امیرحسین مهران فروز؛ حسن علی عربی؛ داریوش علیپور؛ عباس فرح آور
چکیده
هدف: ویژگیهای فیزیکی و توازن مواد مغذی خوراک از جمله مهمترین عوامل مؤثر بر سلامت، عملکرد و رفتارهای تغذیهای دام بهشمار میروند. این عوامل نه تنها بر تأمین نیازهای تغذیهای دام تأثیر مستقیم دارند، بلکه میتوانند در ارتقای کارایی تولید، بهبود کیفیت محصولات دامی و کاهش بیماریهای مرتبط با تغذیه نقش کلیدی ایفا کنند. این پژوهش ...
بیشتر
هدف: ویژگیهای فیزیکی و توازن مواد مغذی خوراک از جمله مهمترین عوامل مؤثر بر سلامت، عملکرد و رفتارهای تغذیهای دام بهشمار میروند. این عوامل نه تنها بر تأمین نیازهای تغذیهای دام تأثیر مستقیم دارند، بلکه میتوانند در ارتقای کارایی تولید، بهبود کیفیت محصولات دامی و کاهش بیماریهای مرتبط با تغذیه نقش کلیدی ایفا کنند. این پژوهش با هدف بررسی اثر شکل فیزیکی خوراک در مراحل پایانی آبستنی و اوایل شیردهی میشها بر متابولیتهای شیمیایی خون، وضعیت آنتیاکسیدانی و عملکرد برهها پس از تولد انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از 36 رأس میش نژاد مهربان با میانگین وزنی 09/2±17/50 کیلوگرم و میانگین سنی سه تا چهار سال در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1- کنسانتره آردی، 2- کنسانتره پلت و 3- خوراک کاملاً مخلوط پلت بودند. تیمارهای آزمایشی در دو ماه پایانی آبستنی و ماه اول شیردهی در اختیار میشها قرار گرفت. برای بررسی فراسنجههای بیوشیمیایی خون و وضعیت آنتیاکسیدانی، نمونهگیری خون از میشها در سه مقطع (30 روز پیش از زایش، روز زایش، و 30 روز پس از زایش) و پیش از تغذیه وعده صبح انجام شد. میزان تولید شیر و چربی شیر نیز در روز 21 پس از زایش موردبررسی و ارزیابی قرار گرفت. همچنین، عملکرد برهها از طریق وزنکشی آنها در روز تولد و بهصورت هفتگی تا پایان دوره موردارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که مقدار خوراک مصرفی در دوره پیش و پس از زایش و همچنین تولید شیر در تیمارهای مصرفکننده خوراک کاملاً مخلوط پلت و کنسانتره پلت در مقایسه با میشهای مصرفکننده کنسانتره بیشتر بود (05/0>P)، درحالیکه درصد چربی شیر تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. مصرف خوراک کاملاً مخلوط پلت و کنسانتره پلت بهطور معنیداری غلظت گلوکز و اوره سرم میشها را افزایش داد (05/0>P)، درحالیکه سایر فراسنجههای خونی مانند کلسترول، تریگلیسرید، پروتئین کل و آنزیمهای کبدی تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند. همچنین، تغذیه میشها با خوراک پلت موجب کاهش غلظت مالوندیآلدهید و افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی کل در برخی بازههای زمانی شد (05/0>P) که نشاندهنده کاهش استرس اکسیداتیو در دامهای تغذیهشده با این خوراک بود. علاوه بر این، وزن بدن و افزایش وزن روزانه برهها در برخی بازههای زمانی تحت تأثیر شکل فیزیکی خوراک میشها قرار گرفت. برههای متولدشده از میشهایی که با خوراک کاملاً مخلوط پلت و کنسانتره پلت تغذیهشده بودند، در بازه زمانی هفت تا 30 روزگی وزن بیشتر و افزایش وزن روزانه بالاتری نسبت به تیمار کنسانتره آردی داشتند (05/0>P). با اینحال، تفاوت معنیداری در وزن تولد برهها بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد.
