دوره 17، شماره 2 ، مهر 1394، ، صفحه 1-6
دوره 17، شماره 2 ، مهر 1394، ، صفحه 1-22
صالح طباطبائی وکیلی؛ مرتضی مموئی
دوره 18، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 397-408
چکیده
هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی اثر آلبومین سرم گاوی (BSA) بر تحرک و باروری اسپرم خروس با استفاده از 20 قطعه خروس و 48 قطعه مرغ بومی بود. منی جمعآوری شده از خروسها با هم مخلوط شدند. برای آزمایش اول، منی مخلوط پس از رقیقسازی به چهار قسمت تقسیم شد. تیمارها عبارت بودند از منی رقیق شده بدون BSA و دارای یک درصد BSA. در هر گروه، ارزیابی تحرک اسپرم ...
بیشتر
هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی اثر آلبومین سرم گاوی (BSA) بر تحرک و باروری اسپرم خروس با استفاده از 20 قطعه خروس و 48 قطعه مرغ بومی بود. منی جمعآوری شده از خروسها با هم مخلوط شدند. برای آزمایش اول، منی مخلوط پس از رقیقسازی به چهار قسمت تقسیم شد. تیمارها عبارت بودند از منی رقیق شده بدون BSA و دارای یک درصد BSA. در هر گروه، ارزیابی تحرک اسپرم طی 30 دقیق پس از اسپرمگیری و 24 ساعت پس از نگهداری منی در دمای چهار درجه سلسیوس انجام شد. ارزیابی فراسنجههای تحرک اسپرمها با روش کامپیوتری (کاسا) و میکروسکوپی (روش معمول) انجام گرفت. برای آزمایش دوم، مرغها به چهار گروه با 12 قطعه مرغ در هر گروه تقسیم شدند و منی رقیق شده تازه بدون BSA و دارای یک درصد BSA و نیز منی رقیق ذخیره شده 24 ساعته بدون BSA و حاوی یک درصد BSA را با تلقیح مصنوعی دریافت کردند. پس از انکوباسیون تخممرغها، میزان تخمهای بارور در هر تیمار ثبت شد. سطح یک درصد BSA تأثیری بر تحرک اسپرم و باروری آن در منی تازه نداشت، اما 24 ساعت پس از نگهداری منی به حالت مایع، BSA باعث حفظ تحرک (50/71 در مقابل 62/28 درصد) و باروری (44/61 در مقابل 43/34 درصد) اسپرمها شد (05/0P<). براساس نتایج حاصل، افزودن BSA به منی رقیق شده، تحرک و باروری اسپرم خروس بومیرا پس از 24 ساعت نگهداری در دمای چهار درجه سلسیوس بهبود بخشید.
دوره 18، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 1-1
دوره 18، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 1-18
دوره 18، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 1-18
سارا عطایی نظری؛ عبدالله محمدی سنگ چشمه؛ محمدرضا بختیاری زاده؛ علی اسدی الموتی؛ علی فولادی نشتا
دوره 22، شماره 3 ، مهر 1399، ، صفحه 491-500
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی اثر غلظتهای مختلف لیپوپلیساکارید در محیط کشت بر بلوغ تخمک، توانایی تکوینتخمک و فراسنجههایمرتبط با محیط کشت بلوغ شامل گلوکز، پیروات، لاکتات و اسیدآمینه گلوتامین بود. تیمارهای آزمایشی شامل غلظتهای صفر (شاهد)، 0/01، 0/1، 1 و 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید در محیط کشت بلوغ تخمک بود. تخمکها ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، بررسی اثر غلظتهای مختلف لیپوپلیساکارید در محیط کشت بر بلوغ تخمک، توانایی تکوینتخمک و فراسنجههایمرتبط با محیط کشت بلوغ شامل گلوکز، پیروات، لاکتات و اسیدآمینه گلوتامین بود. تیمارهای آزمایشی شامل غلظتهای صفر (شاهد)، 0/01، 0/1، 1 و 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید در محیط کشت بلوغ تخمک بود. تخمکها بههمراه سلولهای کومولوس اطراف آن در حضور غلظتهای مختلف لیپوپلیساکارید کشت داده شدند. پس از 24 ساعت محیط کشت جمعآوری و درصد بلوغ تخمکها، درصد تسهیم و تولید بلاستوسیست محاسبه شد. درصد بلوغ تخمک در تیمار با سطح 10 میکروگرم در میلیلیتر از لیپوپلیساکارید پایینترین بود (p<0/05). در بین فراسنجههای اندازهگیریشده، تنها غلظت گلوکز در پاسخ به سطوح افزایشی لیپوپلیساکارید موجود در محیط کشت بهصورت خطی کاهش یافت (p<0/05)، بهطوریکه تیمار 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید غلظت گلوکز پایینتری نسبت به تیمارهای دیگر داشت. درصد تسهیم در تیمار دارای 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید در مقایسه با بقیه تیمارها پایینتر بود (p<0/05). همچنین سطوح 1 و 10 میکروگرم در میلیلیتر از لیپوپلیساکارید منجر به کاهش معنیدار درصد تولید بلاستوسیست در مقایسه با تیمار شاهد شد (p<0/05). براساس نتایج این پژوهش، لیپوپلیساکارید اثرات منفی بر تکوین تخمک گوسفند دارد و اثرات آن احتمالاً از طریق تأثیر بر مسیرهای مرتبط با متابولیسم انرژی میانجیگری میگردد. بهکارگیری برنامههای مدیریتی بهمنظور کنترل عوامل افزایشدهنده غلظت لیپوپلیساکارید در دوره تولیدمثل میتواند از کاهش عملکرد تولیدمثلی دام جلوگیری کند.
