بهزاد خرمی؛ سید علیرضا وکیلی؛ محسن دانش مسگران
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 23 مرداد 1403
چکیده
در این مطالعه اثرات اسانس آویشن و دارچین بر تخمیر میکروبی شکمبه مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش برون-تنی، غلظتهای صفر، 125، 250، 500 و 1000 میلیگرم در لیتر اسانس آویشن و دارچین به مدت 24 ساعت در یک محیط کشت بسته مورد انکوباسیون قرار گرفتند. در آزمایش حیوانی، 18 رأس گوساله هلشتاین در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار شاهد (جیره پایه)، آویشن ...
بیشتر
در این مطالعه اثرات اسانس آویشن و دارچین بر تخمیر میکروبی شکمبه مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش برون-تنی، غلظتهای صفر، 125، 250، 500 و 1000 میلیگرم در لیتر اسانس آویشن و دارچین به مدت 24 ساعت در یک محیط کشت بسته مورد انکوباسیون قرار گرفتند. در آزمایش حیوانی، 18 رأس گوساله هلشتاین در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار شاهد (جیره پایه)، آویشن و دارچین (به ترتیب جیره پایه + 5 گرم اسانس آویشن و دارچین به ازای هر رأس گوساله در روز) استفاده شد. غلظت 1000 میلیگرم در لیتر اسانسها، کل گاز تولیدی، ناپدید شدن ماده خشک و غلظت اسیدهای چرب فرار کل را کاهش داد (05/0P<). غلظتهای 125 و 250 میلیگرم در لیتر، نسبت استات به پروپیونات را کاهش داد (05/0P<). اسانسهای گیاهی تأثیری بر ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه، pH، غلظت نیتروژن آمونیاکی و اسیدهای چرب فرار کل شکمبه گوسالهها نداشتند؛ در حالی که نسبت مولی استات و پروپیونات را به ترتیب کاهش و افزایش دادند (05/0P<). غلظت بوتیرات شکمبه با افزودن اسانس دارچین افزایش یافت (05/0P<). جمعیت پروتوزوآ و باکتریهای متانوژنز شکمبه گوسالههای دریافتکننده اسانس کاهش یافت (05/0P<). جمعیت باکتریهای فیبروباکتر سوکسینوژنز تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت، اما جمعیت باکتریهای رومینوکوکوس آلبوس و فلاوفسینس کاهش یافت (05/0P<). بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر، اگر چه افزودن اسانس آویشن و دارچین به جیره بر عمکرد گوسالههای پرواری تأثیر معنیداری نداشت، اما خصوصیات تخمیری شکمبه را بهبود بخشید که ممکن است بتوان از آنها به عنوان جایگزینهای بالقوه آنتیبیوتیکها در جیره-های پرواری استفاده نمود.
قاسم خادم؛ تقی قورچی؛ عبدالحکیم توغدری؛ کتایون مهرانی؛ کامل عموزاده آرائی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 24 مرداد 1403
چکیده
استفاده از جو پولکی شده بدون بخار و آسیابشده در گوساله شیرخوار هلشتاین با استفاده از 12 رأس گوساله ماده شیرخوار با سن حدود 20 الی 25 روزگی و متوسط وزن بدن اولیه 7/2±44 کیلوگرم بهمدت 35 روز با دو تیمار و شش تکرار بررسی شد. تیمارها شامل: 1- جیره آغازین حاوی دانه جو آسیابشده ۲- جیره آغازین حاوی دانه جو پولکیشده بدون بخار بود. نتایج نشان ...
