رضا ناصری هرسینی؛ فرخ کفیل زاده؛ مجتبی حقیقت
چکیده
هدف: اختهکردن یکی از ابزارهای مدیریتی شناختهشده برای کاهش بروز رفتارهای پرخاشگرانه، رفتارهای جنسی و تسهیل مدیریت دام است. پژوهشهای متعددی به بررسی تأثیر اختهکردن گوسفند و گاوهای گوشتی بر بازدۀ تولید و ویژگیهای لاشه پرداختهاند. نتایج کلی حاکی از آن است که اختهکردن کاهش بازدۀ رشد و تولید لاشههایی با محتوای چربی بالاتر ...
بیشتر
هدف: اختهکردن یکی از ابزارهای مدیریتی شناختهشده برای کاهش بروز رفتارهای پرخاشگرانه، رفتارهای جنسی و تسهیل مدیریت دام است. پژوهشهای متعددی به بررسی تأثیر اختهکردن گوسفند و گاوهای گوشتی بر بازدۀ تولید و ویژگیهای لاشه پرداختهاند. نتایج کلی حاکی از آن است که اختهکردن کاهش بازدۀ رشد و تولید لاشههایی با محتوای چربی بالاتر -که با افزایش سهم اسیدهای چرب اشباع همراه است- را نتیجه میدهد. در هر حال، تأثیر اختهکردن بر ویژگیهای مذکور در بزها تنها در موارد معدودی مورد بررسی قرار گرفته است؛ در حالیکه بزها از نظر ژنتیکی و در مقایسه با دیگر حیوانات نشخوارکننده چربی کمتر و با ترکیب مناسبتری از اسیدهای چرب را در لاشۀ خود انباشته میسازند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثرات اختهکردن بزغالههای مرخز بر عملکرد رشد و ویژگیهای کیفی لاشه و گوشت این حیوانات به انجام رسید.
روش پژوهش: بهمنظور ارزیابی اثرات اختهکردن بر عملکرد رشد، ویژگیهای کیفی لاشه و گوشت و ترکیب اسیدهای چرب عضلات longissimus thoracis و semimembranosus، از 16 رأس بزغالۀ نر مرخز (6/2±1/13 کیلوگرم وزن زنده، سن آغازین سهماهگی) در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار و هشت تکرار استفاده شد. بزغالهها یک هفته پیش از آغاز آزمایش با استفاده از حلقههای لاستیکی اخته شدند. طی دورۀ 119 روزۀ تغذیه با جیرۀ آزمایشی (تنظیمشده بر اساس توصیههای انجمن ملی تحقیقات برای نشخوارکنندگان کوچک)، عملکرد رشد بزغالهها بهصورت انفرادی اندازهگیری و ثبت شد. در ادامه، تمامی بزغالهها کشتار شده و مقدار نمونه کافی از هر دو عضله از نیمه چپ هر لاشه برداشت، در شرایط خلا بستهبندی و تا زمان انجام آزمایشهای تعیین ویژگیهای کیفی گوشت، شامل فشار برشی، افت پخت، رنگ، آنالیز تقریبی و ترکیب اسیدهای چرب، در دمای 20- درجۀ سلسیوس نگهداری شدند. مقدار 24pH، درصد ضایعات خونابه و ظرفیت نگهداری آب در روز پس از کشتار حیوانات اندازهگیری شد.