مریم محمدنژاد؛ قدرت رحیمی؛ ایوب فرهادی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 1-11
چکیده
هدف از پژوهش حاضر شناسایی تنوع های آللی ژن های C4-A و لاکتوفرین و بررسی ارتباط آنها با تعداد سلول های بدنی شیر در گاوهای هلشتاین بود. بیماری ورم پستان یکی از شایع ترین بیماری های گاوهای شیری است که تولید شیر را کاهش می دهد و هزینه های زیادی را به پرورش دهندگان تحمیل می کند. ژن های C4-A و لاکتوفرین از جمله ژن های تاثیرگذار در سیستم ایمنی برای ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر شناسایی تنوع های آللی ژن های C4-A و لاکتوفرین و بررسی ارتباط آنها با تعداد سلول های بدنی شیر در گاوهای هلشتاین بود. بیماری ورم پستان یکی از شایع ترین بیماری های گاوهای شیری است که تولید شیر را کاهش می دهد و هزینه های زیادی را به پرورش دهندگان تحمیل می کند. ژن های C4-A و لاکتوفرین از جمله ژن های تاثیرگذار در سیستم ایمنی برای مقابله با پاتوژن ها عوامل میکروبی و بیماری ورم پستان محسوب می شوند. شماره 384 نمونه خون از گاو هلشتاین تهیه و استخراج DNA با استفاده از روش نمکی بهینه یافته انجام شد. برای تعیین ژنوتیپ نمونه ها از فناوری آیپلکس (IPLEX) استفاده شد. برای شناسایی چندشکلی های تک نوکلئوتیدی جایگاه های نشانگر 1- rs137485678; C<G و2-rs132741478; C<T برای ژن کمپلمان C4-A و جایگاه های 1- ; A<Grs384176726 و2- rs445918028; A<T برای ژن لاکتوفرین انتخاب شدند. تعیین ژنوتیپ در جایگاه rs137485678; C<G از ژن C4-A دو آلل C و G با فراوانی های 0/58 و 0/42 و همچنین سه ژنوتیپ CC,CGو GG به ترتیب با فراوانی 0/31،0/53 و 0/16 را نشان داد. در سایر جایگاه ها چندشکلی مشاهده نشد. تجزیه و تحلیل نشانگر-صفت وجود ارتلباط معنی دار آماری (P<0/05) را نشان داد. به صورتی که گاوهای با ژنوتیپ CG کمترین تعداد سلول های بدنی را داشتند. برای شناسایی هاپلوتایپ از نرم افزار فاز (phase) استقفاده شد. براساس نتایج ای نتحقیق ناشنگر 1- rs137485678; C<G از ژ« C4-A می تواند به عنوان نشانگر ژنتیکی برای بهبود ورم پستان در گاوهای شیری مورد استفاده قرا گیرد.
بهنام روشنی؛ محمدعلی نوروزیان؛ احمد افضل زاده
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 13-20
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر جایگزینی کنجالهی کلزا با کنجالهی سیاه دانه بر عملکرد، فراسنجههای خونی و خصوصیات لاشه، از تعداد 18راس بره نر زندی (با میانگین وزن 1/5±29/5 کیلوگرم و سن 7 ± 110 روز) در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و به مدت 90 روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1) جیرهی شاهد حاوی نه درصد کنجالهی کلزا، 2) جیرهی حاوی 4/5 ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر جایگزینی کنجالهی کلزا با کنجالهی سیاه دانه بر عملکرد، فراسنجههای خونی و خصوصیات لاشه، از تعداد 18راس بره نر زندی (با میانگین وزن 1/5±29/5 کیلوگرم و سن 7 ± 110 روز) در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و به مدت 90 روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1) جیرهی شاهد حاوی نه درصد کنجالهی کلزا، 2) جیرهی حاوی 4/5 درصد کنجالهی کلزا و 4/5 درصد کنجالهی سیاهدانه و 3) جیرهی حاوی نه درصد کنجالهی سیاهدانه بود. مقدار ماده خشک، خاکستر، پروتئین خام، چربی خام، NDF، ADF و ADIN کنجاله سیاه دانه به ترتیب 0/58±92/60، 0/27± 7/24، 1/0±35/8، 31/51±12/0، 56/24±24/1، 0/79±13/0 و 0/17±2/15درصد بود. تفاوتی از نظر گوارشپذیری مادهی آلی،NDF، چربی و پروتئین خام جیرهها مشاهده نشد. تاثیر جیرههای آزمایشی بر مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل، افزایش وزن روزانه، وزن نهایی، بازده لاشه، وزن کبد، قلب، طحال، کلیه و بیضه معنیدار نبود. اما وزن نسبی دنبه، چربی زیرجلدی و چربی کل لاشه با جایگزینی کنجاله سیاه دانه به جای کنجاله کلزا کاهش یافت (p<0/05). به جز آلبومین و پروتئبن کل که در بره های تغذیه شده با جیره حاوی نه درصد کنجاله سیاه دانه افزایش داشت(p<0/05). سایر فراسنجه های خونی(گلوکز، نیتروژن اوره ای خون، تری گلیسیرید و کلسترول) در بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشتند. براساس نتایج این مطالعه و با توجه به کمبود منابع پروتئینی در تغذیه دام می توان تا سطح نه درصد جیره از کنجاله سیاه دانه در جیره بره های پرواری استفاده کرد.
عباس رجایی راد؛ غلامرضا قربانی؛ محمد خوروش؛ علی صادقی سفیدمزگی؛ سید امیر حسین مهدوی؛ مسعود برومند جزی؛ میرجا روزماریا ویلکنس
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 21-33
چکیده
اثر سطوح اسیدوز متابولیکی خفیف ایجاد شده توسط جیره آنیونی بر عملکرد گاوهای شیری در دوره انتقال، با استفاده از 12 رأس گاو هلشتاین طی بازه زمانی 21 روز پیش از زمان زایش، بررسی شد. در هفته پیش از زایش، گاوها با توجه به pH ادرار (UpH)، به گروه توصیه شده 6/3 تا 7 (R UpH) و کمتر از 6/3 (low UpH) تقسیم شدند. میانگین pH ادرار در گروهR UpH، 6/7 و در low UpH، 5/8 بود(p<0/01) ...
بیشتر
اثر سطوح اسیدوز متابولیکی خفیف ایجاد شده توسط جیره آنیونی بر عملکرد گاوهای شیری در دوره انتقال، با استفاده از 12 رأس گاو هلشتاین طی بازه زمانی 21 روز پیش از زمان زایش، بررسی شد. در هفته پیش از زایش، گاوها با توجه به pH ادرار (UpH)، به گروه توصیه شده 6/3 تا 7 (R UpH) و کمتر از 6/3 (low UpH) تقسیم شدند. میانگین pH ادرار در گروهR UpH، 6/7 و در low UpH، 5/8 بود(p<0/01) . غلظت سرمی کلسیم در پیش از زایمان تحت تأثیر قرار نگرفت، اما در دو ساعت پس از زایمان، در گروه low UpH افزایش یافت (P<0/01). غلظت سرمی خون گاوهای low UpH در پیش از زایمان تمایل به افزایش داشت (P=0/08). مصرف خوراک در پیش از زایش تحت تاثیر رار نگرفت، اما گاوهای low UpH مصرف خوراک و تولید شیر بیشتری در هفته اول پس از زایمان داشتند (P<0/05). در روز پیش از زایمان، غلظت پروتئین کل و گلوبولین خون در گروه low UpH کاهش یافت(P<0/05). پس از زایش نیز، غلظت نیتروژن اوره ای، پروتئین کل، گلوبولین خون و پروتئین شیر در این گاوها کم تر بود (P<0/05). بنابراین، القای سطوح بالاتر اسیدوز متابولیکی نسبت به سطح توصیه شده در پیش از زایش میتواند غلظت کلسیم خون و عملکرد گاوهای دوره انتقال را بهبود دهد.