بیشتر
استفاده از جو پولکی شده بدون بخار و آسیابشده در گوساله شیرخوار هلشتاین با استفاده از 12 رأس گوساله ماده شیرخوار با سن حدود 20 الی 25 روزگی و متوسط وزن بدن اولیه 7/2±44 کیلوگرم بهمدت 35 روز با دو تیمار و شش تکرار بررسی شد. تیمارها شامل: 1- جیره آغازین حاوی دانه جو آسیابشده ۲- جیره آغازین حاوی دانه جو پولکیشده بدون بخار بود. نتایج نشان داد که گوسالههای دریافتکننده جو پولکیشده بدون بخار، وزن نهایی، تغییرات وزنی، افزایش وزن روزانه، ماده خشک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک بهتری نسبت به گوسالههای دریافتکننده جو آسیابشده داشتند (05/0>P). همچنین، در رفتار خوردن، نشخوار، جویدن و استراحت گوسالهها در بین تیمارهای دریافتکننده جو آسیابشده و پولکیشده بدون بخار اختلاف وجود داشت (05/0>P)؛ که با مصرف جو پولکیشده این فاکتورها افزایش یافت. هرچند نمره قوام مدفوع، تعداد گوسالههای مبتلا به اسهال و میانگین روزهای مبتلا به اسهال تحت تأثیر استفاده از جو آسیابشده و پولکیشده بدون بخار قرار نگرفت. از طرفی دیگر نتایج پژوهش حاضر نشان داد غلظت گلوکز خون گوسالههای دریافتکننده جو پولکیشده بدون بخار بیشتر (44/79 میلیگرم در دسیلیتر) از گوسالههای مصرفکننده جو آسیابشده (09/71 میلیگرم در دسیلیتر) بود (05/0>P)؛ اما بر غلظت تریگلیسیرید، کلسترول، اوره، پروتئین کل، آلبومین، گلوبولین و نسبت آنها اثر معنیداری نداشت. بر اساس نتایج حاصل، فرآوری جو بهصورت پولکیشده بدون بخار ضمن افزایش مصرف جیره آغازین باعث بهبود افزایش وزن روزانه و وزن نهایی شد، همچنین هیچگونه اثر منفی بر فراسنجههای خونی نداشت
رامین عبدلی؛ رضا صورتی زنجانی؛ سید حسین حسینی مقدم؛ فرجاد رفیعی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 24 مرداد 1403
چکیده
در این پژوهش عملکرد هیبریدهای تجاری ایرانی و وارداتی کرم ابریشم برای صفات تولیدی، شاخص ماندگاری و شاخص ابعاد پیله در هشت هیبرید تجاری ایرانی شامل 32×31، 31×32، 104×103، 103×104، 154×151، 151×154، 154×153 و 153×154 و نه هیبرید وارداتی چینی شامل S×M، M×S، B×Q، Q×B، BB×QA، QA×BB، 7532×781، Lianggang No2 و Guican No5 در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار 200 لاروی مقایسه شدند. ارزیابیها ...
بیشتر
در این پژوهش عملکرد هیبریدهای تجاری ایرانی و وارداتی کرم ابریشم برای صفات تولیدی، شاخص ماندگاری و شاخص ابعاد پیله در هشت هیبرید تجاری ایرانی شامل 32×31، 31×32، 104×103، 103×104، 154×151، 151×154، 154×153 و 153×154 و نه هیبرید وارداتی چینی شامل S×M، M×S، B×Q، Q×B، BB×QA، QA×BB، 7532×781، Lianggang No2 و Guican No5 در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار 200 لاروی مقایسه شدند. ارزیابیها بر مبنای شاخصی تلفیقی مشتمل بر صفات تولیدی و ماندگاری انجام و هیبریدهای برتر مشخص شدند. یافتهها نشان دهنده رقابت نزدیک هیبریدهای کرم ابریشم ایرانی با چینی بود. در شرایطی که عملکرد هیبریدهای ایرانی 31×32 و 32×31 برای صفات مربوط به وزن و وزن قشر و درصد قشر پیلههای خوب بالاتر از سایر هیبریدها بود، لیکن بر مبنای یک شاخص تلفیقی که در این تحقیق استفاده شد، هیبریدهای 154×151، 151×154، 154×153 و 153×154 برتری نشان دادند. بر مبنای همین شاخص، هیبریدهای وارداتی M×S و S×M و همچنین BB×QA و QA×BB متوسط بالاتری نسبت به سایر هیبریدها داشتند. این نتیجه بر اساس متوسط تلاقی-های دوطرفه برای جفت هیبریدهایی است که هر دو جفت آن در آزمایش استفاده شدند. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها و شاخص ارزیابی نشان داد که هیبریدهای ایرانی در تمامی صفات مربوط به پیله تولیدی عملکرد بهتری نسبت به هیبریدهای چینی دارند و میتوانند در اولویت پرورش قرار گیرند، اگرچه هیبریدهای چینی برای صفت درصد ماندگاری شفیره برتری معنیداری با هیبریدهای ایرانی داشتند و هیبرید Lianggang No2 بالاترین درصد ماندگاری شفیره را نشان داد.