یافتهها: با اختهکردن بزغالهها میانگین مصرف خوراک و افزایش وزن روزانه کاهش و ضریب تبدیل خوراک افزایش یافت (05/0P<)؛ اما ازنظر درصد لاشه سرد، ضخامت چربی پشت و سطح مقطع عضلۀ longissimus thoracis تفاوتی بین تیمارها مشاهده نشد. درصد چربی عضلات براثر اختهکردن بزغالهها افزایش یافت (05/0P<)؛ اما محتوای پروتئین خام عضلات تحتتأثیر اختهشدن بزغالهها قرار نگرفت. اختهکردن بزغالهها تأثیری بر 24pH، درصد ضایعات خونابه، ظرفیت نگهداری آب و فشار برشی عضلات مذکور نداشت؛ اما کاهش درصد افت پخت در عضلۀ longissimus thoracis را سبب شد (05/0P<). شدت روشنی و درجۀ زردی رنگ گوشت مقادیر مشابهی را در عضلات بزغالههای اختهشده با گروه اختهنشده نشان داد، اما درجۀ قرمزی رنگ گوشت در عضلات بزغالههای اختهشده کاهش یافت (05/0P<). ترکیب اسیدهای چرب عضلۀ longissimus thoracis بزغالههای اختهشده تفاوتی با گروه شاهد نشان نداد و در رابطه با عضلۀ semimembranosus نیز تنها تغییراتی جزئی در حد کاهش درصد اسیدهای چرب cis 14:1C و 3cis 18:3C مشاهده شد (05/0P<).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل، اختهکردن بزغالههای مرخز علاوه بر افت عملکرد رشد و بازدۀ خوراک، بهواسطۀ افزایش محتوای چربی داخل عضلانی، سبب کاهش کیفیت گوشت میشود.
لیلا طاهرآبادی؛ فرخ کفیل زاده
چکیده
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر فواصل برداشت در مراحل مختلف رشد بر عملکرد تولید و ارزش غذایی علف نپیر بهعنوان یک منبع علوفهای جدید در ایران، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 13 تیمار و سه تکرار انجام شد. چینها در فواصل هر 16 تا 20، 24 تا 28 و 43 روز یا 136 روز پس از کاشت (پایان مرحله رویشی) برداشت شدند که بهترتیب در ارتفاعهای تقریبی 50، 100، ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر فواصل برداشت در مراحل مختلف رشد بر عملکرد تولید و ارزش غذایی علف نپیر بهعنوان یک منبع علوفهای جدید در ایران، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 13 تیمار و سه تکرار انجام شد. چینها در فواصل هر 16 تا 20، 24 تا 28 و 43 روز یا 136 روز پس از کاشت (پایان مرحله رویشی) برداشت شدند که بهترتیب در ارتفاعهای تقریبی 50، 100، 150 و 300 سانتیمتر بودند. این فواصل برداشت بهترتیب منجر به شش، چهار، دو و یک چین برداشت شد. ترکیبات شیمیایی و تخمیر شکمبهای برونتنی بههمراه عملکرد تولید علف نپیر اندازهگیری شد. بیشترین عملکرد ماده خشک (25/1 تن در هکتار) فقط با یک برداشت در ارتفاع 300 سانتیمتر صورت گرفت. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی در تمام چینها 60 تا 70 درصد بود و بیشترین مقادیر آن در علوفه برداشت شده در ارتفاع 50 سانتیمتر مشاهده شد. علوفه برداشت شده در ارتفاع 300 سانتیمتر بیشترین تولید ماده خشک و ماده آلی قابل هضم (بهترتیب 15/9 و 14/2 تن در هکتار) را داشت. بیشترین غلظت پروتئین خام و کمترین الیاف نامحلول در شوینده خنثی و لیگنین در ارتفاع 50 سانتیمتر مشاهده شد. کمترین پتانسیل گاز تولیدی و بیشترین نرخ تخمیر بهترتیب در ارتفاع 300 و 50 سانتیمتر بود. براساس نتایج حاصل، برای دستیابی به حداکثر عملکرد ماده آلی قابل هضم میبایست علف نپیر را بدون اعمال چینهای اضافی و در پایان مرحله رویشی (136 روز پس از کاشت و ارتفاع 300 سانتیمتر) برداشت نمود.