نوید قوی پنجه؛ محمدحسن فتحی نسری؛ مسلم باشتنی؛ همایون فرهنگ فر
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 35-45
چکیده
در پژوهش حاضر، ترکیب شیمیایی و ارزش غذایی بقایای زراعی کینوا با استفاده از روشهای آزمایشگاهی درون کیسهای و تولید گاز اندازهگیری و با یونجه خشک مقایسه شد. گیاه کامل کینوا پس از برداشت از مزرعه در دمای محیط خشک و دانهها جدا شدند و بقایای زراعی جهت انجام آزمایش مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد میزان انرژی خام، ماده خشک، ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، ترکیب شیمیایی و ارزش غذایی بقایای زراعی کینوا با استفاده از روشهای آزمایشگاهی درون کیسهای و تولید گاز اندازهگیری و با یونجه خشک مقایسه شد. گیاه کامل کینوا پس از برداشت از مزرعه در دمای محیط خشک و دانهها جدا شدند و بقایای زراعی جهت انجام آزمایش مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد میزان انرژی خام، ماده خشک، ماده آلی، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و لیگنین علوفه کینوا بالاتر از یونجه بود (0/05>P). غلظت پروتئین خام کینوا (12/29درصد) کمتر از یونجه (14/32درصد) بود. بخش عمده تانن موجود در کینوا از نوع قابل هیدرولیز بود. گرچه ثابت نرخ تجزیه و گوارشپذیری پس از شکمبهای کینوا و یونجه یکسان بود، امّا گوارشپذیری شکمبهای و کل دستگاه گوارش کینوا از یونجه کمتر بود (0/05>P). ثابت نرخ تولید گاز (c) بقایای زراعی کینوا و یونجه با هم برابر بودند، با این حال پتانسیل تولید گاز (b) آن از یونجه کمتر بود (0/05>P). گوارشپذیری ماده آلی، انرژی قابل سوختوساز و انرژی خالص شیردهی نیز در کینوا کمتر از یونجه بود (0/05>P). بر اساس نتایج این پژوهش، بقایای زراعی کینوا ظرفیت تغذیهای مناسبی برای جایگزینی بخشی از علوفه به منظور تأمین قسمتی از نیازهای غذایی دام دارد. انجام آزمایشهای درون تنی برای تعیین سطح مناسب آن در جیره کمک توصیه میشود.
امید خراسانی؛ مرتضی چاجی؛ فرشاد باغبان
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 47-59
چکیده
تأثیر افزودنیهای تنظیم کننده pH شکمبه بر هیستومورفومتری و هیستوپاتولوژی بافتهای شکمبه-نگاری و کبد با استفاده از بیست و چهار رأس بره نر عربی سه تا چهار ماهه با وزن 3/15± 23/9کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و هشت تکرار در یک دوره آزمایشی 77 روزه بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد؛ جیره شاهد + بافر بیکربنات ...
بیشتر
تأثیر افزودنیهای تنظیم کننده pH شکمبه بر هیستومورفومتری و هیستوپاتولوژی بافتهای شکمبه-نگاری و کبد با استفاده از بیست و چهار رأس بره نر عربی سه تا چهار ماهه با وزن 3/15± 23/9کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و هشت تکرار در یک دوره آزمایشی 77 روزه بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد؛ جیره شاهد + بافر بیکربنات سدیم؛ جیره شاهد + باکتری مگاسفرا السدنی و مخمر ساکارومایسس سرویسیه (باکتری-مخمر) بودند. در پایان آزمایش برهها کشتار شدند و از کبد و دستگاه گوارش آنها نمونه گیری شد. ضخامت کل دیواره شکمبه-نگاری در برههای دریافت کننده بافر بیشتر از گروه شاهد بود (0/05>P). ضخامت بافت پوششی شکمبه-نگاری در برههای دریافت کننده بافر و باکتری–مخمر کمتر از گروه شاهد بود (0/05>P). ضخامت پرز شکمبه-نگاری در برههای شاهد از سایر تیمارها بیشتر بود (0/05>P). ضخامت لایه عضلانی نگاری در برههایی که بافر دریافت کردند از سایر گروهها بیشتر بود (0/05>P). هپاتیت پری پورتال بطور خفیف در کبد برههایی که باکتری-مخمر دریافت کردند، دیده شد. بر اساس نتایج این آزمایش، مصرف عوامل تنظیم کنندهی pH، بهویژه باکتری-مخمر، در برههای تغذیه شده با مقادیر زیاد مواد متراکم از نظر هیستوپاتولوژی، آسیبهای بافتی در شکمبه-نگاری و کبد را کاهش و ساختار بافتی شکمبه-نگاری را بهبود میبخشد.
مهدیه مهدی زاده گوکی؛ امید دیانی؛ رضا طهماسبی؛ محمدمهدی شریفی حسینی؛ امین خضری؛ زهره حاج علیزاده
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 61-71
چکیده
در این پژوهش تاثیر گنجاندن سطوح متفاوت ساقه خشک گیاه ترخون بهجای یونجه و کاه گندم در جیره گوسفند بر مصرف خوراک، گوارشپذیری جیره، سنتز پروتئین میکروبی و فراسنجههای خون و شکمبه با استفاده از چهار رأس گوسفند نر کرمانی با میانگین وزن اولیه 2±45 کیلوگرم و سن تقریبی سه سال در قالب طرح مربع لاتین چرخشی با چهار دوره 21 روزه بررسی شد. ...
