فرناز ارجمند کرمانی؛ حسین مرادی شهربابک؛ محمد مرادی شهربابک؛ حسین محمدی؛ مهدی جوان نیکخواه؛ یونس دوستی
چکیده
عفونت ویروس لوسمی گاوی (BLV) بیشتر در گلههای شیری شیوع داشته و بهدلیل محدودیتهای تجاری و مرگومیر ناشی از لنفوسارکوم باعث ضررهای اقتصادی مستقیم میشود که همچنین با کاهش تولید شیر و افزایش نرخ حذف نیز مرتبط میباشد. هدف از این پژوهش، مطالعه پویش کل ژنوم (GWAS) برای شناسایی مناطق ژنومی و ژنهای کاندیدا مرتبط با عفونت به BLV بود. ...
بیشتر
عفونت ویروس لوسمی گاوی (BLV) بیشتر در گلههای شیری شیوع داشته و بهدلیل محدودیتهای تجاری و مرگومیر ناشی از لنفوسارکوم باعث ضررهای اقتصادی مستقیم میشود که همچنین با کاهش تولید شیر و افزایش نرخ حذف نیز مرتبط میباشد. هدف از این پژوهش، مطالعه پویش کل ژنوم (GWAS) برای شناسایی مناطق ژنومی و ژنهای کاندیدا مرتبط با عفونت به BLV بود. این مطالعه با استفاده از گاوهای هلشتاین ایران که بهطور طبیعی به BLV آلوده شده بودند، انجام گرفت. بدین منظور از 150 راس گاو هلشتاین در یکی از گاوداریهای صنعتی اصفهان، نمونهخون جمعآوری و از آنها استخراج DNA و سرم انجام گردید. سپس نمونههای DNA آمادهشده با استفاده از تراشههای k30 (SNPchip30k) (توسط شرکت ایلومینا) تعیین ژنوتیپ شدند. کنترل کیفیت نشانگرهای تعیین ژنوتیپشده براساس شاخصهای فراوانی آلل نادر (05/0 PMAF <)، ژنوتیپ از دسترفته (05/0PMIND >)، نرخ تعیین ژنوتیپ (05/0PGENO>) و تعادل هاردی-واینبرگ (6-10×1PH-W <) توسط نرمافزار PLINK انجام شد. بعد از آنالیز کنترل کیفیت 145 راس گاو (77 بیمار و 68 شاهد) و 22868 نشانگر برای ادامه آنالیز باقیماند. پس از انجام آنالیز پویش ژنوم در برنامه PLINK در نهایت هشت نشانگر بالاتر از حد آستانه معنیداری، شناخته شدند که بیشترین نشانگرهای معنیدار در کروموزومهای 17 و 21 قرار داشتند. با بررسی بیوانفورماتیکی مناطق ژنومی معنیدار با استفاده از پایگاههای برخط ensemble و genecards، ژنهای مرتبط با نشانگرهای معنیدار انتخاب شده، شناسایی شدند که مهمترین آنها GRK4، TP53BP1، SCAPER، GLRB، PDGFC، TNIP2، PSTPIP1، CEP350، MR1، TOM1L2، SREBF1، COPS و TNFRS13B بود.