نتیجهگیری: در مجموع، نتایج این پژوهش نشان داد که تغذیه میشها با خوراک کاملاً مخلوط پلت و کنسانتره پلت در اواخر آبستنی و اوایل شیردهی میتواند به ارتقای عملکرد میشها، بهبود عملکرد برهها، افزایش برخی فراسنجههای بیوشیمیایی، و تقویت شاخصهای آنتیاکسیدانی خون میشها منجر شود. این یافتهها بر نقش مؤثر شکل فیزیکی خوراک بهعنوان ابزاری کارآمد در بهینهسازی سلامت، عملکرد تولیدی و رفاه دام تأکید دارند.
وحیدالله چرخی؛ فردین هژبری؛ هادی حجاریان
چکیده
این پژوهش با هدف افزودن مخلوط سه گیاه دارویی به جیره میشهای شیرده و تاثیر آن بر عملکرد و فراسنجههای خون برههای شیرخوار با استفاده از 48 رأس بره با میانگین وزن ۴۴/۰±۳۴/۳ کیلوگرم همراه 24 رأس میش شیرده با میانگین تولید شیر 25/122±03/1107 گرم در روز در قالب طرح کاملاً تصادفی برای 65 روز در جایگاههای انفرادی انجام شد. گروههای آزمایشی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف افزودن مخلوط سه گیاه دارویی به جیره میشهای شیرده و تاثیر آن بر عملکرد و فراسنجههای خون برههای شیرخوار با استفاده از 48 رأس بره با میانگین وزن ۴۴/۰±۳۴/۳ کیلوگرم همراه 24 رأس میش شیرده با میانگین تولید شیر 25/122±03/1107 گرم در روز در قالب طرح کاملاً تصادفی برای 65 روز در جایگاههای انفرادی انجام شد. گروههای آزمایشی میشهای مادر شامل: گروه شاهد (جیرة پایه)، تیمارهای اول، دوم و سوم علاوه بر جیرة پایه روزانه 15 گرم پودر مخلوط زیرۀ سبز، گشنیز و نعناع فلفلی به ترتیب با نسبتهای 10:30:60؛ 10:45:45 و 10:60:30 درصد دریافت کردند. برهها، دوهفتگی توزین و در انتهای دوره، از رگ گردن خونگیری شدند. وزن نهایی و افزایش وزن روزانه برههای تیمار اول نسبت به گروههای دیگر بیشتر بود (05/0>P). غلظت گلبولهای قرمز و درصد هماتوکریت برههای تیمار سوم کمترین و تیمار اول بیشترین بود، ولی تفاوت معنیداری با شاهد نداشت. ضریب پراکندگی گلبولهای قرمز و پلاکتها در تیمار اول کمتر از شاهد بود (05/0>P). تفاوتی بین تیمارها از لحاظ تعداد گلبولهای سفید، درصدهای لنفوسیتها و گرانولوسیتها وجود نداشت. غلظت گلوکز خون برههای تیمار دوم نسبت به شاهد کمتر بود (05/0>P). ظرفیت آنتیاکسیدانی برههای میشهای دریافتکنندۀ مکمل نسبت به شاهد افزایش یافت و مالوندیآلدئید نسبت به شاهد پایینتر بود (05/0>P). نتایج نشان داد استفاده از مخلوط گیاهان زیره، گشنیز و نعناع فلفلی در جیرة میشهای مادر سبب افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی و کاهش مالوندیآلدئید در برههای شیرخوار شد، هرچند بهبود در افزایش وزن روزانه قابلتوجه نبود.
