جابر خانی یوسف رضا؛ علی اسدی الموتی؛ مجتبی یاری؛ الیاس سلطانی
چکیده
هدف: تغییر اقلیم موجب شده است تا تلاشهای پژوهشی بسیاری معطوف به معرفی علف مناسب برای جایگزینی با علف رایج در جیره نشخوارکنندگان شود. در ایران، کشت یونجه در دهه گذشته بهدلیل کمبود آب بهشدت محدودشده درحالیکه یونجه بخش مهمی از علوفه جیره گاوها است. این پژوهش بهمنظور ارزیابی عملکرد زراعی، خصوصیات گیاهشناسی، ویژگیهای شیمیایی ...
بیشتر
هدف: تغییر اقلیم موجب شده است تا تلاشهای پژوهشی بسیاری معطوف به معرفی علف مناسب برای جایگزینی با علف رایج در جیره نشخوارکنندگان شود. در ایران، کشت یونجه در دهه گذشته بهدلیل کمبود آب بهشدت محدودشده درحالیکه یونجه بخش مهمی از علوفه جیره گاوها است. این پژوهش بهمنظور ارزیابی عملکرد زراعی، خصوصیات گیاهشناسی، ویژگیهای شیمیایی و تغذیهای دو رقم ماشک علوفهای (ماشک معمولی (Vicia sativa)) و ماشک گل خوشهای (Vicia villosa) و یک رقم نخود علوفهای (Pisum arvense) در مقایسه با یونجه (Medicago sativa) انجام شد.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار آزمایشی در سال 1399 اجرا و هر علف آزمایشی به مساحت یک هکتار کشت شد. مقدار بذر استفادهشده 60 کیلوگرم در هکتار و نوع خاک رسی-لومی بود. از هیچ کودی در آزمایش استفاده نشد و ماشک و نخود علوفهای در 50 درصد گلدهی و یونجه در اوایل گلدهی برداشت شد.
یافتهها: به لحاظ تولید علوفه تازه و خشک عملکرد ماشک گلخوشهای در بین سایر علفها بالاتر بود (05/0>p). همچنین شاخصهای بهرهوری فیزیکی و اقتصادی بهازای هر واحد آب مصرفی برای ماشک گلخوشه ای بیشترین و برای یونجه کمترین بود (05/0>p). درصد ماده آلی در علوفه یونجه و نخود (بهترتیب 6/89 و5/89 درصد ماده خشک) از ماشک گل خوشهای و معمولی (بهترتیب 6/86 و 4/85 درصد ماده خشک) بیشتر بود. پروتئین خام در علوفه ماشک معمولی 2/27 و در علف یونجه 9/17 درصد ماده خشک بود و نخود علوفهای (1/22) و ماشک گلخوشهای (7/22) مابین این دو بودند. بیشترین NDF در علف ماشک گلخوشهای و یونجه (بهترتیب 1/41 و 2/41 درصد) و کمترین NDF در علف ماشک معمولی با 6/36 درصد ماده خشک بود. در یونجه نسبت پروتئین محلول (بخش A) کمتر ولی نسبت بخش B2، B3 و C بیشتر از نخود و ارقام ماشک علوفهای بود. پتانسیل مصرف خوراک، ماده خشک و کل مواد مغذی قابلهضم، کیفیت نسبی علوفه، انرژی خالص شیردهی و شاخص نسبی کیفیت محاسبهشده برای ماشک معمولی بالاتر از سایر علفها بود (05/0>p).
نتیجهگیری: تلفیق نتایج بهدستبهدستآمده روی صفات زراعی، بهرهوری استفاده از آب و ارزش تغذیهای در این مطالعه، ماشک و نخود علوفهای را جایگزین بالقوهای برای یونجه در جیره گاوهای شیری معرفی میکند. پیشنهاد میشود برای تعیین اثرات عملکردی و نیز سطح مطلوب استفاده از آنها در جیره، مطالعات روی دام زنده نیز انجام شود.