بیشتر
در این پژوهش تاثیر گنجاندن سطوح متفاوت ساقه خشک گیاه ترخون بهجای یونجه و کاه گندم در جیره گوسفند بر مصرف خوراک، گوارشپذیری جیره، سنتز پروتئین میکروبی و فراسنجههای خون و شکمبه با استفاده از چهار رأس گوسفند نر کرمانی با میانگین وزن اولیه 2±45 کیلوگرم و سن تقریبی سه سال در قالب طرح مربع لاتین چرخشی با چهار دوره 21 روزه بررسی شد. جیرههای آزمایشی شامل: 1- جیره شاهد (بدون ساقه ترخون)، 2- جیره دارای هشت درصد ساقه ترخون، 3- جیره دارای 16 درصد ساقه ترخون و 4- جیره دارای 24 درصد ساقه ترخون بودند. مصرف خوراک و گوارشپذیری ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام جیره در این پژوهش تحت تأثیر تغذیه ساقه ترخون قرار نگرفت. مقادیر نیتروژن مصرفی، نیتروژن دفعی از طریق ادرار و مدفوع، مقدار و درصد نیتروژن ابقاء شده، میزان pH، نیتروژن آمونیاکی، جمعیت کل تک یاختهها و اسیدهای چرب فرار مایع شکمبه نیز تحت تأثیر جیرههای آزمایشی قرار نگرفتند. با تغذیه سطوح متفاوت ساقه گیاه ترخون، سنتز پروتئین میکروبی و غلظت گلوکز، کل پروتئین، نیتروژن اورهای، تری گلیسیرید و کلسترول خون نیز بدون تغییر باقی ماند. بر اساس نتایج حاصل، از ساقه گیاه ترخون میتوان تا 24 درصد ماده خشک جیره بهجای یونجه و کاه گندم در تغذیه گوسفندان بدون تأثیر بر تخمیر شکمبه، فراسنجههای خون و مصرف خوراک استفاده کرد.
میر حسین نجفی؛ سعید زین الدینی؛ ابوالفضل زالی؛ مهدی گنج خانلو؛ حسین محمدی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 73-82
چکیده
اثر کاهش نسبت اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 جیره بر ماده خشک مصرفی، تولید و ترکیبات شیر، عملکرد تخمدانی و غلظت استرادیول و پروژسترون خون گاوهای تازه زا با استفاده از 24 رأس گاو هلشتاین چند شکم زایش بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1-جیرههای حاوی نسبت کم (2/5 به 1) اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3؛ 2-جیرههای حاوی نسبت متوسط (4/5 به 1) اسیدهای چرب امگا-6 ...
بیشتر
اثر کاهش نسبت اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 جیره بر ماده خشک مصرفی، تولید و ترکیبات شیر، عملکرد تخمدانی و غلظت استرادیول و پروژسترون خون گاوهای تازه زا با استفاده از 24 رأس گاو هلشتاین چند شکم زایش بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1-جیرههای حاوی نسبت کم (2/5 به 1) اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3؛ 2-جیرههای حاوی نسبت متوسط (4/5 به 1) اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 و 3-جیرههای حاوی نسبت زیاد (6/5 به 1) اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 بودند. ماده خشک مصرفی و تولید شیر دامها روزانه اندازه گیری شد. نمره وضعیت بدنی دامها و ترکیبات شیر اندازه گیری شد. برای بررسی عملکرد تخمدانی، از روش سونوگرافی تخمدان استفاده شد. نتایج نشان داد که ماده خشک مصرفی و کیفیت شیر تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت. تولید شیر گاوهائی که جیرههای حاوی نسبت کم و متوسط اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 را دریافت کردند بیشتر از سایر گاوها بود (p<0/05). غلظت هاپتوگلوبین شیر در گاوهای تغذیه شده با جیره حاوی نسبت زیاد اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3، بیشتراز سایر گاوها بود(p<0/05). غلظت پروژسترون خون در گاوهای تغذیه شده با جیره نسبت زیاد به طور معنی داری کاهش پیدا کرد/0p<0/05). براسا نتایج حاصل تعدیل نسبت امگا-6 به امگا-3 جیره موجب افزایش تولید شیر و بهبود عملکرد تخمدان در گاوهای تازه زا می شود.
حسین محب الدینی؛ امین عشایری زاده؛ وحید جزی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 83-95
چکیده
تأثیر تغذیه کنجاله پنبهدانه تخمیری بر عملکرد، صفات کیفی تخممرغ، جمعیت میکروبی دستگاه گوارش و فراسنجههای خون با استفاده از 648 قطعه مرغ تخمگذار های-لاین W-36 در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار، شش تکرار و 12 قطعه مرغ در هر تکرار بررسی شد. کنجاله پنبهدانه خام با کشت مخلوط مایع حاوی باکتریهای لاکتوباسیلوس پلانتاروم، باسیلوس ...
بیشتر
تأثیر تغذیه کنجاله پنبهدانه تخمیری بر عملکرد، صفات کیفی تخممرغ، جمعیت میکروبی دستگاه گوارش و فراسنجههای خون با استفاده از 648 قطعه مرغ تخمگذار های-لاین W-36 در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار، شش تکرار و 12 قطعه مرغ در هر تکرار بررسی شد. کنجاله پنبهدانه خام با کشت مخلوط مایع حاوی باکتریهای لاکتوباسیلوس پلانتاروم، باسیلوس سابتیلیس و مخمر ساکارومایسس سرویسیه با نسبت یک به 1/2 تخمیر شد.تیمارهای آزمایشی شامل جایگزینی 7/5، 15، 22/5 و 30 درصد کنجاله پنبهدانه خام و یا تخمیری با کنجاله سویا در جیره غذایی بود. پس از هفت روز تخمیر، محتوای گوسیپول آزاد از 985 به 107 میلیگرم در کیلوگرم کنجاله کاهش یافت (0/05>P). استفاده از سطوح مختلف کنجاله پنبهدانه تخمیری در جیره سبب افزایش درصد تولید تخممرغ و توده تخممرغ و کاهش ضریب تبدیل خوراک در مقایسه با کنجاله پنبهدانه خام شد (0/05>P). مقاومت پوسته تخم در مرغهای تغذیه شده با جیرههای حاوی کنجاله پنبهدانه تخمیری بالاتر از پرندگان شاهد و مرغهای دریافت کننده جیرههای حاوی پنبهدانه خام بود (0/05>P). تغذیه جیرههای حاوی سطوح مختلف کنجاله پنبهدانه تخمیری سبب افزایش جمعیت باکتریهای اسید لاکتیکی در چینه دان و سکوم مرغهای تخمگذار شد (0/05>P). مقدار کلسترول خون در پرندگانی که جیره حاوی کنجاله پنبهدانه تخمیری دریافت کردند کمتر از سایر پرندگان بود (0/05>P). بها توجه به نتایج این حاصل جایگزینی کنجاله سویا با کنجاله پنبهدانه تخمیری تا 30 درصد ببدون تأثیر منفی بر عملکرد، سبب بهبود ضخامت پوسته تخممرغ، جمعیت میکروبی دستگاه گوارش و کاهش کلسترول سرم در مرغ های تخمگذارمیشود.