معین تاند؛ محمدباقر زندی باغچه مریم؛ مرادپاشا اسکندری نسب؛ محمد عبدلی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی خصوصیات ژنتیکی و فنوتیپی مرتبط با صفات عملکردی در اسبهای پرشی ایران شامل زمان پایان مسابقه (RCT) و تعداد خطاهای اسب در مسابقه (NEC) و رتبه در پایان مسابقه (REC) انجام شد. بهمنظور برآورد مؤلفههای واریانس، وراثتپذیری و همبستگی ژنتیکی نرمافزارهای GIBBS1F90 و THRGIBBS1F90 استفاده شد. وراثتپذیری (h2) با استفاده از مدل ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف بررسی خصوصیات ژنتیکی و فنوتیپی مرتبط با صفات عملکردی در اسبهای پرشی ایران شامل زمان پایان مسابقه (RCT) و تعداد خطاهای اسب در مسابقه (NEC) و رتبه در پایان مسابقه (REC) انجام شد. بهمنظور برآورد مؤلفههای واریانس، وراثتپذیری و همبستگی ژنتیکی نرمافزارهای GIBBS1F90 و THRGIBBS1F90 استفاده شد. وراثتپذیری (h2) با استفاده از مدل تکصفتی و چندصفتی برای صفات RCT، NEC و REC بهترتیب 02/0 و 08/0، 13/0 و 23/0، 16/0 و 29/0 برآورد شد. همبستگی ژنتیکی بین صفات RCT و NEC، RCT و NEC و همچنین NEC و REC بهترتیب 38/0، 36/0 و 65/0 برآورد شد. میانگین قابلیت اعتماد برآوردشده (r2) با استفاده از مدل تکصفتی و چندصفتی برای صفات RCT، NEC و REC بهترتیب60/0 و 69/0، 62/0 و 73/0، 58/0 و 66/0 بود. نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که صفات موردبررسی وراثتپذیری پایینی دارند. از بین صفات عملکردی صفت REC دارای بیشترین وراثتپذیری بوده و ازآنجاکه این صفت با صفات RCT و NEC دارای همبستگی ژنتیکی مثبت است، انتخاب براساس این صفت موجب پیشرفت در صفات دیگر نیز میشود. نتایج حاصل از مطالعه حاضر اهمیت استفاده از مدلهای چندصفتی در برنامههای اصلاح نژاد را برجسته میکنند زیرا استفاده از این مدلها میتواند منجر به برآوردهای دقیقتری از وراثتپذیری و بهبود دقت و قابلیت اعتماد در تخمین ارزشهای ارثی شود.
رامین عبدلی؛ رضا صورتی زنجانی؛ سید حسین حسینی مقدم؛ فرجاد رفیعی
چکیده
در این پژوهش عملکرد هیبریدهای تجاری ایرانی و وارداتی کرم ابریشم برای صفات تولیدی، شاخص ماندگاری و شاخص ابعاد پیله در هشت هیبرید تجاری ایرانی شامل 32×31، 31×32، 104×103، 103×104، 154×151، 151×154، 154×153 و 153×154 و نه هیبرید وارداتی چینی شامل S×M، M×S، B×Q، Q×B، BB×QA، QA×BB، 7532×781، Lianggang No2 و Guican No5 در قالب طرح کاملاً ...
بیشتر
در این پژوهش عملکرد هیبریدهای تجاری ایرانی و وارداتی کرم ابریشم برای صفات تولیدی، شاخص ماندگاری و شاخص ابعاد پیله در هشت هیبرید تجاری ایرانی شامل 32×31، 31×32، 104×103، 103×104، 154×151، 151×154، 154×153 و 153×154 و نه هیبرید وارداتی چینی شامل S×M، M×S، B×Q، Q×B، BB×QA، QA×BB، 7532×781، Lianggang No2 و Guican No5 در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار 200 لاروی مقایسه شدند. ارزیابیها بر مبنای شاخصی تلفیقی مشتمل بر صفات تولیدی و ماندگاری انجام و هیبریدهای برتر مشخص شدند. یافتهها نشاندهنده رقابت نزدیک هیبریدهای کرم ابریشم ایرانی با چینی بود. در شرایطی که عملکرد هیبریدهای ایرانی 32×31 و 31×32 برای صفات مربوط به وزن و وزن قشر و درصد قشر پیلههای خوب بالاتر از سایر هیبریدها بود، لیکن بر مبنای یک شاخص تلفیقی که در این تحقیق استفاده شد، هیبریدهای 151×154، 154×151، 153×154 و 154×153 برتری نشان دادند. بر مبنای همین شاخص، هیبریدهای وارداتی M×S و S×M و همچنین BB×QA و QA×BB متوسط بالاتری نسبت به سایر هیبریدها داشتند. این نتیجه براساس متوسط تلاقیهای دوطرفه برای جفت هیبریدهایی است که هر دو جفت آن در آزمایش استفاده شدند. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها و شاخص ارزیابی نشان داد که هیبریدهای ایرانی در تمامی صفات مربوط به پیله تولیدی عملکرد بهتری نسبت به هیبریدهای چینی دارند و میتوانند در اولویت پرورش قرار گیرند، اگرچه هیبریدهای چینی برای صفت درصد ماندگاری شفیره برتری معنیداری با هیبریدهای ایرانی داشتند و هیبرید Lianggang No2 بالاترین درصد ماندگاری شفیره را نشان داد.
