مریم آرین فر؛ محمد رکوعی؛ غلامرضا داشاب؛ هادی فرجی آروق
چکیده
هدف از این تحقیق، مقایسه برخی توابع غیرخطی (وود، دهانوا، ویلمینک، علی- شفر، کاپیوبورلینو، کوبی- لیدو، دایجکسترا، روک، گوس و نلدر) برای توصیف منحنی تولید شیر سه دورۀ شیردهی گاوهای هلشتاین ایران بود. بهترتیب از 6079976، 4879486 و 3312416 رکورد روزآزمون شیر 3550 گله مربوط به سه دورۀ شیردهی اول، دوم و سوم که بین سالهای 1362 تا 1396 توسط مرکز اصلاح ...
بیشتر
هدف از این تحقیق، مقایسه برخی توابع غیرخطی (وود، دهانوا، ویلمینک، علی- شفر، کاپیوبورلینو، کوبی- لیدو، دایجکسترا، روک، گوس و نلدر) برای توصیف منحنی تولید شیر سه دورۀ شیردهی گاوهای هلشتاین ایران بود. بهترتیب از 6079976، 4879486 و 3312416 رکورد روزآزمون شیر 3550 گله مربوط به سه دورۀ شیردهی اول، دوم و سوم که بین سالهای 1362 تا 1396 توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمعآوری شده بود، استفاده گردید. میانگین رکوردهای روزآزمون برای این سه دوره بهترتیب 17/31، 08/34 و 83/33 کیلوگرم بود. جهت برازش توابع غیرخطی از بسته نرمافزاری nlmeنرمافزار R (نسخه 3.4.3) استفاده شد. توابع غیرخطی توسط چهار معیار نکویی برازش شامل معیار اطلاعات آکائیک (AIC)، معیار اطلاعات بیزی (BIC)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) و شاخص دوربین- واتسون (DW) با هم مقایسه شدند. تابع روک نسبت به سایر توابع برازش بهتری از شکل منحنی استاندارد تولید شیر سه دورۀ اول شیردهی گاوهای هلشتاین ایران نشان داد. توابع گوس و روک بالاترین دقت را در پیشبینی زمان رسیدن به اوج تولید، میزان تولید شیر در اوج و تداوم تولید شیر در دورههای مختلف شیردهی نشان دادند امّا در کل، تابع روک قدرت پیشبینی بالایی در برآورد توصیفکنندههای منحنی تولید شیر داشت. بنابراین بهتر است جهت برازش منحنی تولید شیر گاوهای هلشتاین ایران از این تابع استفاده شود.
الهه سنجری؛ مهدیه ضیاالدینی؛ مسعود اسدی فوزی؛ علی اسمعیلی زاده کشکوئیه
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی چندشکلی موجود در اگزون شماره یک در ناحیه ترجمه نشده ˊ5َ(5'UTR) ژن میوستاتین و ارتباط آن با صفات رشد در بز کرکی رایینی انجام شد. ژن میوستاتین به عنوان عامل ایجادکننده ماهیچه مضاعف شناخته شده است که در آن مجموعهای از جهشهای غیرفعالکننده ژن رخ میدهند و درنتیجه باعث افزایش رشد ماهیچه میشود. برای این منظور، از ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی چندشکلی موجود در اگزون شماره یک در ناحیه ترجمه نشده ˊ5َ(5'UTR) ژن میوستاتین و ارتباط آن با صفات رشد در بز کرکی رایینی انجام شد. ژن میوستاتین به عنوان عامل ایجادکننده ماهیچه مضاعف شناخته شده است که در آن مجموعهای از جهشهای غیرفعالکننده ژن رخ میدهند و درنتیجه باعث افزایش رشد ماهیچه میشود. برای این منظور، از 150 رأس بز کرکی رایینی به صورت تصادفی نمونه خون گرفته شد. سپس DNA ژنومی آنها استخراج شد و تکثیر قطعهای به طول 701 جفت باز در اگزون یک ژن میوستاتین با استفاده از روش PCR-RFL انجام شد. تجزیه و تحلیل الگوهای باندی منجر به شناسایی سه الگوی باندی AA،AB و BB شد، که فراوانی آنها به ترتیب برابر با 56/0، 33/0 و 11/0 برآورد شد. دو آلل A و B با فراوانی 72/0 و 28/0 در جمعیت مورد مطالعه شناسایی شد. نتایج آنالیز اثرات افزایشی و غلبه ژنی نشان داد اثر ژن میوستاتین بر صفات رشد و اندازه بدن از طریق مکانیسم اثر غلبه است. نتایج نشان داد کلیه صفات رشد مورد مطالعه به جز وزن از شیرگیری ارتباط معنی داری با چندشکلی یافت شده دارند و میتوان از این ژن به عنوان یک مارکر مولکولی استفاده کرد.