فرزانه ستاری نجف ابادی؛ اردشیر محیط؛ حسین مروج؛ نوید قوی حسین زاده؛ حسن درمانی کوهی؛ میثم توکلی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 97-107
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر دو نوع پودر چربی کلسیمی اُمگا3 با منشا حیوانی و گیاهی بر عملکرد تولیدی، تولید مثلی و کیفیت تخممرغ در مرغ مادر گوشتی با استفاده از 60 قطعه مرغ مادر و 20 خروس (سن 65 هفتگی)، در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار و چهار تکرار به مدت دو ماه انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1. شاهد (فاقد پودرچربی)؛ 2. سطح 1/5درصد پودرچربی ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر دو نوع پودر چربی کلسیمی اُمگا3 با منشا حیوانی و گیاهی بر عملکرد تولیدی، تولید مثلی و کیفیت تخممرغ در مرغ مادر گوشتی با استفاده از 60 قطعه مرغ مادر و 20 خروس (سن 65 هفتگی)، در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار و چهار تکرار به مدت دو ماه انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1. شاهد (فاقد پودرچربی)؛ 2. سطح 1/5درصد پودرچربی کلسیمی اُمگا3 حیوانی با منشا روغن ماهی؛ 3. سطح سه درصد پودرچربی کلسیمی اُمگا3 حیوانی با منشا روغن ماهی؛ 4. سطح 1/5درصد پودر-چربی کلسیمی اُمگا3 گیاهی با منشا روغن کتان؛ 5. سطح سه درصد پودرچربی کلسیمی اُمگا3 گیاهی با منشا روغن کتان. درصد تخم-گذاری و سود اقتصادی مرغهای تغذیه شده با جیرههای حاوی 1/5درصد پودرچربی حیوانی و گیاهی بالاتر از مرغهایی بود که سطح سه درصد آن پودرهای چربی را دریافت کردند (p<0/05). بالاترین غلظت دوکوزاهگزاانوئیک اسید و دوکوزاپنتاانوئیک اسید در زرده تخم-مرغهای متعلق به مرغهای تغذیه شده با جیره حاوی سه درصد پودرچربی حیوانی و گیاهی و کمترین غلظت اسید لینولنیک در زرده تخممرغهای حاصل از پرندگان شاهد و یا تغذیه شده با جیره حاوی 1/5درصد پودرچربی حیوانی بود (p<0/05). کمترین درصد جوجهدرآوری و بیشترین نسبت اُمگا6: اُمگا3 مربوط به مرغهای دریافت کننده جیره شاهد بود(p>0/05). براساس نتایج حاصل، افزودن پودرچربی کلسیمی اُمگا3 حیوانی یا گیاهی در سطح 1/5درصد به جیره مرغ مادر گوشتی مسن، بدون تأثیر منفی بر عملکرد، جوجه درآوری و ترکیب اسید چرب زرده را بهبود میبخشد و به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفهتر است.
مهدی کلانی؛ شعبان رحیمی؛ تقی زهرایی صالحی؛ رضا حاجی آقایی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 109-120
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر اسانس مرزه و زنیان بر عملکرد و کیفیت تخممرغهای تولیدی در مرغهای چالشیافته با سالمونلا انتریتیدیس، تعداد 100 قطعه مرغ تخمگذار سویه های-لاین W-36 با سن 44 هفتگی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به مدت 13 هفته مورد مطالعه قرار گرفتند. تیمارها عبارت بودند از: شاهد منفی، شاهد مثبت، پادزیست: 0/15گرم اکسیوت در هر ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر اسانس مرزه و زنیان بر عملکرد و کیفیت تخممرغهای تولیدی در مرغهای چالشیافته با سالمونلا انتریتیدیس، تعداد 100 قطعه مرغ تخمگذار سویه های-لاین W-36 با سن 44 هفتگی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به مدت 13 هفته مورد مطالعه قرار گرفتند. تیمارها عبارت بودند از: شاهد منفی، شاهد مثبت، پادزیست: 0/15گرم اکسیوت در هر کیلوگرم جیره پایه، اسانس مرزه، و اسانس زنیان: هر یک به مقدار یک گرم در هر کیلوگرم جیره پایه. تمامی گروههای آزمایشی به جز شاهد منفی در هفته نهم با یک میلیلیتر محلول سوسپانسیون حاوی CFU 1Χ107 باکتری سالمونلا انتریتیدیس به روش گاواژ دهانی چالش داده شدند. شاخصهای کمّی در پایان هر هفته و شاخصهای کیفی، قبل و بعد از چالش مورد ارزیابی قرار گرفتند. چالش با سالمونلا انتریتیدیس بر عملکرد مرغان تخمگذار و کیفیت تخمها تاثیر معنیداری نداشت. پیش از چالش، پادزیست و اسانس دو گیاه دارویی، مصرف خوراک و وزن تخممرغ را در مقایسه با گروه شاهد کاهش دادند و پس از چالش، موجب کاهش مصرف خوراک و ضریبتبدیل غذایی شدند (p <0.05). در دوره قبل از چالش هر سه تیمار و بهخصوص اسانس گیاه زنیان، واحد هاو سفیده را کاهش دادند (p <0.05). پس از چالش، اسانس مرزه موجب کاهش میزان کلسترول زرده شد و اسانس هر دو گیاه دارویی موجب کاهش میزان اکسیداسیون چربیهای زرده، در هر دو دوره قبل و بعد از چالش شدند (p <0.05). نتایج این مطالعه نشان داد که اسانس دو گیاه دارویی با کاهش میزان کلسترول و مالوندیآلدهید زرده، کیفیت تخمهای تولیدی را افزایش میدهند.
حسین محمدی؛ امیر حسین خلت آبادی فراهانی؛ محمد حسین مرادی
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1401، ، صفحه 117-126
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی معماری ژنتیکی، شناسایی مناطق ژنومی و ژنهای کاندیدای مرتبط با صفات افزایش وزن بدن، میزان خوراک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک در بلدرچین ژاپنی بود. برای شناسایی پنجرههای ژنومی اصلی، از روش مطالعه پویش کل ژنومی تکمرحلهای و از اطلاعات ژنومی 920 قطعه بلدرچین ژاپنی استفاده شد. آنالیز پویش ژنومی بهوسیله نرمافزارهای ...