سارا عطایی نظری؛ عبدالله محمدی سنگ چشمه؛ محمدرضا بختیاری زاده؛ علی اسدی الموتی؛ علی فولادی نشتا
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی اثر غلظتهای مختلف لیپوپلیساکارید در محیط کشت بر بلوغ تخمک، توانایی تکوینتخمک و فراسنجههایمرتبط با محیط کشت بلوغ شامل گلوکز، پیروات، لاکتات و اسیدآمینه گلوتامین بود. تیمارهای آزمایشی شامل غلظتهای صفر (شاهد)، 0/01، 0/1، 1 و 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید در محیط کشت بلوغ تخمک بود. تخمکها ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، بررسی اثر غلظتهای مختلف لیپوپلیساکارید در محیط کشت بر بلوغ تخمک، توانایی تکوینتخمک و فراسنجههایمرتبط با محیط کشت بلوغ شامل گلوکز، پیروات، لاکتات و اسیدآمینه گلوتامین بود. تیمارهای آزمایشی شامل غلظتهای صفر (شاهد)، 0/01، 0/1، 1 و 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید در محیط کشت بلوغ تخمک بود. تخمکها بههمراه سلولهای کومولوس اطراف آن در حضور غلظتهای مختلف لیپوپلیساکارید کشت داده شدند. پس از 24 ساعت محیط کشت جمعآوری و درصد بلوغ تخمکها، درصد تسهیم و تولید بلاستوسیست محاسبه شد. درصد بلوغ تخمک در تیمار با سطح 10 میکروگرم در میلیلیتر از لیپوپلیساکارید پایینترین بود (p<0/05). در بین فراسنجههای اندازهگیریشده، تنها غلظت گلوکز در پاسخ به سطوح افزایشی لیپوپلیساکارید موجود در محیط کشت بهصورت خطی کاهش یافت (p<0/05)، بهطوریکه تیمار 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید غلظت گلوکز پایینتری نسبت به تیمارهای دیگر داشت. درصد تسهیم در تیمار دارای 10 میکروگرم در میلیلیتر لیپوپلیساکارید در مقایسه با بقیه تیمارها پایینتر بود (p<0/05). همچنین سطوح 1 و 10 میکروگرم در میلیلیتر از لیپوپلیساکارید منجر به کاهش معنیدار درصد تولید بلاستوسیست در مقایسه با تیمار شاهد شد (p<0/05). براساس نتایج این پژوهش، لیپوپلیساکارید اثرات منفی بر تکوین تخمک گوسفند دارد و اثرات آن احتمالاً از طریق تأثیر بر مسیرهای مرتبط با متابولیسم انرژی میانجیگری میگردد. بهکارگیری برنامههای مدیریتی بهمنظور کنترل عوامل افزایشدهنده غلظت لیپوپلیساکارید در دوره تولیدمثل میتواند از کاهش عملکرد تولیدمثلی دام جلوگیری کند.
سیده فروغ حسینی وردنجانی؛ جواد رضائی؛ سعید کریمی دهکردی؛ یوسف روزبهان
چکیده
در این پژوهش، تأثیر سطوح مختلف اکسید روی، نانواکسید روی و متیونین روی در جیرههای پیش و پس از زایش، بر ﻣﺼﺮف خوراک، جذب روی، پروتئین میکروبی، و متابولیتها و ایمونوگلوبولینهای G، M و A در خون و آغوز میش و برههای شیرخوار بررسی شد. آزمایش از 50 روز پیش تا 30 روز پس از زایش اجرا شد. تعداد 60 رأس میش آبستن کردی خراسان در شش گروه آزمایشی (10 ...