یوسف نادری
چکیده
هدف از این تحقیق ارزیابی مدلهای تک-صفتی و چند-صفتی در سناریوهای مختلف ژنومی با در نظر گرفتن جانهی جهت برآورد صحت پیشبینی ژنومی و تشخیص وجود اثر متقابل ژنوتیپ و محیط (G × E) بود. دادههای ژنومی با تعداد متفاوت جایگاههای صفات کمی (90 و 900) و سطوح مختلف عدم تعادل پیوستگی (کم و زیادLD = ) برای تراکم K50 شبیهسازی شدند. سپس بهطور تصادفی ...
بیشتر
هدف از این تحقیق ارزیابی مدلهای تک-صفتی و چند-صفتی در سناریوهای مختلف ژنومی با در نظر گرفتن جانهی جهت برآورد صحت پیشبینی ژنومی و تشخیص وجود اثر متقابل ژنوتیپ و محیط (G × E) بود. دادههای ژنومی با تعداد متفاوت جایگاههای صفات کمی (90 و 900) و سطوح مختلف عدم تعادل پیوستگی (کم و زیادLD = ) برای تراکم K50 شبیهسازی شدند. سپس بهطور تصادفی 90 درصد نشانگرها حذف و در مرحله بعد این نشانگرها از طریق نرمافزار Flmpute (نسخه 2/2) جانهی شدند. میانگین صحت جانهی در سناریوهای با LD زیاد و کم بهترتیب 976/0 و 943/0 بود. در همه سناریوهای شبیهسازیشده تفاوت جزئی بین صحت ژنومی دادههای اصلی و جانهی مشاهده شد. صحت ژنومی با کاهش سطح LD، وراثتپذیری و همبستگی ژنتیکی بین صفات کاهش یافت. استفاده از مدل چند-صفتی نسبت به مدل تک- صفتی باعث افزایش صحت ژنومی شد. سطح LD و همبستگی ژنتیکی بین محیطهای مختلف، در صورت وجود اثر متقابل محیط و ژنوتیپ نقش مهمی را ایفا کردند. لحاظ کردن اثر متقابل ژنوتیپ و محیط و تأثیر آن بر افزایش صحت ژنومی از یک طرف و جانهی تراشههای با تراکم کم به تراکم زیاد (خصوصاً در سناریوهای با LD بالا) جهت کاهش هزینههای ژنومی از طرف دیگر، میتواند راه حل مناسب و کاربردی جهت بهبود انتخاب ژنومی باشد.
نوید گلستانی؛ اصغر مقیسه؛ مجتبی کافی؛ محمد دادپسند
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی شیوع و عوامل خطر سندرم واکلی در گاوهای هلشتاین استان اصفهان بر اساس اطلاعات زایش و تلقیح زایشهای یک تا هفت، سالهای 1372 تا 1392 از 91727 گاو مربوط به 62 گله بود. گاوهای بدون علایم بالینی مشخص، که برای آبستنی دستکم نیازمند سه تلقیح بودند، واکل در نظر گرفته شدند. یک مدل رگرسیون لجستیک چندمتغیره برای تعیین کمیت عوامل ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی شیوع و عوامل خطر سندرم واکلی در گاوهای هلشتاین استان اصفهان بر اساس اطلاعات زایش و تلقیح زایشهای یک تا هفت، سالهای 1372 تا 1392 از 91727 گاو مربوط به 62 گله بود. گاوهای بدون علایم بالینی مشخص، که برای آبستنی دستکم نیازمند سه تلقیح بودند، واکل در نظر گرفته شدند. یک مدل رگرسیون لجستیک چندمتغیره برای تعیین کمیت عوامل خطر