بهزاد خرمی؛ سید علیرضا وکیلی؛ محسن دانش مسگران
چکیده
در این مطالعه اثرات اسانس آویشن و دارچین بر تخمیر میکروبی شکمبه موردارزیابی قرار گرفت. در آزمایش برونتنی، غلظتهای صفر، 125، 250، 500 و 1000 میلیگرم در لیتر اسانس آویشن و دارچین بهمدت 24 ساعت در یک محیط کشت بسته مورد انکوباسیون قرار گرفتند. در آزمایش حیوانی، 18 رأس گوساله هلشتاین در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار شاهد (جیره پایه)، ...
بیشتر
در این مطالعه اثرات اسانس آویشن و دارچین بر تخمیر میکروبی شکمبه موردارزیابی قرار گرفت. در آزمایش برونتنی، غلظتهای صفر، 125، 250، 500 و 1000 میلیگرم در لیتر اسانس آویشن و دارچین بهمدت 24 ساعت در یک محیط کشت بسته مورد انکوباسیون قرار گرفتند. در آزمایش حیوانی، 18 رأس گوساله هلشتاین در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار شاهد (جیره پایه)، آویشن و دارچین (بهترتیب جیره پایه+ 5 گرم اسانس آویشن و دارچین بهازای هر رأس گوساله در روز) استفاده شد. غلظت 1000 میلیگرم در لیتر اسانسها، کل گاز تولیدی، ناپدیدشدن ماده خشک و غلظت اسیدهای چرب فرّار کل را کاهش داد (05/0P<). غلظتهای 125 و 250 میلیگرم در لیتر، نسبت استات به پروپیونات را کاهش داد (05/0P<). اسانسهای گیاهی تأثیری بر ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه، pH، غلظت نیتروژن آمونیاکی و اسیدهای چرب فرّار کل شکمبه گوسالهها نداشتند؛ درحالیکه نسبت مولی استات و پروپیونات را بهترتیب کاهش و افزایش دادند (05/0P<). غلظت بوتیرات شکمبه با افزودن اسانس دارچین افزایش یافت (05/0P<). جمعیت پروتوزوآ و باکتریهای متانوژنز شکمبه گوسالههای دریافتکننده اسانس کاهش یافت (05/0P<). جمعیت باکتریهای فیبروباکتر سوکسینوژنز تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت، اما جمعیت باکتریهای رومینوکوکوس آلبوس و فلاوفسینس کاهش یافت (05/0P<). براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر، اگرچه افزودن اسانس آویشن و دارچین به جیره بر عمکرد گوسالههای پرواری تأثیر معنیداری نداشت، اما خصوصیات تخمیری شکمبه را بهبود بخشید که ممکن است بتوان از آنها بهعنوان جایگزینهای بالقوه آنتیبیوتیکها در جیرههای پرواری استفاده نمود.
سهیلا ابراهیمی؛ محمد حسن فتحی نسری؛ همایون فرهنگ فر
چکیده
اثر خوراندن گلبرگ زعفران بر عملکرد، شاخصهای خونی و وضعیت آنتیاکسیدانی خون و گوشت برههای نر افشاری با استفاده از 18 راس بره نر افشاری چهار تا پنج ماهه با میانگین وزن اولیه 5/2±17 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. جیرههای آزمایشی شامل 1- شاهد، فاقد گلبرگ زعفران، 2- حاوی 5/1 درصد گلبرگ زعفران و 3- حاوی سه درصد گلبرگ زعفران ...