بیشتر
در این پژوهش، تأثیر سطوح مختلف اکسید روی، نانواکسید روی و متیونین روی در جیرههای پیش و پس از زایش، بر ﻣﺼﺮف خوراک، جذب روی، پروتئین میکروبی، و متابولیتها و ایمونوگلوبولینهای G، M و A در خون و آغوز میش و برههای شیرخوار بررسی شد. آزمایش از 50 روز پیش تا 30 روز پس از زایش اجرا شد. تعداد 60 رأس میش آبستن کردی خراسان در شش گروه آزمایشی (10 تکرار) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی تقسیم شدند. جیرههای آزمایشی حاوی اکسید روی، نانواکسید روی و متیونین روی معادل با میزان پیشنهادی NRC، و همچنین بیش از نیاز NRC بودند. جایگزینی اکسید روی با نانواکسید روی یا متیونین روی تأثیری بر صفات مختلف در میش نداشت، اما افزایش سطح روی در جیره میش موجب افزایش مصرف روزانه روی، کاهش ضریب جذب روی، و افزایش دفع روی از مدفوع شد (05/0>P). تغذیه میشهای مادر با منابع مختلف روی تأثیری بر متابولیتها و ایمونوگلوبولینهای خون برههای شیرخوار نداشت. در مجموع، نانواکسید روی تأثیر منفی یا مثبت بر میش و برههای شیرخوار نداشت و مصرف متیونین روی به جای اکسید روی نیز موجب بهبود وضعیت متابولیکی دام نشد. از سوی دیگر، افزایش غلظت روی در جیره میزان دفع روی به محیط را افزایش داد. در عمل، استفاده از شکل مرسوم اکسید روی در سطح توصیه NRC برای تأمین نیاز و حفظ ایمنی میشها در دوره پیش و پس از زایش کافی است و نیازی به روی اضافی از منابع دیگر نمیباشد.
اعظم میرحیدری؛ نورمحمد تربتی نژاد؛ سعید حسنی؛ پیروز شاکری
چکیده
بهمنظوربررسی تأثیر افزودن بیوچار محصول فرعی پسته به جیره میشهای شیرده، دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول، تأثیر افزودن سطوح صفر، 0/5، یک و 1/5 درصد از بیوچار محصول فرعی پسته به جیره پایه در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار بر فراسنجههای تخمیر شکمبه پس از 24 ساعت انکوباسیون بررسی شد. در آزمایش دوم با افزودن سطح مطلوب ...
بیشتر
بهمنظوربررسی تأثیر افزودن بیوچار محصول فرعی پسته به جیره میشهای شیرده، دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول، تأثیر افزودن سطوح صفر، 0/5، یک و 1/5 درصد از بیوچار محصول فرعی پسته به جیره پایه در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار بر فراسنجههای تخمیر شکمبه پس از 24 ساعت انکوباسیون بررسی شد. در آزمایش دوم با افزودن سطح مطلوب بیوچار تعیینشده در آزمایش اول به جیره میشهای شیرده، تأثیر آن بر عملکرد شیردهی و قابلیت هضم خوراک بررسی شد. در این آزمایش از هشت رأس میش شیرده نژاد کرمانی زایش دوم در اوایل شیردهی در قالب یک طرح مربع لاتین چرخشی طی دو دوره 21 روزه استفاده شد. با افزایش سطح بیوچار در جیرهها تولید متان و غلظت نیتروژن آمونیاکی کاهش خطی نشان دادند (0/01P< ) و pH بهصورت خطی افزایش (0/01P< ) یافت. همچنین با افزودن یک درصد بیوچار به جیره میشهای شیرده تولید شیر، غلظت گلوکز خون و قابلیت هضم ماده خشک نسبت به جیره شاهد افزایش (0/05P< ) و غلظت نیتروژن اورهای خون کاهش (0/05P< ) یافت. بهطورکلی افزودن سطح یک درصد بیوچار محصول فرعی پسته به جیره میشهای شیرده میتواند سبب بهبود تولید شیر و قابلیت هضم ماده خشک شود.
مسعود دیدارخواه؛ محسن دانش مسگران؛ محمد جواد ضمیری؛ علی رضا وکیلی
چکیده
در این تحقیق، اثر جیرههای گلوژنیک و لیپوژنیک همزمان با یک برنامه همزمانی فحلی در جهت کاهش فاصله زایش و بهبود عملکرد شاخصهای تولیدمثلی با استفاده از 90 رأس میش نژاد بلوچی (در سه گروه ) مطالعه شد. میشهای هر گروه به ترتیب از سه جیره با نسبتهای متفاوت از منابع نشاسته و چربی تغذیه شدند. جهت همزمانی فحلی، میشها روز 30 آزمایش ...