لیلا طاهرآبادی؛ فرخ کفیل زاده
چکیده
مطالعه حاضر بهمنظور تعیین ارزش غذایی در مراحل مختلف رشد و عملکرد تولید علف نپیر بهعنوان یک منبع علوفهای جدید در کشور انجام شد. بدین-منظور علف نپیر کشت شده در سه مرحله از رشد رویشی (بهترتیب 65، 85 و 115 روز پس از کاشت) برداشت شد. ترکیبات شیمیایی، قابلیت هضم، کینتیک تخمیر و برخی از صفات مورفولوژیکی این گیاه بههمراه عملکرد تولید در ...
بیشتر
مطالعه حاضر بهمنظور تعیین ارزش غذایی در مراحل مختلف رشد و عملکرد تولید علف نپیر بهعنوان یک منبع علوفهای جدید در کشور انجام شد. بدین-منظور علف نپیر کشت شده در سه مرحله از رشد رویشی (بهترتیب 65، 85 و 115 روز پس از کاشت) برداشت شد. ترکیبات شیمیایی، قابلیت هضم، کینتیک تخمیر و برخی از صفات مورفولوژیکی این گیاه بههمراه عملکرد تولید در مرحله نهایی رشد بررسی شد. در پایان دوره رشد، عملکرد ماده خشک26/8 تن در هکتار و ارتفاع گیاه 257 سانتیمتر بود. با افزایش سن گیاه، پروتئین خام کاهش و لیگنین در دیواره سلولی افزایش یافت (0/05 >P) و مقادیر آنها در مرحله پایانی رشد بهترتیب 88 و 63 گرم در کیلوگرم ماده خشک بود. تغییرات ترکیبات شیمیایی در طول رشد در ساقه بیشتر از برگ مشاهده شد. در طول دوره رشد کاهش قابلیت هضم برگ و ساقه منجر به کاهش قابلیت ماده خشک و ماده آلی علف نپیر بهترتیب از 782 به 649 و از 814 به 747 گرم در کیلوگرم ماده خشک شد (0/05 >P). میزان پتانسیل گاز تولیدی با افزیش سن گیاه کاهش داشت (0/05 >P). مراحل رشد تاثیری بر نرخ تخمیر تولید گاز و فاز تأخیر نداشت و بین سه مرحله رشد رویشی مورد مطالعه مقادیر آنها مشابه بود. بر اساس نتایج حاصل، علف نپیر با توجه به تولید بالای ماده آلی قابل هضم در هکتار و ارزش غذایی مناسب میتواند بهعنوان یک منبع علوفهای مطلوب در کشور استفاده شود.
یزدان سیف؛ فرخ کفیل زاده؛ حسن خمیس آبادی؛ معصومه رضائی؛ لیلا طاهرآبادی
چکیده
اثر تغذیه اسانس صمغ درخت ون در دوران شیرخوارگی بر عملکرد رشد، برههای نر سنجابی در دوره شیرخوارگی و پس از شیرگیری با استفاده از30 رأس بره نر از یک گله پس از همزمانسازی فحلی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و 10 تکرار بررسی شد. برهها سه روز پس از تولد به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول که هیچ اسانسی دریافت نکردند و به گروه دوم و سوم ...
بیشتر
اثر تغذیه اسانس صمغ درخت ون در دوران شیرخوارگی بر عملکرد رشد، برههای نر سنجابی در دوره شیرخوارگی و پس از شیرگیری با استفاده از30 رأس بره نر از یک گله پس از همزمانسازی فحلی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و 10 تکرار بررسی شد. برهها سه روز پس از تولد به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول که هیچ اسانسی دریافت نکردند و به گروه دوم و سوم در تمام دوران شیرخوارگی بهترتیب 8/0 و 6/1 میلیلیتر در روز اسانس صمغ درخت ون با استفاده از سرنگ خورانده شد. برهها در 100 روزگی از شیر گرفته شدند و به مدت 10 هفته همراه سایر برههای گله تا سن 170 روزگی پرورش یافتند. تغذیه اسانس سبب افزایش وزن پایان شیرخوارگی و همچنین رشد پس از شیرگیری شد. گلوکز خون برهها در دوره شیرخوارگی و پس از شیرگیری تحت تأثیر تغذیه اسانس قرار نگرفت. سایر فراسنجه های خون مانند کلسترول، تری گلیسیرید و پروتئین کل برهها که اسانس دریافت کردند کمتر بود درحالیکه نسبت اوره و آلبومین به گلوبولین خون آنها بالاتر بود. میزان مالوندیآلدهید خون برههای دریافتکننده اسانس نسبت به گروه شاهد کاهش یافت و افزایش سطح اسانس باعث کاهش بیشتر آن نشد. براساس نتایج حاصل، اسانس صمغ درخت ون بهعنوان یک افزودنی خوراکی جدید میتواند در دوران شیرخوارگی پتانسیل خوبی درجهت بهبود عملکرد برهها در دوره شیرخوارگی و پس از شیرگیری داشته باشد و چون خوراندن سطح بالاتر اسانس باعث بهبود بیشتر عملکرد رشد نشد، بنابراین سطح 8/0 میلیلیتر در روز جهت بهبود عملکرد رشد پیشنهاد میشود.