بیشتر
اثر خوراندن گلبرگ زعفران بر عملکرد، شاخصهای خونی و وضعیت آنتیاکسیدانی خون و گوشت برههای نر افشاری با استفاده از 18 راس بره نر افشاری چهار تا پنج ماهه با میانگین وزن اولیه 5/2±17 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. جیرههای آزمایشی شامل 1- شاهد، فاقد گلبرگ زعفران، 2- حاوی 5/1 درصد گلبرگ زعفران و 3- حاوی سه درصد گلبرگ زعفران (براساس ماده خشک) بودند. دوره آزمایشی 84 روز بود و در پایان دوره برهها کشتار شدند. نتایج نشان داد که افزودن گلبرگ زعفران به جیره، اثری بر مصرف خوراک، افزایش وزن روزانه و قابلیت هضم مواد مغذی نداشت. مقدار اوره پلاسما در برههای تغذیهشده با هر دو سطح گلبرگ زعفران و مقدار گلوکز، کلسترول و تریگلیسرید پلاسما در برههای تغذیهشده با سه درصد گلبرگ زعفران کاهش یافت (05/0>P). در برههای تغذیهشده با سه درصد گلبرگ زعفران، ظرفیت آنتیاکسیدانی کل و میزان فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز خون و ماهیچه افزایش و میزان مالوندیآلدهید خون و ماهیچه کاهش یافت (05/0>P). اما میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در خون تحت تأثیر قرار نگرفت. در کل، نتایج این پژوهش نشان داد که افزودن سه درصد گلبرگ زعفران به جیره برههای پرواری بدون تأثیر بر عملکرد، سبب بهبود وضعیت آنتیاکسیدانی خون و افزایش ماندگاری گوشت برهها میشود.
محبوبه شاهی؛ تقی قورچی؛ عبدالحکیم توغدری؛ سید هادی ابراهیمی
چکیده
اثر تغذیه پنبهدانه فرآوریشده بر عملکرد، فراسنجههای خونی، قابلیت هضم موادمغذی و رفتار تغذیهای در برههای پرواری با استفاده از 40 رأس بره نر افشاری 1±5/4 ماهه با میانگین وزن 4±6/27 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به چهار تیمار با 10 تکرار بهمدت 84 روز بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1- جیره حاوی پنبهدانه کامل، ...
بیشتر
اثر تغذیه پنبهدانه فرآوریشده بر عملکرد، فراسنجههای خونی، قابلیت هضم موادمغذی و رفتار تغذیهای در برههای پرواری با استفاده از 40 رأس بره نر افشاری 1±5/4 ماهه با میانگین وزن 4±6/27 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به چهار تیمار با 10 تکرار بهمدت 84 روز بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1- جیره حاوی پنبهدانه کامل، 2- جیره حاوی پنبهدانه آسیابشده، 3- جیره حاوی پنبهدانه میکرونیزهشده و 4- جیره حاوی پنبهدانه شستهشده با هیدروکسیدسدیم بود. نمونههای مدفوع و خوراک بهمدت سه روز در هفته آخر دوره آزمایشی از هر تیمار بهمنظور تعیین قابلیتهضم جمعآوری شد. خونگیری در روز آخر و قبل از تغذیه صبحگاهی انجامشد. رفتار تغذیه برهها بهصورت 24 ساعته در دو روز آخر اندازهگیری شد. تغذیه برهها با جیره حاوی پنبهدانه میکرونیزه شده موجب بهبود افزایشوزن روزانه، افزایش وزن نهایی، ضریبتبدیل خوراک و قابلیت هضم ماده خشک شد (05/0P<). تفاوتی در رفتار تغذیه در برههای تغذیهشده با جیرههای مختلف مشاهده نشد. غلظت کلسترول، تریگلیسرید و اوره خون در برههای دریافتکننده پنبهدانه میکرونیزهشده تفاوت معنیداری نسبت به برههایی که پنبهدانه کامل، پنبهدانه شستهشده با هیدروکسیدسدیم و پنبهدانهآسیابشده تغذیه کردند، نشان دادند (05/0P<). براساس نتایج حاصل فرآوری پنبهدانه بهصورت میکرونیزه ویا افزودن هیدروکسید سدیم موجب افزایش رشد روزانه و کاهش ضریبتبدیلخوراک میشود و استفاده از آن در جیره برههای پرواری پیشنهاد میشود.
