش هتروفیل شد (05/0>P). براساس نتایج حاصل، افزودن پنج درصد مکمل والین وزن بدن و ضریب تبدیل جوجههای گوشتی تحت تنش گرمایی را بهبود میدهد و در سطوح بالاتر (15 و 20 درصد) سبب بهبود درصد سلولهای ایمنی میشود، اما بر فراسنجههای ایمنی همورال و تست عدم تحرک جوجههای گوشتی تأثیر ندارد.
اثر سطوح مختلف کلسیم (6/0 و 3/0 درصد)، آنزیم فیتاز (صفر و 1500 واحد) و اسیدسیتریک (صفر و یک درصد) در جیرههای حاوی 15/0 درصد فسفر غیرفیتات، بر عملکرد رشد، صفات لاشه و خصوصیات شیمیایی استخوان با استفاده از 882 قطعه جوجه گوشتی نر 10روزه از سن 11 تا 40 روزگی در یک آرایش فاکتوریل 2×2×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار (کنترل مثبت و هشت جیره بدون ...
بیشتر
اثر سطوح مختلف کلسیم (6/0 و 3/0 درصد)، آنزیم فیتاز (صفر و 1500 واحد) و اسیدسیتریک (صفر و یک درصد) در جیرههای حاوی 15/0 درصد فسفر غیرفیتات، بر عملکرد رشد، صفات لاشه و خصوصیات شیمیایی استخوان با استفاده از 882 قطعه جوجه گوشتی نر 10روزه از سن 11 تا 40 روزگی در یک آرایش فاکتوریل 2×2×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار (کنترل مثبت و هشت جیره بدون منبع معدنی فسفر) و هفت تکرار بررسی شد. افزودن فیتاز افزایش وزن روزانه و بازده خوراک را افزایش داد، اما اثر فیتاز در جوجههای دریافتکننده جیره حاوی 6/0 درصد کلسیم در 25 تا 40 روزگی آشکارتر بود (01/0>P). با کاهش غلظت کلسیم، افزایش وزن روزانه (24-11روزگی) و بازده خوراک (24-11 و 42-25 روزگی) کاهش یافت. همچنین استفاده از اسیدسیتریک در جیرههای حاوی 3/0 درصد کلسیم تأثیر منفی بر این صفات داشت (01/0>P). افزودن همزمان فیتاز و اسیدسیتریک به جیره حاوی 6/0 درصد کلسیم در مقایسه با جیره 3/0 درصد بازده خوراک را افزایش داد (01/0>P). افزودن فیتاز به جیره، سبب افزایش درصد خاکستر انگشتان و سدیم استخوان و کاهش غلظت کلسیم و فسفر استخوان شد (01/0>P). با کاهش سطح کلسیم و افزودن فیتاز، فسفر استخوان کاهش یافت (01/0>P). وزن نسبی قلب و پانکراس با افزودن فیتاز به جیره کاهش یافت (05/0>P). با کاهش سطح کلسیم، وزن نسبی کبد و پانکراس افزایش و درصد چربی شکمی و قلب کاهش یافت (05/0>P). براساس نتایج حاصل، افزودن فیتاز و اسیدسیتریک به جیره حاوی 6/0 درصد کلسیم، سبب بهبود عملکرد رشد جوجههای گوشتی تغذیهشده با جیره حاوی فسفر غیرفیتات پایین میشود.