لیلا طاهرآبادی؛ فرخ کفیل زاده
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر لاکتوباسیلوس فرمنتوم 92069 (Lactobacillus fermentum) جداسازیشده از ماست بر تخمیر شیمیایی، میکروبی و پایداری هوازی سیلاژ ذرت با رطوبت بالا انجام شد. بهمنظور انجام این آزمایش، لاکتوباسیلوس فرمنتوم پس از استانداردشدن، جهت تهیه تیمارهای آزمایشی به علوفه ذرت افزوده شد. تیمارهای آزمایشی شامل غلظتهای صفر (شاهد، LF0)، ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر لاکتوباسیلوس فرمنتوم 92069 (Lactobacillus fermentum) جداسازیشده از ماست بر تخمیر شیمیایی، میکروبی و پایداری هوازی سیلاژ ذرت با رطوبت بالا انجام شد. بهمنظور انجام این آزمایش، لاکتوباسیلوس فرمنتوم پس از استانداردشدن، جهت تهیه تیمارهای آزمایشی به علوفه ذرت افزوده شد. تیمارهای آزمایشی شامل غلظتهای صفر (شاهد، LF0)، cfu 106×1 (LF1) و cfu106×2 (LF2) بهازای هر گرم علوفه تازه در سه تکرار تهیه و سیلوهای آزمایشگاهی بهمدت 90 روز نگهداری شدند. نتایج آزمایش نشان داد که ترکیبات شیمیایی سیلاژها شامل ماده خشک، کربوهیدراتهای محلول در آب، پروتئین خام و الیاف نامحلول در شوینده خنثی و شوینده اسیدی تحت تأثیر افزودن باکتری قرار نگرفت. pH سیلاژ تیمار LF2 کمتر از تیمار شاهد بود (0/05>P). غلظت اسید لاکتیک در سیلاژهای LF1 و LF2 بالاتر از تیمار شاهد بود (0/05>P). غلظت اسید استیک و جمعیت کپک سیلاژ LF2 بهترتیب بیشتر و کمتر از سیلاژهای دیگر بود (0/05>P). جمعیت باکتریهای اسید لاکتیک و مخمر سیلاژها تحت تأثیر افزودن باکتری قرار نگرفت. پایداری هوازی سیلاژ LF0 و LF1 در مقایسه با سیلاژ LF2 کاهش یافت (0/05>P). در مرحله هوازی، مقدار pH سیلاژ LF2 کمتر از دیگر سیلاژها بود (0/05>P)، اما در جمعیت مخمر سیلاژها در این مرحله اختلاف معنیداری مشاهده نشد. نتایج این مطالعه نشان داد که لاکتوباسیلوس فرمنتوم 92069 قابلیت استفاده بهعنوان تلقیح کننده سیلاژ را دارد.