عبدالرضا صالحی؛ غلامرضا پیکانی ماچیانی؛ علی اسدی الموتی؛ محمد تاجیک خواری
چکیده
تعیین تابع تولید از مؤثرترین و بهترین راهکارها برای بررسی تداوم شیردهی و تعیین رابطه میان مصرف نهادههای غذایی و تولید شیر است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثرات تابع تولید در برنامه های اصلاح نژادی و استفاده از آنها در انتخاب بهتر حیوانات بود. برای تحقق این هدف، از داده های تولید شیر و مقدار مصرف نهاده های خوراکی یکی ...
بیشتر
تعیین تابع تولید از مؤثرترین و بهترین راهکارها برای بررسی تداوم شیردهی و تعیین رابطه میان مصرف نهادههای غذایی و تولید شیر است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثرات تابع تولید در برنامه های اصلاح نژادی و استفاده از آنها در انتخاب بهتر حیوانات بود. برای تحقق این هدف، از داده های تولید شیر و مقدار مصرف نهاده های خوراکی یکی از گاوداری های صنعتی استان تهران استفاده شد. روش های مختلفی در این مطالعه بررسی شد؛ 1- استفاده از رویه حداقل مربعات معمولی (OLS) در محیط R بهمنظور برآورد تابع تولید شیر، 2- استفاده از روش حداقل مربعات بسطیافته پیکانی (POLS)، 3- برآورد ارزش اصلاحی تولید شیر تخمینی تابع POLS و تولید شیر فیزیکی (داده های مزرعهای) با استفاده از نرمافزار Wombat، 4- مقایسه توابع تولیدی با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی (OLS) بهدستآمده در R با تابع تولید حاصل رویه POLS، 5- ارزیابی ژنتیکی حیوانات و بررسی رتبه بندی گاوهای شیری. توابع تولید تخمینی بهدستآمده از رویه معمول حداقل مربعات از نظر علایم و ضرایب نادرست بودند و به خوبی منحنی تولید شیر را برازش نمیکردند. براساس یافتههای این مطالعه، مدل رگرسیونی غیرخطّی POLS بهترین مدل در برازش منحنی و تولید اقتصادی شیر میباشد. با استفاده از ارزش های اصلاحی برآوردشده در این روش، میتوان بهترین حیوانات را بهعنوان والدین نسل های آینده انتخاب کرد. توانایی تخمین تابع تولید براساس روش POLS، برای ایجاد یک منحنی استاندارد گاوهای شیری بسیار بالاست.
سارا عطایی نظری؛ عبدالله محمدی سنگ چشمه؛ محمدرضا بختیاری زاده؛ علی اسدی الموتی؛ علی فولادی نشتا
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی اثر غلظتهای مختلف لیپوپلیساکارید در محیط کشت بر بلوغ تخمک، توانایی تکوینتخمک و فراسنجههایمرتبط با محیط کشت بلوغ شامل گلوکز، پیروات، لاکتات و اسیدآمینه گلوتامین بود. تیمارهای آزمایشی شامل غلظتهای صفر (شاهد)، 0/01، 0/1، 1 و 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید در محیط کشت بلوغ تخمک بود. تخمکها ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، بررسی اثر غلظتهای مختلف لیپوپلیساکارید در محیط کشت بر بلوغ تخمک، توانایی تکوینتخمک و فراسنجههایمرتبط با محیط کشت بلوغ شامل گلوکز، پیروات، لاکتات و اسیدآمینه گلوتامین بود. تیمارهای آزمایشی شامل غلظتهای صفر (شاهد)، 0/01، 0/1، 1 و 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید در محیط کشت بلوغ تخمک بود. تخمکها بههمراه سلولهای کومولوس اطراف آن در حضور غلظتهای مختلف لیپوپلیساکارید کشت داده