محمدحسین موذنی زاده؛ ارمین توحیدی؛ مهدی ژندی؛ کامران رضایزدی؛ هدی جواهری بارفروشی
چکیده
بهمنظوراثر مکمل گلایسینات عناصر کممصرف روی، مس، آهن و منگنز بر رشد و فراسنجههای خونی گوسالههای شیرخوار با استفاده از تعداد 20 رأس گوساله یکروزه هلشتاین در غالب طرح کاملاً تصادفی به دو گروه (ده راس در هر گروه) تقسیم و تا زمان شیرگیری (63 روزگی) موردمطالعه بررسی شد. طی دوره آزمایش، گوسالههای شاهد شیر و جیره آغازین بدون مکملسازی ...
بیشتر
بهمنظوراثر مکمل گلایسینات عناصر کممصرف روی، مس، آهن و منگنز بر رشد و فراسنجههای خونی گوسالههای شیرخوار با استفاده از تعداد 20 رأس گوساله یکروزه هلشتاین در غالب طرح کاملاً تصادفی به دو گروه (ده راس در هر گروه) تقسیم و تا زمان شیرگیری (63 روزگی) موردمطالعه بررسی شد. طی دوره آزمایش، گوسالههای شاهد شیر و جیره آغازین بدون مکملسازی مواد معدنی کممصرف و گوسالههای گروه تیمار، شیر مکملسازی شده با ppm 6 روی، ppm 5/1 مس، ppm 15 آهن و ppm6 منگنز و همچنین جیره آغازین پایه بههمراه ppm40 روی، ppm 10 مس، ppm 100 آهن و ppm40 منگنز بهشکل کیلاته گلایسین تا زمان شیرگیری دریافت کردند. مصرف خوراک بهصورت روزانه و وزن بهصورت هفتگی اندازهگیری شد. نمونههای خون در روزهای صفر، 21، 42 و 63 جمعآوری شدند. گوسالههای گروه تیمار غلظت سرمی آلبومین، گلوکز و لیپوپروتئینهای با چگالی بالاتر و غلظت لیپوپروتئینهای با چگالی پایین کمتری نسبت به گروه شاهد داشتند (05/0P<). طول استخوان کارپوس در گوسالههای گروه تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (05/0P<). همچنین در گوسالههای دریافتکننده مکمل گلایسینات عناصر کممصرف غلظت سرمی عنصر روی نسبت به گروه شاهد به بیشتر بود (05/0P=). با اینحال، مکمل آلی عناصر کممصرف تأثیر معنیداری بر عملکرد رشد و غلظت آنزیمهای آلکالین فسفاتاز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز سرم نداشت. براساس نتایج حاصل مکملسازی عناصر موردمطالعه به شکل کیلاته گلایسین سبب بهبود برخی فراسنجههای خونی مرتبط با التهاب نظیر آلبومین و لیپوپروتئینهای با چگالی پایین و لیپوپروتئینهای با چگالی بالا و فراسنجههای مرتبط با سوختوساز انرژی مانند گلوکز سرم گوسالههای شیرخوار شد، اما بر عملکرد رشد گوسالههای شیرخوار اثر معنیداری نداشت.