گلناز تأسلی؛ فرخ کفیل زاده؛ داراب قدیمی؛ وان لور؛ مایکل بالو
چکیده
هدف از این پژوهش مطالعه اثر جیره حاوی کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد (40/7 درصد) بر بیان برخی از ژنهای مرتبط با التهاب و سیستم ایمنی ذاتی در گاوهای شیرده جرسی بود. برای انجام آزمایش از هفت رأس گاو چند شکمزا (0/5±2/5) جرسی با میانگین روزهای شیردهی 3±71 و میانگین تولید شیر 6/6 ± 28 کیلوگرم استفاده شد. گاو در دو هفته اول آزمایش جیره شاهد( ...
بیشتر
هدف از این پژوهش مطالعه اثر جیره حاوی کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد (40/7 درصد) بر بیان برخی از ژنهای مرتبط با التهاب و سیستم ایمنی ذاتی در گاوهای شیرده جرسی بود. برای انجام آزمایش از هفت رأس گاو چند شکمزا (0/5±2/5) جرسی با میانگین روزهای شیردهی 3±71 و میانگین تولید شیر 6/6 ± 28 کیلوگرم استفاده شد. گاو در دو هفته اول آزمایش جیره شاهد( حاوی 34 درصد کربوهیدرات غیرالیافی ) و در هفته سوم، جیره حاوی کربوهیدرات غیرالیافی زیاد( 40/7 درصد کربوهیدرات غیرالیافی) دریافت کردند. نمونههای خون در روز صفر (انتهای روز 14، که گاوها جیره شاهد دریافت کرده بودند) و روزهای چهارم و هفتم (پس از تغییر جیره) تهیه شد. بیان نسبی هفت ژن مرتبط با سیستم ایمنی شامل ژنهای TNF-α، IL1β،TLR2 ، SELL، CD74، MNDA و TGFβ اندازهگیری شد. بر اساس نتایج حاصل، مصرف جیره حاوی کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد موجب القاء التهاب و تأثیر بر سیستم ایمنی ذاتی می شود.
وحید پیری؛ فرخ کفیل زاده
چکیده
این مطالعه برای ارزیابی اثرات عملآوری دانه جو بلغورشده با اسیدلاکتیک در جیره آغازین بر خوراک مصرفی، افزایش وزن روزانه، بازدهی خوراک مصرفی، قابلیت هضم مواد مغذی، رشد اسکلتی، و فراسنجههای خونی گوسالههای نر شیرخوار نژاد هلشتاین انجام شد. به همین منظور، 30 رأس گوساله نر با میانگین وزنی 2/25±45/06 بهصورت تصادفی به سه گروه آزمایشی ...
بیشتر
این مطالعه برای ارزیابی اثرات عملآوری دانه جو بلغورشده با اسیدلاکتیک در جیره آغازین بر خوراک مصرفی، افزایش وزن روزانه، بازدهی خوراک مصرفی، قابلیت هضم مواد مغذی، رشد اسکلتی، و فراسنجههای خونی گوسالههای نر شیرخوار نژاد هلشتاین انجام شد. به همین منظور، 30 رأس گوساله نر با میانگین وزنی 2/25±45/06 بهصورت تصادفی به سه گروه آزمایشی (هر گروه 10 رأس) اختصاص یافت. خوراک آغازین از چهار روزگی تا 65 روزگی پس از تولد حاوی 41 درصد بلغور دانه جو عملآوریشده بود. تیمارهای آزمایشی شامل 1- خوراک حاوی جو عملآوریشده در آب، 2- خوراک حاوی جو عملآوریشده در محلول نیم درصد اسید لاکتیک و 3- خوراک حاوی جو عملآوریشده با محلول یک درصد اسید لاکتیک بودند. خوراک مصرفی بهصورت روزانه اندازهگیری شد. وزن بدن و شاخصههای رشد اسکلتی در چهار روزگی، 35 روزگی و 65 روزگی اندازهگیری و ثبت شد. در چهار روزگی، 35 روزگی و 65 روزگی از گوسالهها خونگیری شد. قابلیت هضم ماده خشک در کل دستگاه گوارش و بازدهی خوراک مصرفی در گوسالههایی که خوراک حاوی دانه جو عملآوریشده با اسید لاکتیک دریافت کردند از تیمارهای دیگر بیشتر بود (5 0/0≥P). عملآوری جو با اسیدلاکتیک اثری بر ماده خشک مصرفی، میانگین افزایش وزن روزانه، و فراسنجههای خونی نداشت. در 35 روزگی ارتفاع از جدوگاه و طول بدن در گوسالههایی که جو عملآوریشده با اسید لاکتیک دریافت کردند بالاتر بود (5 0/0≥P). بهنظر میرسد که عملآوری دانه جو با اسید لاکتیک منجر به کاهش تجزیه نشاسته جو در شکمبه و افزایش عبور آن به روده باریک گردیده است و بر همین اساس بازدهی خوراک مصرفی بهبود یافته است. ممکن است استفاده از سطوح بالاتر اسید لاکتیک تأثیر مثبتی بر عملکرد گوسالهها داشته باشد.