شدند. پس از 24 ساعت محیط کشت جمعآوری و درصد بلوغ تخمکها، درصد تسهیم و تولید بلاستوسیست محاسبه شد. درصد بلوغ تخمک در تیمار با سطح 10 میکروگرم در میلیلیتر از لیپوپلیساکارید پایینترین بود (p<0/05). در بین فراسنجههای اندازهگیریشده، تنها غلظت گلوکز در پاسخ به سطوح افزایشی لیپوپلیساکارید موجود در محیط کشت بهصورت خطی کاهش یافت (p<0/05)، بهطوریکه تیمار 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید غلظت گلوکز پایینتری نسبت به تیمارهای دیگر داشت. درصد تسهیم در تیمار دارای 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید در مقایسه با بقیه تیمارها پایینتر بود (p<0/05). همچنین سطوح 1 و 10 میکروگرم در میلیلیتر از لیپوپلیساکارید منجر به کاهش معنیدار درصد تولید بلاستوسیست در مقایسه با تیمار شاهد شد (p<0/05). براساس نتایج این پژوهش، لیپوپلیساکارید اثرات منفی بر تکوین تخمک گوسفند دارد و اثرات آن احتمالاً از طریق تأثیر بر مسیرهای مرتبط با متابولیسم انرژی میانجیگری میگردد. بهکارگیری برنامههای مدیریتی بهمنظور کنترل عوامل افزایشدهنده غلظت لیپوپلیساکارید در دوره تولیدمثل میتواند از کاهش عملکرد تولیدمثلی دام جلوگیری کند.
مهدی دهقانی سانیج؛ محمدعلی نوروزیان؛ احمد افضل زاده؛ علی اسدی الموتی
چکیده
به منظور بررسی اثرات اسید آسکوربیک و سالیسیلات پوشش دار شده در تغذیه گاوهای شیری تازه زا تحت تنش گرمایی از تعداد 44 رأس گاو هلشتاین در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 11 تکرار در هر تیمار به مدت 30 روز استفاده شد. تیمارها شامل: 1) شاهد (جیره بدون افزودنی)، 2) جیره حاوی 30 گرم اسید آسکوربیک پوششدار به ازای هر رأس در روز، 3) جیره حاوی 10 گرم ...
بیشتر
به منظور بررسی اثرات اسید آسکوربیک و سالیسیلات پوشش دار شده در تغذیه گاوهای شیری تازه زا تحت تنش گرمایی از تعداد 44 رأس گاو هلشتاین در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 11 تکرار در هر تیمار به مدت 30 روز استفاده شد. تیمارها شامل: 1) شاهد (جیره بدون افزودنی)، 2) جیره حاوی 30 گرم اسید آسکوربیک پوششدار به ازای هر رأس در روز، 3) جیره حاوی 10 گرم سالسیلات پوششدار به ازای هر رأس در روز و 4) جیره حاوی 30 گرم اسید آسکوربیک پوششدار + 10 گرم سالسیلات پوششدار به ازای هر رأس در روز بود. میانگین تولید شیر گروه دریافتکننده سالسیلات پوششدار از سایر تیمارها بیشتر بود (0/05>P). اسید آسکوربیک پوششدار توانست باعث افزایش معنیدار درصد چربی شیر، غلظت گلوکز، بتاهیدروکسی بوتیرات و اسیدهای چرب غیراستریفه و کاهش معنیدار سلولهای سوماتیک شیر نسبت به دیگر تیمارها شد (0/05>P). کل مواد جامد شیر، مقدار شیر اصلاح شده براساس انرژی و چربی و نیتروژن اوره ای شیر در گروه دریافتکننده اسید آسکوربیک پوششدار بیشتر از گروه شاهد بود (0/05>P). غلظت اوره خون در تیمار دریافتکننده اسید آسکوربیک بهعلاوه سالیسیلات پوششدار نسبت به تیمار شاهد کمتر بود (0/05>P). نتایج این مطالعه نشان داد که افزودن اسید آسکوربیک و سالسیلات پوششدار میتواند موجب افزایش عملکرد تولیدی گاوهای تازهزا نژاد هلشتاین تحت تنش گرمایی شود.