مربوط به واکلی در نظر گرفته شد. میانگین کمترین مربعات تعداد تلقیح به ازای هرآبستنی برای گاوهای طبیعی 15/0±15/2 و برای گاوهای واکل 15/0±54/2 و میانگینهای تصحیح نشده بهترتیب 73/2 و 28/3 تلقیح بود. گله، تولید شیر، فصل زایمان و فصل نخستین تلقیح، سختزایی، مردهزایی، سقط و تعداد روز از زایمان تا اولین تلقیح، مهمترین عوامل خطر برای سندرم گاو واکل بودند. متوسط شیوع واکلی 7/43 درصد و در محدوده 8/27 تا 2/55 درصد برآورد شد. سختزایی و مردهزایی شانس ابتلا به واکلی را بهترتیب 39 و 11 درصد افزایش داد (01/0 >P ). شانس واکل شدن گاوهای پرتولید 79 درصد بیشتر از گاوهای کمتولید بود (01/0 > P). شانس واکل شدن گاوهایی که در دوره پیشین واکل بودند، 28 درصد بیشتر از گاوهای غیرواکل بود. مقدار چربی شیر و طول دورۀ خشکی، اثر معنیداری بر واکلی گاوها نداشتند. بر اساس نتایج این تحقیق، در نظر گرفتن دستکم 75 روز برای نخستین تلقیح پس از زایش و اولین تلقیح پس از زایش در فصلهای خنکتر، کاهش سختزایی و بهبود مدیریت تولیدمثلی برای گاوهای پرتولید، میتواند در کاهش سندرم واکلی مؤثر باشد.
علی اشرافیان؛ ناصر امام جمعه کاشان؛ رستم عبدالهی آرپناهی؛ محمد باقر صیادنژاد
چکیده
به منظور تعیین تعداد رکورد روز آزمون مناسب برای آزمون نتاج گاوهای نر هلشتاین از 732140 رکورد روز آزمون تولید شیر زایش اول مربوط به 73214 راس گاو شیری از 62 گله طی سال های 1371 الی 1395 که توسط مرکز اصلاح نژاد کشور جمع آوری شده بود، استفاده شد. همبستگی پیش بینی ارزش ارثی (EBV) گاوهای نر با استفاده از 10 رکورد روز آزمون دختران آنها با تعداد متفاوت رکورد ...
بیشتر
به منظور تعیین تعداد رکورد روز آزمون مناسب برای آزمون نتاج گاوهای نر هلشتاین از 732140 رکورد روز آزمون تولید شیر زایش اول مربوط به 73214 راس گاو شیری از 62 گله طی سال های 1371 الی 1395 که توسط مرکز اصلاح نژاد کشور جمع آوری شده بود، استفاده شد. همبستگی پیش بینی ارزش ارثی (EBV) گاوهای نر با استفاده از 10 رکورد روز آزمون دختران آنها با تعداد متفاوت رکورد روز آزمون، مقایسه شد. همبستگی EBV گاوهای نر هلشتاین در حالت استفاده از 10 رکورد روز آزمون از هر گاو شیری با EBV حاصل از تعداد رکورد روز آزمون زوج، فرد، (دوم، سوم، دهم)، (دوم، پنجم، هفتم) و (دوم، ششم) به ترتیب 99/0، 98/0، 98/0، 97/0 و 94/0 برآورد شد. نتایج نشان داد در ارزیابی ژنتیکی گاو های نر هلشتاین با استفاده از مدل رگرسیون تصادفی میتوان برای کاهش هزینه رکوردگیری، کاهش حجم فایل اطلاعات و کم کردن فاصله نسل فقط از رکوردهای روز آزمون دوم، پنجم و هفتم به جای 10 رکورد روز آزمون استفاده نمود.