رضا ناصری هرسینی؛ فرخ کفیل زاده
چکیده
اثر اخته کردن بر ترکیب بافتی ناحیه ران و ویژگیهای کیفی گوشت در عضله بایسپس فموریس بزغالههای نر نژاد مرخز در قالب یک طرح کاملاً تصادفی شامل دو تیمار و چهار تکرار بررسی شد. بدین منظور 16 رأس بزغاله نر نژاد مرخز به مدت 119 روز با جیره آزمایشی تغذیه شد و اخته کردن بزغالهها در تیمار مربوطه یک هفته قبل از آغاز دوره سازگاری انجام گرفت. ...
بیشتر
اثر اخته کردن بر ترکیب بافتی ناحیه ران و ویژگیهای کیفی گوشت در عضله بایسپس فموریس بزغالههای نر نژاد مرخز در قالب یک طرح کاملاً تصادفی شامل دو تیمار و چهار تکرار بررسی شد. بدین منظور 16 رأس بزغاله نر نژاد مرخز به مدت 119 روز با جیره آزمایشی تغذیه شد و اخته کردن بزغالهها در تیمار مربوطه یک هفته قبل از آغاز دوره سازگاری انجام گرفت. نتایج نشان داد که شاخص عضلانی بودن ناحیه ران در بزغالههای گروه کنترل بیش از گروه اخته شده بود (05/0P<). درصد رطوبت در گوشت بزغالههای اخته شده کمتر و درصد چربی بیشتر از بزغالههای اخته نشده بود (05/0P<). در عضله بایسپس فموریس بزغالههای اخته درصد اسید پالمیتیک بیشتر و درصد مجموع اسیدهای چرب مطلوب و نسبت (C18:0+C18:1)/C16:0 کمتر از بزغالههای اخته نشده بود (05/0P<). نتایج تحقیق نشان داد که اخته کردن بزغالههای مرخز برای مصرف گوشت آن توسط انسان، از نظر مقدار و ترکیب اسیدهای چرب، قابل توجیه نیست.
علیرضا کرمپور؛ فرخ کفیل زاده
چکیده
اثر استفاده از روغن هسته انار در جیره بر عملکرد رشد، قابلیت هضم جیره و فراسنجههای تخمیر شکمبه با استفاده از 21 رأس بره نر پرواری نژاد سنجابی سهماهه با میانگین وزن اولیه 6/2±5/27 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و هفت تکرار مطالعه شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره فاقد روغن هسته انار (شاهد) و جیرههای حاوی دو و چهار درصد ...