بهمنظور بررسی اثر مدت زمانهای مختلف تیمار حرارتی در دوره جوجهکشی بر مقاومت گرمایی، قابلیت جوجهدرآوری و بیوشیمی خون جوجههای گوشتی سویه راس (308)، تعداد 608 عدد تخممرغ نطفهدار در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و چهار تکرار استفاده شد. گروههای آزمایشی شامل مدت زمانهای مختلف تیمار حرارتی(شاهد (صفر)، شش، ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر مدت زمانهای مختلف تیمار حرارتی در دوره جوجهکشی بر مقاومت گرمایی، قابلیت جوجهدرآوری و بیوشیمی خون جوجههای گوشتی سویه راس (308)، تعداد 608 عدد تخممرغ نطفهدار در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و چهار تکرار استفاده شد. گروههای آزمایشی شامل مدت زمانهای مختلف تیمار حرارتی(شاهد (صفر)، شش، 12 و 18 ساعت) بود که در روزهای هفت تا 16 دوره جنینی در دمای 5/39 درجه سلسیوس و رطوبت 65 درصد قرار گرفتند. روز هفتم تخممرغهای بدون نطفه یا مرده پس از نورسنجی حذف شدند. نتایج نشان داد سطح هورمونهای تیروئیدی و دمای سطح صورت بهعنوان شاخص متابولیسم پایه و مقاومت گرمایی در گروه های 6، 12 و 18 ساعت کاهش یافت (05/0>P). میزان جوجهدرآوری در تخممرغهایی صفر (شاهد)، شش و 12 ساعت در معرض تیمار حرارتی قرار گرفتند بیشتر از سایر گروهها بود (05/0>P) و در تیمار 18 ساعت کاهش جوجهدرآوری مشاهده شد. مدت زمان جوجهکشی تخممرغهایی که در معرض تیمار حرارتی قرار گرفتند بیشتر بود (05/0>P). درحالیکه اثر تیمارهای آزمایشی بر وزن، طول و کیفیت جوجه معنیدار نبود. درصد کیسه زرده در همه گروهها نسبت به گروه شاهد بالاتر بود (05/0>P). افزایش مدت زمان تیمار باعث افزایش معنیداری نسبت جنس ماده شد (05/0>P). اسید اوریک و پروتئین تام در گروه شش، 12 و 18 ساعت کاهش معنیداری در مقایسه با شاهد داشت (05/0>P). در مجموع بر اساس نتایج این پژوهش تیمار حرارتی شش و 12 ساعت بدون داشتن اثر منفی بر جوجهدرآوری، باعث القای مقاومت گرمایی شده است.
این طرح با هدف بررسی تغییرات در برخی از فراسنجههای خونی در 15 رأس میش نژاد لری طی آبستنی و مقایسه آن با یک ماه قبل از آبستنی و دوره شیردهی انجام شد. نمونههای خون قبل از جفتگیری طبیعی بهعنوان شاهد، پایان هر سه ماه آبستنی و دو هفته بعد از زایش در دوره شیردهی از ورید وداج اخذ شدند و بهوسیله دستگاه سلکانتر دامپزشکی، شمارش کامل سلولهای ...
بیشتر
این طرح با هدف بررسی تغییرات در برخی از فراسنجههای خونی در 15 رأس میش نژاد لری طی آبستنی و مقایسه آن با یک ماه قبل از آبستنی و دوره شیردهی انجام شد. نمونههای خون قبل از جفتگیری طبیعی بهعنوان شاهد، پایان هر سه ماه آبستنی و دو هفته بعد از زایش در دوره شیردهی از ورید وداج اخذ شدند و بهوسیله دستگاه سلکانتر دامپزشکی، شمارش کامل سلولهای خونی هر نمونه ارزیابی شد. رنگ آمیزی گیمسا و شمارش تفریقی لکوسیتها در گسترشهای خونی انجام شد و مقادیر پروتئین تام پلاسما به روش رفرکتومتری ارزیابی شد. تعداد گلبولهای قرمز و درصد هماتوکریتها در دوره شیردهی نسبت به دوره آبستنی کاهش معنیدار داشتند (05/0˂P). میزان حجم متوسط گلبولی در همه دورهها در یک طیف گزارش شد. کاهش مقادیر متوسط میزان هموگلوبین گلبولهای قرمز، غلظت متوسط هموگلوبین در گلبولهای قرمز و تعداد پلاکتها در آبستنی نسبت به پیش از جفتگیری مشاهده شد. تعداد لکوسیتها و نوتروفیلها در حوالی زایمان افزایش و بعد از زایمان کاهش یافتند. طی آبستنی تعداد ائوزینوفیلها بهصورت معنیدار افزایش و بعد از زایمان کاهش یافتند (05/0˂P). تعداد مونوسیتها و لنفوسیتها در اواخر آبستنی افزایش و در دوره شیرواری کاهش یافتند (05/0˂P). میزان پروتئینتام پلاسما در بازه روزهای 150-100 آبستنی بهصورت معنیدار کاهش یافت (05/0˂P). بنابراین با توجه به نتایج حاصل، نظارت بر تغییرات فراسنجههای خونی میشهای لری، تنظیم جیره غذایی و اقدامات پیشگیرانه برای ممانعت از اختلالات خونی نظیر کمخونی و ترومبوسیتوپنی الزامی میباشد.