بیشتر
هدف از این مطالعه بررسی معماری ژنتیکی، شناسایی مناطق ژنومی و ژنهای کاندیدای مرتبط با صفات افزایش وزن بدن، میزان خوراک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک در بلدرچین ژاپنی بود. برای شناسایی پنجرههای ژنومی اصلی، از روش مطالعه پویش کل ژنومی تکمرحلهای و از اطلاعات ژنومی 920 قطعه بلدرچین ژاپنی استفاده شد. آنالیز پویش ژنومی بهوسیله نرمافزارهای خانواده BLUPF90 انجام شد. نتایج براساس مقدار واریانس ژنتیکی افزایشی کنترلشده در قالب پنجرههای بهطور میانگین 1/5 مگابازی از SNPهای مجاور ارائه شد. پنجرههایی که بیش از یک درصد واریانس را کنترل میکردند بهعنوان مناطق ژنومی مؤثر و برای یافتن ژنهای کاندیدا استفاده شدند. تعداد 13 پنجره ژنومی معنیدار روی هشت کروموزوم، 23 درصد کل واریانس ژنتیکی صفت افزایش وزن بدن را توجیه میکردند و حاوی ژنهای کاندیدای SMYD1، ADGRG6وCFL2بودند. بیشترین واریانس مربوط به پنجرهای روی کروموزوم شماره دو بود. تعداد 20 پنجره روی هشت کروموزوم و شامل ژنهای کاندیدای ACSL1،PPA2 ، FGF2 و RBL2مرتبط با میزان خوراک مصرفی بودند. این پنجرهها 38 درصد واریانس ژنتیکی را کنترل میکردند و مهمترین پنجره روی کروموزوم شماره چهار بود. همچنین برای ضریب تبدیل خوراک تعداد 12 منطقه ژنومی روی هفت کروموزوم، 23/7درصد از واریانس ژنتیکی را توجیه میکردند و حاوی ژنهای کاندیدای ATRNL1و PTPN4بود. نتایج نشان داد چهار منطقه ژنومی اثر پلیوتروپی دارند. باتوجه به شناسایی مناطق ژنومی جدیدونقش کلیدی ژنهای ذکرشده مرتبط با مصرف خوراک میتوان کارایی روش تکمرحلهای برای پویش ژنومی صفات بازده مصرف خوراک را تأییدکرد.
منصور آق ارکاکلی؛ زهرا تراز؛ شهریار مقصودلو؛ فرید مسلمی پور
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 121-129
چکیده
تأثیر پودر ریشه کاسنی، بر عملکرد، قابلیت هضم، سیستم ایمنی و ترکیبات لاشه جوجههای گوشتی با استفاده از 360 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (مخلوط نر و ماده)، سویه راس 308، در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار در دوره سنی یک تا 42 روزگی بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره پایه، و جیرههای حاوی سطوح 0/25، 0/5 و 0/75 درصد پودر ریشه گیاه کاسنی ...
بیشتر
تأثیر پودر ریشه کاسنی، بر عملکرد، قابلیت هضم، سیستم ایمنی و ترکیبات لاشه جوجههای گوشتی با استفاده از 360 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (مخلوط نر و ماده)، سویه راس 308، در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار در دوره سنی یک تا 42 روزگی بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره پایه، و جیرههای حاوی سطوح 0/25، 0/5 و 0/75 درصد پودر ریشه گیاه کاسنی بودند. مصرف خوراک و وزن پرندگان به طور دورهای اندازهگیری و افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل محاسبه شد. قابلیت هضم مواد مغذی در سن 33 تا 36 روزگی اندازهگیری شدند. استفاده از پودر ریشه کاسنی در خوراک جوجههای گوشتی، سبب بهبود ضریب تبدیل در دوره یک تا 14 روزگی و 42-28 روزگی شد (p<0/05 )، اما تأثیر بر عملکرد در کل دوره آزمایش نداشت. قابلیت هضم پروتئین و چربی در جوجههای تغذیه شده با جیره حاوی 0/75 درصد پودر ریشه کاسنی بیشتر از جیرههای دیگر بود (p<0/05). وزن نسبی کبد در جوجههای تغذیه شده با پودر ریشه کاسنی کاهش یافت (p<0/05). تغذیه جوجههایگوشتی با جیره حاوی 0/25 درصد پودر ریشه کاسنی، تعداد لنفوسیتها را افزایش و تعداد هتروفیلها را کاهش داد (p<0/05). بر اساس نتایج این آزمایش، استفاده از سطوح 0/25، 0/5 و 0/75 درصد پودر ریشه کاسنی در جیره جوجههای گوشتی اثری بر عملکرد جوجههای گوشتی ندارد ولی سبب بهبود فعالیت سیستم ایمنی آنها میشود.
آرزو طوقی؛ غلامرضا داشاب؛ علی مقصودی؛ محمد رکوعی
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1401، ، صفحه 127-138
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی میزان تفرق ژنتیکی نژادهای مختلف شتر استان سیستان و بلوچستان با استفاده از نشانگرهای ریزماهوارهای انجام شد. بدین منظور از تعداد 70 نفرشتر از دو نژاد جمازه و بلوچی بهصورت تصادفی انتخاب و از آنها از ورید وداجی در لولههای هپاررینهخونگیری شد. DNA در نمونههای خون بهروش نمکی-دترجنت استخراج شد.تعداد ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، بررسی میزان تفرق ژنتیکی نژادهای مختلف شتر استان سیستان و بلوچستان با استفاده از نشانگرهای ریزماهوارهای انجام شد. بدین منظور از تعداد 70 نفرشتر از دو نژاد جمازه و بلوچی بهصورت تصادفی انتخاب و از آنها از ورید وداجی در لولههای هپاررینهخونگیری شد. DNA در نمونههای خون بهروش نمکی-دترجنت استخراج شد.تعداد پنج نشانگر ریزماهوارهای از ژنوم شتر انتخاب و با آغازگرهای اختصاصی تکثیر و الگوهای باندی بر روی ژل آگارز پنج درصد نمایانسازی شدند. ساختارهای ژنتیکی و جمعیتی با نرمافزارPOPGENE نسخه 1/31 تجزیه و تحلیل شدند. تعداد آللها در پنج جایگاه نشانگری در دو نژاد جمازه و بلوچی در دامنه یک تا شش آلل متغیر بودند. تعداد آللها در پنج نشانگر CVRLO6، VOLP32، LCV66، WYLLO و CMS17 در نژاد جمازه بهترتیب برابر با سه، دو، سه، چهار و یک آلل و در نژاد بلوچی بهترتیب برابر با دو، چهار، دو، پنج و یک آلل بودند. دامنه هتروزیگوسیتی مشاهدهشده در جایگاههای مورد مطالعه در دو نژاد جمازه و بلوچی در محدوده 0/29تا 0/52 قرار داشت.نتایجتجزیه آماره FST نشان داد که دو نژاد شباهت بیش از ۹۶ درصد و میزان تفرق بین آنها سه درصد است. نتایج این پژوهش بیانگر میزان چندشکلی پایین در جایگاههای مورد مطالعه بود و جهت حفظ نژادها و تطابقپذیری بیشتر به شرایط محیطی نیازمند توجه بیشتر و کنترل آمیزشها میباشد.