بیشتر
اثر استفاده از روغن هسته انار در جیره بر عملکرد رشد، قابلیت هضم جیره و فراسنجههای تخمیر شکمبه با استفاده از 21 رأس بره نر پرواری نژاد سنجابی سهماهه با میانگین وزن اولیه 6/2±5/27 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و هفت تکرار مطالعه شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره فاقد روغن هسته انار (شاهد) و جیرههای حاوی دو و چهار درصد روغن هسته انار بودند. مصرف خوراک و افزایش وزن روزانه، قابلیت هضم جیره و فراسنجههای تخمیر شکمبه بررسی شدند. خوراک مصرفی در گوسفندان تغذیهشده با جیرههای حاوی روغن هسته انار بیشتر از گروه شاهد بود (05/0P<). تفاوت معنیداری در میانگین افزایش وزن روزانه گروهها مشاهده نشد. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی در گوسفندان تغذیهشده با جیره حاوی چهار درصد روغن هسته انار بیشتر از دیگر گروهها بود (05/0P<). تفاوت معنیداری در غلظت اسیدهای چرب فرار بهجز اسید والریکمشاهده نشد، اما غلظت اسید والریک در گروههایدریافت کننده روغن بهطور معنیداری کاهش یافت (05/0P<). استفاده از سطح چهار درصد روغن هسته انار نسبت مولی اسید پروپیونیک را افزایش و نسبت استات به پروپیونات را کاهش داد (05/0P<). غلظت نیتروژن آمونیاکی نیز تحت تأثیر افزودن روغن به جیره قرار نگرفت. بر اساس نتایج این آزمایش، روغن هسته انار پتانسیل بهبود قابلیت هضم و راندمان تخمیر شکمبهای جیره را در برههای پرواری دارد.
نادر پاپی؛ فرخ کفیل زاده؛ حسن فضائلی
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی پتانسیل عملکرد و ارزش غذایی علوفۀ سیبزمینی ترشی در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه مرحلۀ رشد گیاه (تیمار) و با چهار تکرار در هر تیمار انجام شد. بخشهای هوایی گیاه مورد نظر در سه مرحله از رشد (اول: ارتفاع علوفه 150ـ100، دوم: 200ـ150، و سوم: 250ـ200 سانتیمتر، شروع گلدهی) برداشت و اطلاعات مربوط به میزان تولید در واحد ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور بررسی پتانسیل عملکرد و ارزش غذایی علوفۀ سیبزمینی ترشی در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه مرحلۀ رشد گیاه (تیمار) و با چهار تکرار در هر تیمار انجام شد. بخشهای هوایی گیاه مورد نظر در سه مرحله از رشد (اول: ارتفاع علوفه 150ـ100، دوم: 200ـ150، و سوم: 250ـ200 سانتیمتر، شروع گلدهی) برداشت و اطلاعات مربوط به میزان تولید در واحد سطح، ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک و نسبت برگ به ساقه ثبت شد. سپس علوفۀ برداشتشده چاپر گردید و پس از نمونهگیری، ترکیب مواد مغذی و گوارشپذیری در نمونههای علوفۀ چاپرشده اندازهگیری شد. تفاوت در میزان علوفۀ تر و خشک تولیدشده در مرحلۀ اول برداشت (بهترتیب 20/45 و 95/15 تن در هکتار) و در مرحلۀ سوم برداشت (00/64 و 85/29 تن در هکتار) معنیدار بود (05/0P<). بیشترین مقدار پروتئین خام در مرحلۀ اول (42/13درصد) و کمترین آن در مرحلۀ سوم برداشت (21/9درصد) مشاهده شد (05/0P<). با افزایش سن گیاه، میانگین کربوهیدراتهای غیرفیبری افزایش یافت (05/0P<). بیشترین و کمترین مقدار خاکستر خام بهترتیب در اولین و سومین مرحلۀ برداشت مشاهده شد (05/0P<). گوارشپذیری مادۀ خشک و مادۀ آلی تحت تأثیر مرحلۀ برداشت قرار نگرفت. نتایج حاصل از آزمون گاز نشان داد، با رشد گیاه، میزان گاز تولیدی افزایش یافت، بهطوریکه بیشترین مقدار آن در مرحلۀ سوم و کمترین آن در مرحلۀ اول برداشت مشاهده شد (05/0P<). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که گیاه سیبزمینیترشی میتواند بهعنوان منبع مناسب علوفهای مورد توجه قرار گیرد.