سکینه دهقان؛ امیر موسائی؛ امیدعلی اسماعیلی پور؛ ارسلان برازنده
چکیده
بهمنظور بررسی اثر تغذیه مکمل روی - متیونین بر عملکرد رشد، قابلیت هضم مواد مغذی خوراک، فراسنجههای تخمیری شکمبه و برخی متابولیتهای خون، آزمایشی روی 15 رأس بره نر کرمانی با میانگین وزن اولیه 88/0±1/32 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و پنج تکرار بهمدت هشت هفته انجام شد. تیمارهای آزمایشیشامل جیره پایه فاقد مکمل روی ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر تغذیه مکمل روی - متیونین بر عملکرد رشد، قابلیت هضم مواد مغذی خوراک، فراسنجههای تخمیری شکمبه و برخی متابولیتهای خون، آزمایشی روی 15 رأس بره نر کرمانی با میانگین وزن اولیه 88/0±1/32 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و پنج تکرار بهمدت هشت هفته انجام شد. تیمارهای آزمایشیشامل جیره پایه فاقد مکمل روی (شاهد)، جیره پایه حاوی 50 میلیگرم روی در کیلوگرم جیره از مکمل روی-متیونین و جیره پایه حاوی 100 میلیگرم روی در کیلوگرم جیره از مکمل روی - متیونین بود. نتایج آزمایش نشان داد که برههای تغذیه شده با جیره حاوی 100 میلیگرم مکمل روی، مصرف خوراک روزانه کمتری از تیمارهای دیگر داشتند (01/0>P). برههایی که در جیره خود 50 میلیگرم روی دریافت کردند، افزایش وزن روزانه بالاتری در مقایسه با گروه شاهد داشتند (05/0>P). برههایی که در جیره خود مکمل روی - متیونین دریافت کردند (50 یا 100 میلیگرم در کیلوگرم) ضریب تبدیل بهتری داشتند (05/0>P). قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی و الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF) در برههای تغذیه شده با جیره حاوی 50 میلیگرم مکمل روی بیشتر از برههای گروه شاهد بود(05/0>P). با وجود این، تفاوتی در قابلیت هضم چربی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. تغذیه مکمل روی - متیونین تأثیری بر pH و مقدار نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه و غلظت سرمی گلوکز، پروتئین تام، تریگلیسرید و اوره برهها نداشت. براساس نتایج این پژوهش، استفاده از 50 میلیگرم مکمل روی در هر کیلوگرم جیره، قابلیت هضم مواد مغذی خوراک را افزایش داده و در مقایسه با 100 میلیگرم از این مکمل، تاثیر بهتری بر عملکرد رشد برههای پرواری دارد.
علی کهیانی؛ غلامرضا قربانی؛ مسعود علیخانی؛ ابراهیم قاسمی؛ علی صادقی سفیدمزگی؛ سید محمود نصراللهی
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی الیاف نامحلول در شوینده خنثی غیر قابل هضم (iNDF) و سایر مولفههای نوین هضم الیاف در نمونه هایی یونجه خشک، ذرت سیلوشده، کاه گندم، تفاله چغندرقند و سبوس گندم موجود در یک دامداری گاو شیری انجام شد. با استفاده از روش کیسهگذاری در دو رأس گاو هلشتاین غیر شیرده مجهز به فیستولای شکمبهای، الیاف نامحلول در شونده خنثی ...
بیشتر
این مطالعه به منظور بررسی الیاف نامحلول در شوینده خنثی غیر قابل هضم (iNDF) و سایر مولفههای نوین هضم الیاف در نمونه هایی یونجه خشک، ذرت سیلوشده، کاه گندم، تفاله چغندرقند و سبوس گندم موجود در یک دامداری گاو شیری انجام شد. با استفاده از روش کیسهگذاری در دو رأس گاو هلشتاین غیر شیرده مجهز به فیستولای شکمبهای، الیاف نامحلول در شونده خنثی هضم نشده پس از 288 ساعت (uNDF) به عنوان شاخصی از iNDF اندازگیری شد. سپس با استفاده از این روش کینتیک هضم پذیری در زمانهای مختلف، مقادیر نرخ هضم و مقدار الیاف نامحلول در شوینده خنثی هضم شده (NDFD) تعیین و بر اساس آنها مقدار قابلیت هضم NDF در کل لوله گوارش (TTNDFD) پیشبینی شد. یونجه خشک دارای سطح لیگنین و نرخ هضم NDF بیشتر از کاه و ذرت سیلوشده بود. یونجه و کاه در مقایسه با ذرت سیلوشده دارای uNDF بیشتر و NDFD و TTNDFD کمتر بودند. تفاله چغندرقند و سبوس گندم با وجود شباهت در میزان NDF، مقدار لیگنین و uNDF کمتر و نرخ هضم NDF، NDFD و TTNDFD بیشتری در مقایسه با علوفهها داشتند. در کل مواد خوراکی بررسی شده در این آزمایش دارای تنوع گستردهای از نظر uNDF، NDFD وTTNDFD بودند که بایستی در زمان استفاده مورد توجه قرار گیرد.