محمدرضا جمالی؛ محمدرضا قربانی؛ علی آقائی؛ محمد نوشاد
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 131-142
چکیده
تأثیر نسبتهای مختلف اسیدهای چرب امگا-6: امگا-3 جیره بر عملکرد، صفات کیفی تخم، برخی فراسنجههای خونی و تولید مثلی بلدرچین مولد ژاپنی، آزمایشی با استفاده از 720 قطعه بلدرچین ژاپنی به مدت 10 هفته در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار، شش تکرار و 24 قطعه بلدرچین (16 ماده و هشت نر) در هر تکرار انجام شد. تیمارها آزمایشی شامل، تیمار شاهد (نسبت ...
بیشتر
تأثیر نسبتهای مختلف اسیدهای چرب امگا-6: امگا-3 جیره بر عملکرد، صفات کیفی تخم، برخی فراسنجههای خونی و تولید مثلی بلدرچین مولد ژاپنی، آزمایشی با استفاده از 720 قطعه بلدرچین ژاپنی به مدت 10 هفته در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار، شش تکرار و 24 قطعه بلدرچین (16 ماده و هشت نر) در هر تکرار انجام شد. تیمارها آزمایشی شامل، تیمار شاهد (نسبت اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 برابر 1:13) و نسبتهای مختلف اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 (1:1، 1:3، 1:6 و 1:9) بودند. نتایج نشان داد بلدرچینهای تغذیه شده با جیره حاوی نسبت 1:1 در مقایسه با سایر نسبتهای اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3، مصرف خوراک بیشتری داشتند (0/05>P). توده تخم در بلدرچینهای تغذیه شده با نسبت 1:6 امگا-6 : امگا-3 بهطور معنیداری بالاتر از پرندگان شاهد و پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی نسبت 1:9 اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 بود. واحد هاو تخم بلدرچین به هنگام استفاده از جیرههای حاوی نسبت 1:6 و 1:1 اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3، بالاتر از شاهد بود (0/05>P). تغذیه بلدرچینها با جیرههای حاوی نسبتهای 1:1 تا 1:9 اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 باعث کاهش غلظت تریگلیسرید سرم نسبت به گروه شاهد شد (0/05>P). غلظت کلسترول سرم نیز در نسبت 1:1 و 1:6 اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 در مقایسه با شاهد کاهش نشان داد و غلظت گلوکز خون در نسبت 1:1 بیشترین مقدار بود. نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از نسبت 1:6 اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 در جیره بلدرچین مولد سبب بهبود عملکرد تولیدی آنها میشود.
شهلا نعمت اللهیان؛ مسعود علی پناه
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1401، ، صفحه 139-149
چکیده
انواع مختلف هیبریدهای وارداتی و تولیدی داخلی کرم ابریشم و در شرایط مختلف آبوهوایی استانهایمختلف کشور پرورش داده میشوند. هدف از این پژوهش، مقایسه عملکردهیبریدهای مورداستفاده کرم ابریشمدر دو منطقه با شرایط آبوهوایی متفاوت یعنی شفت در استان گیلان و تربتحیدریه در استان خراسان رضوی بود. برای انجام این پژوهش چهار هیبرید ایرانی ...
بیشتر
انواع مختلف هیبریدهای وارداتی و تولیدی داخلی کرم ابریشم و در شرایط مختلف آبوهوایی استانهایمختلف کشور پرورش داده میشوند. هدف از این پژوهش، مقایسه عملکردهیبریدهای مورداستفاده کرم ابریشمدر دو منطقه با شرایط آبوهوایی متفاوت یعنی شفت در استان گیلان و تربتحیدریه در استان خراسان رضوی بود. برای انجام این پژوهش چهار هیبرید ایرانی و 14 هیبرید وارداتی چین در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی استفاده شد. برای صفات موردبررسی تعداد پیله در لیتر، میانگین وزن یک پیله، درصد قشر یک پیله و وزن پیله تولیدی از یک جعبه، اختلاف معنیداری بین هیبریدها و همچنین بین دو منطقه شفت و تربتحیدریه وجود داشت (0/01>P). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که عملکرد هیبریدهای کرم ابریشم بدون درنظرگرفتن منشأآنهابیشتر تحت تأثیر محیط پرورشی قرار دارند،همچنین بین هیبریدها در اقلیمهایموردمطالعه تفاوت وجود دارد. لذا انتخاب مناسبترین هیبریدها برای اقلیمهای مختلف ایران ضروری است.
محمد امیدی زاده؛ فرشید خیری؛ مصطفی فغانی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 143-153
چکیده
اثر سطوح کوآنزیم Q10 بر عملکرد، خصوصیات لاشه برخی فراسنجههای خونی، سیستم ایمنی، خواص ارگانولپتیک گوشت و نمو دستگاه گوارش بلدرچینهای ژاپنی با استفاده از 605 قطعه بلدرچین ژاپنی یک روزه در قالب طرح کاملا تصادفی با 11 تیمار و پنج تکرار از سن یک تا سن 35 روزگی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل گروه شاهد منفی، شاهد، شاهد مثبت و سطوح 15، 30، 45، ...
بیشتر
اثر سطوح کوآنزیم Q10 بر عملکرد، خصوصیات لاشه برخی فراسنجههای خونی، سیستم ایمنی، خواص ارگانولپتیک گوشت و نمو دستگاه گوارش بلدرچینهای ژاپنی با استفاده از 605 قطعه بلدرچین ژاپنی یک روزه در قالب طرح کاملا تصادفی با 11 تیمار و پنج تکرار از سن یک تا سن 35 روزگی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل گروه شاهد منفی، شاهد، شاهد مثبت و سطوح 15، 30، 45، 60، 75، 90، 105 و 210 میلیگرم/ کیلوگرم کوآنزیم Q10 در جیره بودند. در کل دوره آزمایش خوراک مصرفی، ضریب تبدیل و افزایش وزن روزانه محاسبه شدند. تیتر آنتیبادی علیه واکسن نیوکاسل و آنفولانزا و همچنین سوسپانسیون گلبول قرمز خون گوسفند در سن 30 روزگی اندازهگیری شدند. ضریب تبدیل در بلدرچینهای که جیره حاوی 210 میلیگرم/کیلوگرم کوآنزیم Q10 دریافت کردند از پرندگان شاهد منفی کمتر بود(p<0/01). با افزایش سطح کوآنزیم Q10، تیتر آنتیبادی علیه نیوکاسل و آنفولانزا و همچنین SRBC افزایش یافت(p<0/01). غلظت نیتروژن اورهی خون با مصرف جیره های حاوی کوآنزیم Q10 نسبت به تیمار شاهد منفی کاهش یافت(p<0/01). غلظت گلبولهای سفید و قرمز خون در بلدرچینهای تغذیه شده با جیره های حاوی کوآنزیم Q10 از بلدرچین های شاهد منفی بیشتر بود(p<0/01). عمق کریپتهای ناحیه ایلئوم از پرندگان شاهد منفی بیشتر بود(p<0/01). قرمزی و روشنایی گوشت در بلدرچین های تغذیه شده با جیره حاوی 210 میلیگرم/کیلوگرم کوآنزیم Q10 بهتر از پرندگان شاهد منفی بود(p<0/01). بر اساس نتایج این آزمایش افزودن کوآنزیم Q10 تا سطح 210 میلیگرم/کیلوگرم به جیره بلدرچین ژاپنی سبب بهبود عملکرد، فراسنجههای خونی، سیستم ایمنی و خواص ارگانولپتیک گوشت می شود.