وهب عظیم زاده؛ مهدی دهقان بنادکی؛ ارمین توحیدی؛ علی اسدی الموتی
چکیده
اثر فرآوریهای مختلف دانه ذرت بر عملکرد و فراسنجههای خونی و شکمبهای 36 رأس گوساله ماده شیرخوار نژاد هلشتاین (وزن بدن 1/20±38/2 کیلوگرم) بررسی شد. تیمارها شامل ذرت کامل، ذرت آردی، ذرت بلغورشده و ذرت ورقهشده با بخار بودند. جیرهها از روز چهارم آزمایش همراه پنج درصد کاه خرد شده تغذیه شد. در همه گوسالهها، برنامه تغذیه شیر ...
بیشتر
اثر فرآوریهای مختلف دانه ذرت بر عملکرد و فراسنجههای خونی و شکمبهای 36 رأس گوساله ماده شیرخوار نژاد هلشتاین (وزن بدن 1/20±38/2 کیلوگرم) بررسی شد. تیمارها شامل ذرت کامل، ذرت آردی، ذرت بلغورشده و ذرت ورقهشده با بخار بودند. جیرهها از روز چهارم آزمایش همراه پنج درصد کاه خرد شده تغذیه شد. در همه گوسالهها، برنامه تغذیه شیر بهصورت افزایشی-کاهشی بود. گوسالهها در 71 روزگی از شیرگیری شدند و مجموع مصرف روزانه خوراک آغازین و وزن بدن گوسالهها تا 84 روزگی اندازهگیری شد. مصرف خوراک آغازین و میانگین افزایش وزن روزانه در دوره قبل و بعد از شیرگیری و کل دوره بهترتیب برای تیمارهای ذرت بلغورشده و ذرت ورقهشده با بخار بهطور معنیداری بیشتر از ذرت آردی و ذرت کامل بود (p≤0/01). در زمان از شیرگیری و در پایان آزمایش، تیمارهای ذرت بلغورشده و ذرت ورقهشده با بخار میانگین وزن بدن بیشتری نسبت به تیمارهای ذرت کامل و ذرت آردی داشتند (p≤0/01). تیمارهای آزمایشی روی پروتئین تام سرم گوسالهها نیز اثر معنیدار داشتند (p<0/05). براساس نتایج این تحقیق، تغذیه گوسالههای شیرخوار با ذرت بلغورشده یا ورقهشده با بخار ضمن افزایش مصرف خوراک باعث بهبود افزایش وزن روزانه و وزن بدن در دوره قبل و بعد از شیرخواری میشود.
مسعود نوروزی دیارجان؛ علی اسدی الموتی؛ احمد افضل زاده؛ محسن دانش مسگران
چکیده
در این مطالعه، بخشی از کنجاله سویا جایگزین کنجاله سویای فرآوری شده با حرارت در جیره گاوهای شیری تحت تنش حرارتی خفیف شد. از 32 رأس گاو هلشتاین با بیش از یک زایش با روزهای شیردهی 20 ± 110 و تولید شیر 1/4 ± 40 کیلوگرم در روز در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی بهروش فاکتوریل 2×2 با چهار تیمار و هشت تکرار در دو دوره استفاده شد. جیرههای آزمایشی ...