کاظم یوسفی کلاریکلائی؛ حسین یوسفی کلاریکلائی؛ حسن روحانی پور؛ سید عبدالله حسینی؛ کریم نوبری؛ مختار مهاجر؛ پرستو پورغفور لنگرودی
چکیده
تأثیر نسبتهای مختلف جیرهای والین به لیزین بر عملکرد رشد، فراسنجههای خونی، سیستم ایمنی، خصوصیات لاشه و شاخصهای اقتصادی جوجههای گوشتی آرین با استفاده از 500 قطعه جوجهگوشتی یک روزه آرین در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج گروه آزمایشی و پنج تکرار و 20 پرنده در هر تکرار بهمدت 40 روز بررسی شد. گروههای آزمایشی شامل گروه اول: ...
بیشتر
تأثیر نسبتهای مختلف جیرهای والین به لیزین بر عملکرد رشد، فراسنجههای خونی، سیستم ایمنی، خصوصیات لاشه و شاخصهای اقتصادی جوجههای گوشتی آرین با استفاده از 500 قطعه جوجهگوشتی یک روزه آرین در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج گروه آزمایشی و پنج تکرار و 20 پرنده در هر تکرار بهمدت 40 روز بررسی شد. گروههای آزمایشی شامل گروه اول: تیمار شاهد (والین منفی 75، حاوی نسبت 75 درصد اسیدآمینه والین به اسیدآمینه لیزین بدون استفاده از اسیدآمینه ال-والین افزودنی)، گروه دوم: والین مثبت 80 (نسبت 80 درصد اسیدآمینه والین به اسیدآمینه لیزین با استفاده از اسیدآمینه ال-والین افزودنی)، گروه سوم: والین مثبت 85 (نسبت 85 درصد اسیدآمینه والین به اسیدآمینه لیزین با استفاده از اسیدآمینه والین افزودنی)، گروه چهارم: والین منفی 80 (نسبت 80 درصد اسیدآمینه ال-والین به اسیدآمینه لیزین بدون استفاده از اسیدآمینه والین افزودنی، گروه پنجم: والین منفی 85 (نسبت 85 درصد اسیدآمینه والین به اسیدآمینه لیزین بدون استفاده از اسیدآمینه ال-والین افزودنی) در جیره میباشد. نتایج نشان داد که استفاده از جیرههای حاوی نسبت اسیدآمینه والین منفی 80 و 85 درصد، سبب کاهش خوراک مصرفی، ضریب تبدیل خوراک، وزن نسبی چربی و قلب در کل دوره شد (05/0>P). سطح آلبومن و پروتئین کل در تیمار شاهد بیشتر از سایر گروههای آزمایشی بود (05/0>P). براساس نتایج این مطالعه، تأثیر استفاده از جیره حاوی نسبت اسیدآمینه والین منفی 85 درصد بر عملکرد در کل دورههای پرورش بارزتر بود و همچنین سبب بهبود فراسنجههای لیپید سرم، کاهش ذخیره چربی در محوطه شکمی و افزایش سودآوری خواهد شد.