مرتضی پاشایی جلال؛ سید داود شریفی؛ شیرین هنربخش
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1401، ، صفحه 151-163
چکیده
مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر امولسیفایر در جیرههای با انرژی کاهش یافته بر عملکرد، خصوصیات لاشه و صفات خونی جوجههای گوشتی انجام شد. از تعداد 540 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس 308 در یک آزمایش فاکتوریل 3× 3 با سه سطح امولسیفایر (صفر، 250 و 500 میلیگرم در کیلوگرم) و سه سطح انرژی جیره (دوره آغازین در حد نیاز، 45 و 90، دوره رشد در حد نیاز، ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر امولسیفایر در جیرههای با انرژی کاهش یافته بر عملکرد، خصوصیات لاشه و صفات خونی جوجههای گوشتی انجام شد. از تعداد 540 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس 308 در یک آزمایش فاکتوریل 3× 3 با سه سطح امولسیفایر (صفر، 250 و 500 میلیگرم در کیلوگرم) و سه سطح انرژی جیره (دوره آغازین در حد نیاز، 45 و 90، دوره رشد در حد نیاز، 60 و 105 و در دوره پایانی در حد نیاز، 75 و 120 کیلوکالری در کیلوگرم کمتر از نیاز) در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار، چهار تکرار و 15 پرنده در هر تکرار استفاده شد. در کل دوره پرورش، با کاهش انرژی جیره، مصرف خوراک افزایش یافت (p<0/05). پرندگانی که با جیره حاوی امولسیفایر تغذیه شدند افزایش وزن بیشتر و ضریب تبدیل کمتری داشتند (p<0/05). وزن نسبی کبد، رودههای کور و چربی شکمی تحت تأثیر سطوح انرژی قابل متابولیسم جیره قرار نگرفت. اثر متقابل جیره × امولسیفایر بر کلسترول، لیپوپروتئینهای با چگالی بالا (HDL)، لیپوپروتئینهای با چگالی کم (LDL)، کلسترول: HDL، آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آلکالین فسفاتاز معنیدار نبود. افزودن امولسیفایر به جیرههای معمولی و یا جیرههایی با کاهش بیشتر انرژی موجب افزایش غلظت تری گلیسیرید خون شد (p<0/05). افزودن امولسیفایر به جیرههای با کاهش ملایم انرژی سبب افزایش غلظت آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) شد (p<0/05). بر اساس نتایج حاصل افزودن 250 گرم در تن امولسیفایر آرتیفایر به جیره هائی با کاهش انرژی، سبب بهبود عملکرد جوجههای گوشتی شد.
مژگان مظهری؛ زهرا رنجبری نسب
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1401، ، صفحه 165-175
چکیده
اثر افزودن مکمل آلی سلنیوم و کروم بر عملکرد رشد، خصوصیات لاشه و کیفیت گوشت جوجههای گوشتی، با استفاده از 200 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه سویه راس 308 در یک آزمایش فاکتوریل دو در دو با چهار تیمار، پنج تکرار و 10 پرنده در هر تکرار بررسی شد. فاکتورها شامل دو سطح سلنومتیونین (صفر و 0/4 میلیگرم در کیلوگرم جیره) و دو سطح کروممتیونین (صفر و 0/4 میلیگرم ...
بیشتر
اثر افزودن مکمل آلی سلنیوم و کروم بر عملکرد رشد، خصوصیات لاشه و کیفیت گوشت جوجههای گوشتی، با استفاده از 200 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه سویه راس 308 در یک آزمایش فاکتوریل دو در دو با چهار تیمار، پنج تکرار و 10 پرنده در هر تکرار بررسی شد. فاکتورها شامل دو سطح سلنومتیونین (صفر و 0/4 میلیگرم در کیلوگرم جیره) و دو سطح کروممتیونین (صفر و 0/4 میلیگرم درکیلوگرم جیره) بودند. در پایان آزمایش، از هر تکرار دو پرنده انتخاب، کشتار و صفات مربوط به لاشه و کیفیت گوشت اندازهگیری شدند. افزودن 0/4 میلیگرم مکمل کروممتیونین سبب افزایش مصرف خوراک در دوره رشد و کل دوره شد (P<0.05). پرندگان دریافتکننده 0/4 میلیگرم سلنومتیونین و کروممتیونین نسبت به سطح صفر درصد، افزایش وزن بدن بیشتر و ضریب تبدیل خوراک کمتری را در دوره رشد، پایانی و کل دوره داشتند (P<0.05). بهترین افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک در دوره پایانی و کل دوره در جوجههای تغذیه شده با هر دو مکمل مشاهده شد (P<0.05). وزن نسبی لاشه و سینه در پرندگان تغذیه شده با 0/4 میلیگرم سلنومتیونین و کروممتیونین افزایش یافت و بیشترین وزن نسبی لاشه در پرندگانی که از هر دو مکمل استفاده کردند، مشاهده شد (P<0.05). افزودن کروممتیونین و سلنومتیونین، رطوبت و ظرفیت نگهداری آب گوشت را افزایش و افت پخت و میزان مالون دی آلدهید (MDA) گوشت را کاهش داد (P<0.05). اثر متقابل تیمارها بر صفات کیفی گوشت معنیدار بود، به طوریکه بیشترین ظرفیت نگهداری آب گوشت و کمترین افت پخت و MDA در گوشت جوجههای تغذیه شده با هر دو مکمل مشاهده شد (P<0.05). بنابراین توصیه میشود از مکمل سلنومتیونین و کروممتیونین جهت بهبود عملکرد رشد، خصوصیات لاشه، کیفیت و ماندگاری گوشت در جیره جوجههای گوشتی در طول دوره پرورش استفاده شود.