بیشتر
در این مطالعه، بخشی از کنجاله سویا جایگزین کنجاله سویای فرآوری شده با حرارت در جیره گاوهای شیری تحت تنش حرارتی خفیف شد. از 32 رأس گاو هلشتاین با بیش از یک زایش با روزهای شیردهی 20 ± 110 و تولید شیر 1/4 ± 40 کیلوگرم در روز در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی بهروش فاکتوریل 2×2 با چهار تیمار و هشت تکرار در دو دوره استفاده شد. جیرههای آزمایشی حاوی دو سطح 5/15 یا 17 درصد پروتئین خام بودند که در هر کدام کنجاله سویای فرآوری شده با حرارت جایگزین بخشی از کنجاله سویا شد. هر دوره آزمایش 28 روز بود که در هفت روز آخر دادههای دما و طوبت و عملکرد تولیدی ثبت و جهت اندازهگیری قابلیت هضم، فراسنجههای خونی و شکمبهای نمونهبرداری شد. میانگین شاخص حرارتی-رطوبتی در محدوده تنش حرارتی خفیف (دوره اول: 60/70، دوره دوم: 50/71) بود. تیمار حاوی 5/15 درصد پروتئین و کنجاله سویای فرآوریشده مصرف ماده خشک و ماده آلی را افزایش داد (05/0>p)، اما این اثر در جیره با 17درصد پروتئین خام و کنجاله سویای فرآوری شده مشاهده نشد. تولید و ترکیبات شیر، قابلیت هضم مواد مغذی و متغیرهای خونی بین تیمارها تفاوتی نداشت. اسید بوتیریک و اسید ایزووالریک مایع شکمبه با تغذیه کنجاله سویا فرآوری شده با حرارت افزایش یافت (05/0>p) اما غلظت این اسیدها تحت تأثیر سطح پروتئین نبود. استفاده از کنجاله سویای فرآوری شده با حرارت در سطوح پایین پروتئین اثر منفی بر تولید و ترکیب شیر نداشت و میتواند راهکاری مناسب برای افزایش مصرف خوراک در گاوهای شیری در تنش گرمایی خفیف باشد.
سمیه فتحی؛ علی اسدی الموتی؛ احمد افضل زاده؛ محمدعلی نوروزیان
چکیده
این آزمایش بهمنظور بررسی اثرات تخمیر منبع علوفه در تخمیر همزمان با منابع مختلف کربوهیدراتهای غیرالیافی در یک طرح پایه کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل (نه تیمار و سه تکرار) انجام شد. از کاه گندم، یونجه و ذرت سیلوشده بهعنوان منبع علوفه و از نشاسته، ساکارز و پکتین بهعنوان اجزای مهم کربوهیدراتهای غیرالیافی استفاده شد. 2/0 گرم ...
بیشتر
این آزمایش بهمنظور بررسی اثرات تخمیر منبع علوفه در تخمیر همزمان با منابع مختلف کربوهیدراتهای غیرالیافی در یک طرح پایه کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل (نه تیمار و سه تکرار) انجام شد. از کاه گندم، یونجه و ذرت سیلوشده بهعنوان منبع علوفه و از نشاسته، ساکارز و پکتین بهعنوان اجزای مهم کربوهیدراتهای غیرالیافی استفاده شد. 2/0 گرم از هر منبع علوفه همراه با 3/0 گرم از هر منبع کربوهیدراتهای غیرالیافی در شرایط آزمایشگاهی به مدت 24 ساعت تخمیر شدند و طی آن الگوی تولید گاز، قابلیت هضم ظاهری، قابلیت هضم حقیقی، تودهی میکروبی، pH و آمونیاک اندازهگیری شد. منبع علوفه و کربوهیدرات بهتنهایی هر کدام بر تولید گاز در زمانهای مختلف انکوباسیون، قابلیت هضم ظاهری، قابلیت هضم حقیقی و همچنین آمونیاک اثر معنیدار داشتند (05/0 > p) هر چند اثر متقابل بین این دو منبع مشاهده نشد. برآورد سنتز توده میکروبی برای منبع کاه از سایر منابع علوفه کمتر بود (14/0 در برابر 16/0 گرم در گرم ماده خشک، 05/0 > P) اما تحت تأثیر منبع کربوهیدراتهای غیرالیافی و یا اثر متقابل دو منبع قرار نگرفت. همچنین، منابع کربوهیدراتهای غیرالیافی اثر معنیداری بر pH محیط کشت داشتند (87/5 برای ساکارز در برابر 05/6 برای پکتین). نتایج این مطالعه نشان داد که اثرات کربوهیدراتهای غیرالیافی در محیط کشتهای همزمان با منابع مختلف علوفه قابلپیشبینی و مطابق با اثرات شناخته شده در شرایط درون تنی بوده و تحت تأثیر اثرات متقابل با منبع علوفه قرار نگرفت.