بیشتر
در این تحقیق، اثر جیرههای گلوژنیک و لیپوژنیک همزمان با یک برنامه همزمانی فحلی در جهت کاهش فاصله زایش و بهبود عملکرد شاخصهای تولیدمثلی با استفاده از 90 رأس میش نژاد بلوچی (در سه گروه ) مطالعه شد. میشهای هر گروه به ترتیب از سه جیره با نسبتهای متفاوت از منابع نشاسته و چربی تغذیه شدند. جهت همزمانی فحلی، میشها روز 30 آزمایش سیدرگذاری شدند. 14 روز بعد از سیدرگذاری، همزمان با برداشتن سیدر، 400 واحد هورمون eCG به همه میشها تزریق شد. به محض مشاهده علائم فحلی، میشها تلقیح شدند. آزمایش اولتراسونوگرافی جهت بررسی تعداد فولیکول گراف، جسم زرد و تشخیص آبستنی انجام شد. بعد از زایش نیز شاخصهای تولیدمثلی نظیر نرخ برهزایی و دوقلوزایی بررسی شدند. بیشتر میشهای مورد آزمایش به وضوح علائم فحلی را نشان دادند. اثر جیرههای آزمایشی بر تعداد فولیکولهای گراف معنیدار نبود. تعداد فولیکولهای گراف از زمان سیدربرداری تا فحلی به شکل معنیداری افزایش یافت. نرخ تخمکریزی، برهزایی و دوقلوزایی در میشهایی که جیرههای گلوکوژنیک و گلوکو+لیپوژنیک دریافت کردند بیشتر از میشهای تغذیه شده با جیره لیپوژنیک بود (05/0P<) .براساس نتایج این مطالعه، تغذیه منابع نشاستهای تنها و یا همراه با نسبتی کمی از منابع چربی، اثرگذاری روشهای همزمانی بر شاخصهای تولیدمثلی در گلههای میش بلوچی را بهبود می بخشد.
حامد کرمانی موخر؛ سعید زین الدینی؛ آرمین توحیدی؛ حمید کهرام
چکیده
هدف از انجام تحقیق حاضر، مقایسه فراسنجههای تولیدمثل و تولید در برنامه مدیریتی دو و سه بار زایش در مدت دو سال با استفاده از ملاتونین در 100 راس میش نژاد ایران بلک بود. میشها به صورت مساوی در دو گروه الف (دو بار زایش در دو سال با استفاده از رگولین) و گروه ب (دو بار زایش در دو سال بدون استفاده از رگولین) قرار داده شد. به منظور تحریک فحلی در ...
بیشتر
هدف از انجام تحقیق حاضر، مقایسه فراسنجههای تولیدمثل و تولید در برنامه مدیریتی دو و سه بار زایش در مدت دو سال با استفاده از ملاتونین در 100 راس میش نژاد ایران بلک بود. میشها به صورت مساوی در دو گروه الف (دو بار زایش در دو سال با استفاده از رگولین) و گروه ب (دو بار زایش در دو سال بدون استفاده از رگولین) قرار داده شد. به منظور تحریک فحلی در جفتگیری اول و دوم گروه الف، 45 روز قبل زیر پوست گوش میشها ایمپلنت رگولین قرار داده شد. باتوجه به کاهش فاصله زایش در گروه الف، کلیه میشهای این گروه دو هفته قبل از جفتگیری خشک شدند. جهت بهبود نرخ تخمکریزی در دو گروه الف و ب، از فلاشینگ تغذیهای و اثر قوچ استفاده شد. عملکرد فراسنجههای تولیدمثل و تولید شامل نرخ فحلی، تخمکریزی، آبستنی، برهزایی و وزن برهها در دو گروه در طول دو سال مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد فراسنجههای تولیدمثل در دوره اول جفتگیری گروه الف به صورت معنیداری بیشتر از دوره دوم و سوم است. نرخ تخمکریزی، آبستنی، برهزایی و وزن برهها گروه الف بیشتر از گروه ب بود. درمجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد که عملکرد فراسنجههای تولیدمثل و تولید در برنامه سه بار زایش در دو سال بر پایه ملاتونین بیشتر از دو بار زایش در سال بدون استفاده از ملاتونین میباشد.