سیدموسی سعادت میرقدیم؛ مجید متقی طلب
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر افزودن مقادیر مختلف فیتاز (صفر، 500 و 2000FTU) و دو سطح مکمل فایتوژنیکی (صفر و 200 میلیگرم بر کیلوگرم خوراک) در دو سطح کلسیم (عادی=81/0، 72/0، 66/0؛ کاهشیافته=71/0، 62/0 و 56/0درصد برای مراحل مختلف پرورش) و فسفر (عادی=36/0، 32/0 و 29/0درصد؛ کاهشیافته=31/0، 27/0 و 24/0درصد برای مراحل مختلف پرورش) بر قابلیت هضم موادمغذی، ایمنی و برخی ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر افزودن مقادیر مختلف فیتاز (صفر، 500 و 2000FTU) و دو سطح مکمل فایتوژنیکی (صفر و 200 میلیگرم بر کیلوگرم خوراک) در دو سطح کلسیم (عادی=81/0، 72/0، 66/0؛ کاهشیافته=71/0، 62/0 و 56/0درصد برای مراحل مختلف پرورش) و فسفر (عادی=36/0، 32/0 و 29/0درصد؛ کاهشیافته=31/0، 27/0 و 24/0درصد برای مراحل مختلف پرورش) بر قابلیت هضم موادمغذی، ایمنی و برخی فراسنجههای خونی با استفاده از 672 قطعه جوجهگوشتی نر یکروزه سویه راس-308 بهصورت آزمایش فاکتوریل 2×2×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی با دوازده تیمار و چهار تکرار انجام شد. افزودن فیتاز به جیره با کاهش کلسیم و فسفر سبب افزایش قابلیتهضم فسفر نسبت به جیره با سطح عادی کلسیم و فسفر شد (05/0P<). کاهش کلسیم و فسفر خوراک و افزودن مکمل فایتوژنیکی سبب بهبود قابلیت هضم موادمغذی (بهجز پروتئین) و عملکرد رشد شد (05/0P<). افزودن 2000FTU فیتاز سبب بهبود قابلیت هضم موادمغذی و عملکرد رشد، افزایش فسفر و کاهش کلسیم خون نسبت به سطح صفر و 500FTU فیتاز گردید (05/0P<). افزودن 2000FTU فیتاز به هر کیلوگرم خوراک سبب کاهش آنزیمهای آلکالین فسفاتاز و آلانین آمینوترانسفراز خون نسبت به سطح صفر و 500FTU و افزایش مجموع ایمونوگلوبولینهای سرم در 28 و 41 روزگی نسبت به سطح صفر شد (05/0P<). افزودن فیتاز و یا مکمل فایتوژنیکی سبب بهبود عیار آنتیبادی علیه نیوکاسل در 41 روزگی شد (05/0P<). براساس نتایج این پژوهش، 2000FTU فیتاز نسبت به مقدار 500FTU و همچنین افزودن مکمل فایتوژنیکی اثرات مثبتی بر قابلیت هضم موادمغذی، عملکرد رشد و ایمنی جوجههای گوشتی داشت.
یاسمین بحری؛ حسین مروج
چکیده
اثرات افزودن جاذب سم چند جزئی به جیرههای حاوی سم آفلاتوکسین B1 بر عملکرد رشد، صفات لاشه و فراسنجههای ایمنی جوجههای گوشتی با استفاده از 180 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه سویه تجاری راس 308، در نه تیمار، چهار تکرار و پنج قطعه جوجه در هر تکرار و با سه سطح جاذب سم (صفر، 5/0 و یک کیلوگرم در تن) و سه سطح آفلاتوکسین B1 (صفر، 5/0 و یک میلیگرم در ...
بیشتر
اثرات افزودن جاذب سم چند جزئی به جیرههای حاوی سم آفلاتوکسین B1 بر عملکرد رشد، صفات لاشه و فراسنجههای ایمنی جوجههای گوشتی با استفاده از 180 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه سویه تجاری راس 308، در نه تیمار، چهار تکرار و پنج قطعه جوجه در هر تکرار و با سه سطح جاذب سم (صفر، 5/0 و یک کیلوگرم در تن) و سه سطح آفلاتوکسین B1 (صفر، 5/0 و یک میلیگرم در کیلوگرم) بهمدت 42 روز بررسی شد. نتایج نشان دادند که استفاده از سطح یک کیلوگرم در تن جاذب سم، تنها در سطح 5/0 میلیگرم در کیلوگرم سم آفلاتوکسین B1 توانست تأثیر معنیداری بر کاهش اثرات منفی سم بر صفات عملکرد تولیدی مانند میانگین خوراک مصرفی روزانه و میانگین افزایش وزن روزانه در دوره پایانی و کل دوره پرورش، وزن زنده در کل دوره پرورش و وزن بورس فابرسیوس داشته باشد (05/0P<). با افزایش سطوح سم آفلاتوکسین B1 در جیره، وزن نسبی کبد، طحال، تعداد هتروفیل و نسبت هتروفیل به لنفوسیت افزایش یافتند (05/0P<). براساس نتایج حاصل، افزودن جاذب سم چندجزئی به میزان یک کیلوگرم در تن به جیرههای حاوی 5/0 میلیگرم در کیلوگرم سم آفلاتوکسین B1 میتواند باعث بهبود صفات عملکرد رشد در دوره پایانی و کل دوره پرورش و وزن بورس فابرسیوس جوجههای گوشتی شود. برای پیشبینی میانگین افزایش وزن روزانه در کل دوره پرورش در جیرههای حاوی سطح یک کیلوگرم در تن جاذب سم و سطوح مختلف سم آفلاتوکسین B1 میتوان از معادله تابعیت (Y= -15.133x + 64.319) با (75/0=R2) استفاده نمود.