سمیه معینی زاده؛ علی اکبر خادم؛ علی اسدی الموتی؛ احمد افضل زاده
چکیده
هدف از انجام مطالعة حاضر، بررسی اثر یونجة خشک (به عنوان جاذب رطوبت) بر تولید پساب و کیفیت تخمیر سیلاژ ذرت بود. در طرحی کاملاً تصادفی در قالب فاکتوریل 4×3 به سه علوفة کامل ذرت با مادة خشک 3/18، 7/21 و 5/25 درصد، چهار سطح جاذب صفر، 5، 10 و 20 درصد اضافه و در سه تکرار در لولههایی از جنس پلیوینیل کلریدی با عنوان سیلوی کوچک به مدت 90 روز سیلو شدند. ...
بیشتر
هدف از انجام مطالعة حاضر، بررسی اثر یونجة خشک (به عنوان جاذب رطوبت) بر تولید پساب و کیفیت تخمیر سیلاژ ذرت بود. در طرحی کاملاً تصادفی در قالب فاکتوریل 4×3 به سه علوفة کامل ذرت با مادة خشک 3/18، 7/21 و 5/25 درصد، چهار سطح جاذب صفر، 5، 10 و 20 درصد اضافه و در سه تکرار در لولههایی از جنس پلیوینیل کلریدی با عنوان سیلوی کوچک به مدت 90 روز سیلو شدند. با افزایش سطح استفاده از جاذب، مقادیر خاکستر و نیتروژن کل سیلاژها افزایش و الیاف نامحلول در شویندة خنثی به طور معنیداری کاهش یافت (05/0>P). اثر سطوح جاذب و رطوبت روی مادة خشک سیلاژها معنیدار بود و مادة خشک با 10 و 20 درصد جاذب بیشترین افزایش را نشان داد (05/0>P). تمام سیلاژها دارای pH مطلوب (در محدودة 79/3 تا 33/4) بودند. با وجود این، pH سیلاژها تحت تأثیر اثر متقابل رطوبت و سطح جاذب قرارگرفت (05/0>P). با افزایش سطح استفاده از جاذب، pH سیلاژها افزایش یافت اما این افزایش در سیلاژهایی با 26 درصد مادة خشک با شدت کمتری مشاهده شد. همچنین، مقادیر کربوهیدرات محلول باقیمانده تحت تأثیر اثر متقابل بین رطوبت و سطح جاذب قرارگرفت. بدین صورت که در سیلاژهای با 18 درصد مادة خشک اختلاف بین سطوح جاذب کمتر از اختلاف آنها در سیلاژهای با 22 و 26 درصد مادة خشک بود (05/0P<). با افزایش سطح یونجة خشک، پایداری هوازی در سیلاژهایی که رطوبت اولیة بالاتری داشتند بهبود یافت و به موازات افزایش مادة خشک اولیة علوفة ذرت، اختلاف در پایداری هوازی کمتر شد (05/0>P). با افزایش سطح یونجه در سیلاژ، تولید پساب کاهش یافت، بهطوریکه پساب در سیلاژهای حاوی 20 درصد یونجه خشک به صفر رسید (05/0>P). در پساب سیلاژهایی که سطوح بالاتری جاذب داشتند غلظت مادة خشک و نیتروژن بیشتر بود، اما کل مادة خشک و نیتروژن هدررفته در این تیمارها کاهش یافت. نتایج نشان داد استفاده از حداقل 10 درصد یونجة خشک باعث کاهش مؤثر پساب، بهبود پایداری هوازی و تولید ذرت سیلوشده با pH مطلوب میگردد.