ساجده شمس الهی؛ لیلا حسنوند؛ حشمت اله خسروی نیا؛ بهمن پریزدایان کاوان
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر سطوح جیرهای اسانس نعناع فلفلی بر عملکرد تولیدی و پاسخ ایمنی در مرغهای تخمگذار تحت تنش القاشده با تزریق دگزامتازون انجام گرفت. آزمایش بهصورت فاکتوریل 3×2 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با تعداد 90 قطعه مرغ تخمگذار سویه هایلاین (36W) در شش تیمار و پنج تکرار (شامل سه قطعه پرنده در هر قفس) ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر سطوح جیرهای اسانس نعناع فلفلی بر عملکرد تولیدی و پاسخ ایمنی در مرغهای تخمگذار تحت تنش القاشده با تزریق دگزامتازون انجام گرفت. آزمایش بهصورت فاکتوریل 3×2 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با تعداد 90 قطعه مرغ تخمگذار سویه هایلاین (36W) در شش تیمار و پنج تکرار (شامل سه قطعه پرنده در هر قفس) اجرا شد. اسانس نعناع فلفلی در سطوح صفر، 200 و 400 میلیگرم در کیلوگرم به جیره پایه افزوده شد. دگزامتازون در دو سطح صفر و چهار میلیگرم در هفته بهازای هر مرغ بهصورت زیرجلدی تزریق شد. تزریق دگزامتازون سبب کاهش درصد تولید، تولید تودهای تخم، افزایش وزن بدن پرندگان و همچنین افزایش معنیدار شمارش ائوزینوفیلهای خون، ضریب تبدیل و غلظت پروتئین تام خون در مقایسه با پرندگان شاهد شد (05/0P<). وزن زرده تخم برای مرغهای تغذیهشده با جیره حاوی 200 میلیگرم اسانس نعناع فلفلی بیشتر از مرغهای شاهد بود (05/0P<). عیار آنتیبادی علیه ویروس نیوکاسل، آنفلوانزا و گامبرو تحت تأثیر تزرق دگزامتازون، سطوح جیرهای اسانس نعناع فلفلی و اثر متقابل این دو قرار نگرفت. بهطورکلی، تنش فیزیولوژیک ناشی از تزریق دگزامتازون اثرات منفی بر ضریب تبدیل و تولید تخم در مرغهای تخمگذار دارد و افزودن اسانس نعناع فلفلی به جیره غذایی میتواند برخی از این اثرات منفی مانند وزن تخممرغ را تا حدودی بهبود بخشد.
حسن شیرزادی؛ حسین ناصرمنش؛ علی خطیب جو؛ کامران طاهرپور؛ محمد اکبری قرایی
چکیده
هدف از این آزمایش، بررسی تأثیر اسانس گیاه آرتمیزیا آنوا و پروبیوتیک لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس بهعنوان جایگزینی برای آنتیبیوتیک در تغذیه بلدرچینهای تخمگذار ژاپنی بود. تعداد 180 قطعه بلدرچین تخمگذار ژاپنی 46 روزه در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار (نه قطعه جوجه در هر تکرار) تا سن 109 روزگی استفاده شدند. تیمارهای ...
بیشتر
هدف از این آزمایش، بررسی تأثیر اسانس گیاه آرتمیزیا آنوا و پروبیوتیک لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس بهعنوان جایگزینی برای آنتیبیوتیک در تغذیه بلدرچینهای تخمگذار ژاپنی بود. تعداد 180 قطعه بلدرچین تخمگذار ژاپنی 46 روزه در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار (نه قطعه جوجه در هر تکرار) تا سن 109 روزگی استفاده شدند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیره پایه بهعنوان گروه شاهد (فاقد افزودنی)، 2) جیره پایه + اکسیتتراسایکلین (ppm 200)، 3) جیره پایه + اسانس گیاه آرتمیزیا آنوا (ppm 200) و 4) جیره پایه + پروبیوتیک (CFU1011 × 02/4 در کیلوگرم جیره) بودند. در کل دوره پرورش، استفاده از پروبیوتیک در جیره، در مقایسه با تیمارهای شاهد و آرتمیزیا سبب افزایش معنیداری در توده تخم پرندگان شد (05/0P<). گروههای تغذیهشده با پروبیوتیک و آرتمیزیا در مقایسه با گروه دریافتکننده آنتیبیوتیک از نظر غلظت گلوکز، کلسترل و LDLکاهش معنیداری را نشان دادند (05/0P<). تعداد لمفوسیت در گروه تغذیهشده با جیره حاوی آرتمیزیا در مقایسه با گروههای دریافتکننده پروبیوتیک و آنتیبیوتیک کمتر بود ولی تعداد هتروفیلها بیشتری داشتند (05/0P<). تعداد گلبول سفید و نسبت هتروفیل به لمفوسیت در پرندگانی که آرتمیزیا دریافت کردند بیشتر از از سایر گروهها بود (05/0P<). بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، پروبیوتیک لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس میتواند بهعنوان یک محرک رشد در تغذیه بلدرچینهای تخمگذار ژاپنی مورد استفاده قرار گیرد.