ناصر بیاتی؛ حسین منصوری یاراحمدی؛ نادر پاپی؛ جعفر فخرایی
چکیده
هدف از این مطالعه مقایسه ارزشغذایی و تجزیهپذیری اکوتیپهای مختلف گونههای سالیکورنیا بود. بهمنظور ارزیابی ارزشغذایی سالیکورنیا، ترکیب شیمیایی، مواد معدنی، تولید گاز و تجزیهپذیری ماده خشک به روش آزمایشگاهی اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که ماده خشک سالیکورنیا در اکوتیپ ارومیه 92 درصد و در اکوتیپ گمیشان 31/85 درصد ...
بیشتر
هدف از این مطالعه مقایسه ارزشغذایی و تجزیهپذیری اکوتیپهای مختلف گونههای سالیکورنیا بود. بهمنظور ارزیابی ارزشغذایی سالیکورنیا، ترکیب شیمیایی، مواد معدنی، تولید گاز و تجزیهپذیری ماده خشک به روش آزمایشگاهی اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که ماده خشک سالیکورنیا در اکوتیپ ارومیه 92 درصد و در اکوتیپ گمیشان 31/85 درصد بود (05/0>P). میزان منیزیم، کلسیم، فسفر، سدیم، منگنز و آهن علوفه سالیکورنیا در اکوتیپ ارومیه مقدار بیشتری نسبت به اکوتیپ گمیشان داشت (05/0>P). میزان گاز تولیدی علوفه سالیکورنیا در اکوتیپ ارومیه در زمانهای دو، چهار، شش، هشت، 12، 24 و 72 ساعت انکوباسیون بیشتر از اکوتیپ گمیشان بود (05/0>P). اما در 96 ساعت انکوباسیون میزان گاز تولیدی در اکوتیپ گمیشان بالاتر بود. پتانسیل تولید گاز در اکوتیپ گمیشان نسبت به اکوتیپ ارومیه بالاتر بود (05/0>P). اما نرخ تولید گاز در اکوتیپ ارومیه بیشتر بود (05/0>P). اسیدهای چرب فرّار، انرژی متابولیسمی و خالص شیردهی سالیکورنیا در اکوتیپ ارومیه بالاتر بود (05/0>P). در اکوتیپ ارومیه و گمیشان، تجزیهپذیری بخش سریع تجزیهشونده (a) سالیکورنیا بهترتیب 04/29 درصد و 47/45 درصد و بخش کُندتجزیه (b) 24/39 درصد و 17/38 درصد بود. تجزیهپذیری مؤثر علوفه سالیکورنیا با فرض نرخهای 04/0، 06/0 و 08/0 در ساعت در اکوتیپ ارومیه بهترتیب برابر 59/46، 37/42 و 20/40 درصد بود. براساس نتایج حاصل از این مطالعه میزان گاز تولیدی و برآورد انرژی و اسیدهای چرب فرّار حاصل از گاز تولیدی در اکوتیپ ارومیه بیشتر بود لذا استفاده از آن بدون اثر سوء میتواند در تغذیه دام مورداستفاده قرار بگیرد.