وجیهه نیکوفرد؛ اکبر یعقوبفر؛ شهاب قاضی هرسینی؛ علی اصغر ساکی
چکیده
تأثیر جیره با کیفیت متفاوت پروتئین و مکملشده با اسیدهای آمینه کریستاله بر عملکرد، پاسخ ایمنی، فعالیت آنزیمی در بافت روده و خصوصیات بستر، با استفاده از تعداد 576 قطعه جوجه گوشتی سویه راس 308 (مخلوط دو جنس)، در یک آزمایش فاکتوریل 4×2 با دو جیره آزمایشی (کیفیت بالا و پایین پروتئین) و چهار سطح اسیدهای آمینه کریستاله (سطح نیاز (توصیهشده)، ...
بیشتر
تأثیر جیره با کیفیت متفاوت پروتئین و مکملشده با اسیدهای آمینه کریستاله بر عملکرد، پاسخ ایمنی، فعالیت آنزیمی در بافت روده و خصوصیات بستر، با استفاده از تعداد 576 قطعه جوجه گوشتی سویه راس 308 (مخلوط دو جنس)، در یک آزمایش فاکتوریل 4×2 با دو جیره آزمایشی (کیفیت بالا و پایین پروتئین) و چهار سطح اسیدهای آمینه کریستاله (سطح نیاز (توصیهشده)، بدون اسیدهای آمینه کریستاله مکملشده، 10 و 15 درصد بالاتر از سطح نیاز) در قالب طرح کاملاً تصادفی با هشت تیمار، شش تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن اسیدهای آمینه کریستاله در سطوح 10 و 15 درصد بالاتر از سطح نیاز (توصیهشده)، به جیرههای حاوی کنجاله کلزا و گندم (منبع پروتئین با کیفیت پایین) سبب افزایش عملکرد (0001/0P<)، تعداد هتروفیل و نسبت هتروفیل به لنفوسیت (001/0P<) و کاهش تعداد لنفوسیت (01/0P<) شد. اثر اسیدهای آمینه کریستاله تأثیری بر فعالیت آنزیم آمینوپپتیداز و فعالیت ویژه این آنزیم در ژژنوم نداشت. همچنین، افزودن سطوح 10 و 15 درصد بالاتر از سطح نیاز (توصیهشده) اسیدهای آمینه کریستاله در جیره با کیفیت پایین، ماده خشک، نیتروژن و نیتروژن آمونیاکی بستر را بهصورت معنیدار تحت تأثیر قرار نداد. با توجه به نتایج این مطالعه،استفاده از اسیدهای آمینه کریستاله در سطوح بالاتر از نیاز پرنده بهخصوص در جیرههای غذایی با کیفیت بالا مانند (کنجاله سویا و ذرت) تأثیری بر عملکرد جوجههای گوشتی ندارد و قابل توصیه نمیباشد.
سحر محمدزاده؛ توحید وحدت پور؛ یحیی ابراهیم نژاد
چکیده
اثرات افزودن ویتامینهای 1K و 3K به جیره حاوی کلسیم کم بر ساختار استخوان درشتنی و عملکرد بلدرچینهای ژاپنی،در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 192 قطعه بلدرچین با چهار تیمار، چهار تکرار و هر تکرار با 12 قطعه بلدرچین بررسی شد. تیمارها شامل: جیره حاوی سطح توصیهشده کلسیم (شاهد)، جیره حاوی کلسیم کم (70 درصد سطح توصیهشده)، جیره حاوی ...
بیشتر
اثرات افزودن ویتامینهای 1K و 3K به جیره حاوی کلسیم کم بر ساختار استخوان درشتنی و عملکرد بلدرچینهای ژاپنی،در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 192 قطعه بلدرچین با چهار تیمار، چهار تکرار و هر تکرار با 12 قطعه بلدرچین بررسی شد. تیمارها شامل: جیره حاوی سطح توصیهشده کلسیم (شاهد)، جیره حاوی کلسیم کم (70 درصد سطح توصیهشده)، جیره حاوی کلسیم کم به علاوه ویتامین 1K و جیره حاوی کلسیم کم به علاوه ویتامین 3K بودند. بلدرچینها، جیره با کمبود کلسیم را به میزان بیشتری مصرف کردند (05/0P<). با افزودن ویتامین1K به این جیره، مصرف خوراک کاهش یافت. وزن زنده پرندگانی که با جیره حاوی کلسیم کم تغذیه شدند کمتر از پرندگان شاهد بود (05/0P<.)افزودن ویتامینهای 1K یا 3K به جیره با کمبود کلسیم، ضریب تبدیل و وزن زنده را بهبود داد (05/0P<). مصرف ویتامین 3K باعث افزایش حداکثر قطر دیافیز استخوان و مصرف ویتامین 1Kو 3K، سبب افزایش حداقل قطر دیافیز شد (05/0P<). قطر کانال میانی استخوان با مصرف جیره حاوی کلسیم کم افزایش (05/0P<) ولی از این نظر تفاوتی بین پرندگان شاهد و پرندگانی که ویتامین 1K دریافت کردند مشاهده نشد. در پرندگانی که ویتامین 1K دریافت کردند، وزن خاکستر استخوان کمتر و طول استخوان بیشتر از پرندگانی بود که ویتامین 3K دریافت کردند (05/0P<). بر اساس نتایج این تحقیق، افزودن ویتامین 1K به جیرههایی با کمبود کلسیم سبب بهبود عملکرد گله و صفات فیزیکی استخوان در بلدرچینهای ماده میشود.
امین کاظمی زاده؛ احمد زارع شحنه؛ علیرضا یوسفی؛ حسن مهربانی یگانه؛ زربخت انصاری پیرسرایی
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثر کورکومین خوراکی بر فراسنجههای بافتشناسی بیضه خروسهای مسن مادر گوشتی سویه راس 308 انجام شد. برای همین منظور از تعداد 12 قطعه خروس مادر گوشتی در سن 48 هفتگی، در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار بهمدت 13 هفته استفاده شد. تیمارها شامل عدم تغذیۀ کورکومین (تیمار شاهد)و تغذیۀ روزانه 10، 20 و یا ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثر کورکومین خوراکی بر فراسنجههای بافتشناسی بیضه خروسهای مسن مادر گوشتی سویه راس 308 انجام شد. برای همین منظور از تعداد 12 قطعه خروس مادر گوشتی در سن 48 هفتگی، در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار بهمدت 13 هفته استفاده شد. تیمارها شامل عدم تغذیۀ کورکومین (تیمار شاهد)و تغذیۀ روزانه 10، 20 و یا 30 میلیگرم کورکومین بهازای هر پرنده بهصورت مخلوط در جیره پایه بودند. در پایان دوره آزمایش، همۀ خروسها کشتار و از بافت بیضه آنها نمونهبرداری شد. میانگین وزن بیضه در خروسهای که روزانه 30 میلیگرم کورکومین دریافت کردند، نسبت به گروه شاهد بیشتر بود (05/0P<). تغذیه روزانه 20 و 30 میلیگرم کورکومین باعث افزایش میانگین قطر لولههای اسپرمساز نسبت به گروه شاهد شد (05/0P<). ضخامت بافت پوششی لولههای اسپرمساز با افزایش سطح تغذیه کورکومین بهطور خطی افزایش یافت (05/0P<). تعداد یاختههای اسپرماتوگونی در خروسهای تغذیهشده با کورکومین بیشتر از پرندگان شاهد بود (05/0P<). همچنین، تعداد یاختههای لایدیگ در بیضه پرندگانی که روزانه 20 و یا 30 میلیگرم کورکومین دریافت کردند، بیشتر از پرندگان شاهد بود (05/0P<). تیمارهای آزمایشی بر تعداد رگهای خونی بیضه تأثیری نداشتند (05/0P>). بر اساس نتایج این پژوهش، تغذیۀ روزانه 30 میلیگرم کورکومین فراسنجههای بافتشناسی بیضه خروسهای مادر گوشتی مسن را بهبود میبخشد.