محمدحسین موذنی زاده؛ ارمین توحیدی؛ مهدی ژندی؛ کامران رضایزدی؛ هدی جواهری بارفروشی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 28 مرداد 1403
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثر مکمل گلایسینات عناصر کممصرف روی، مس، آهن و منگنز بر عملکرد رشد، برخی فراسنجههای بیوشیمیایی، آنزیمی و رشد اسکلتی گوسالههای شیرخوار بود. 20 رأس گوساله یکروزه هلشتاین بهطور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه شاهد شیر و جیره آغازین پایه بههمراه پروتیین آبپنیر بهعنوان حامل و گروه تیمار، شیر بههمراه ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی اثر مکمل گلایسینات عناصر کممصرف روی، مس، آهن و منگنز بر عملکرد رشد، برخی فراسنجههای بیوشیمیایی، آنزیمی و رشد اسکلتی گوسالههای شیرخوار بود. 20 رأس گوساله یکروزه هلشتاین بهطور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه شاهد شیر و جیره آغازین پایه بههمراه پروتیین آبپنیر بهعنوان حامل و گروه تیمار، شیر بههمراه ppm 6 روی، ppm 5/1 مس، ppm 15 آهن و ppm 6 منگنز و جیره آغازین پایه بههمراه ppm 40 روی، ppm 10 مس، ppm 100 آهن و ppm 40 منگنز بهشکل کیلاته گلایسین تا شیرگیری در 63 روزگی دریافت کردند. مصرف خوراک بهصورت روزانه و وزن به-صورت هفتگی اندازهگیری شد. نمونههای خون در روزهای صفر، 21، 42 و 63 جمعآوری شدند. مکمل آلی عناصر کممصرف سبب افزایش معنیدار غلظت آلبومین، گلوکز و لیپوپروتیینهای با چگالی بالا و کاهش معنیدار غلظت لیپوپروتیینهای با چگالی پایین سرم گوسالههای شیرخوار شد. طول استخوان کارپوس در گوسالههای گروه تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (05/0P<). همچنین در گوسالههای دریافت کننده مکمل گلایسینات عناصر کممصرف غلظت سرمی عنصر روی به شکل قابلتوجهی بالاتر بود (05/0(P=. با اینحال مکمل آلی عناصر کممصرف تاثیر معنیداری بر عملکرد رشد و غلظت آنزیمهای آلکالین فسفاتاز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز سرم نداشت. مکملسازی عناصر مورد مطالعه به شکل کیلاته گلایسین سبب بهبود برخی فراسنجههای مرتبط با التهاب نظیر آلبومین و لیپوپروتیینهای با چگالی پایین و لیپوپروتیینهای با چگالی بالا و متابولیسم انرژی و غلظت گلوکز سرم گوسالههای شیرخوار شد، اما اثر معنیداری بر عملکرد رشد گوسالههای شیرخوار نداشت.
ناصر بیاتی؛ حسین منصوری یاراحمدی؛ نادر پاپی؛ جعفر فخرایی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 28 مرداد 1403
چکیده
هدف از این مطالعه مقایسه ارزشغذایی و تجزیهپذیری اکوتیپهای مختلف گونههای سالیکورنیا بود. به منظور ارزیابی ارزشغذایی سالیکورنیا، ترکیب شیمیایی، مواد معدنی، تولید گاز و تجزیهپذیری ماده خشک به روش آزمایشگاهی اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که ماده خشک سالیکورنیا در اکوتیپ ارومیه 92 درصد و در اکوتیپ گمیشان 31/85 درصد بود (05/0>P). ...
بیشتر
هدف از این مطالعه مقایسه ارزشغذایی و تجزیهپذیری اکوتیپهای مختلف گونههای سالیکورنیا بود. به منظور ارزیابی ارزشغذایی سالیکورنیا، ترکیب شیمیایی، مواد معدنی، تولید گاز و تجزیهپذیری ماده خشک به روش آزمایشگاهی اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که ماده خشک سالیکورنیا در اکوتیپ ارومیه 92 درصد و در اکوتیپ گمیشان 31/85 درصد بود (05/0>P). میزان منیزیم، کلسیم، فسفر، سدیم، منگنز و آهن علوفه سالیکورنیا در اکوتیپ ارومیه مقدار بیشتری نسبت به اکوتیپ گمیشان داشت (05/0>P). میزان گاز تولیدی علوفه سالیکورنیا در اکوتیپ ارومیه در زمانهای دو، چهار، شش، هشت، 12، 24 و 72 ساعت انکوباسیون بیشتر از اکوتیپ گمیشان بود (05/0>P). اما در 96 ساعت انکوباسیون میزان گاز تولیدی در اکوتیپ گمیشان بالاتر بود. پتانسیل تولید گاز در اکوتیپ گمیشان نسبت به اکوتیپ ارومیه بالاتر بود (05/0>P). اما نرخ تولید گاز در اکوتیپ ارومیه بیشتر بود (05/0>P). اسیدهایچربفرار، انرژی متابولیسمی و خالص شیردهی سالیکورنیا در اکوتیپ ارومیه بالاتر بود (05/0>P). در اکوتیپ ارومیه و گمیشان، تجزیه پذیری بخش سریع تجزیه شونده (a) سالیکورنیا به ترتیب 04/29 درصد و 47/45 درصد و بخش کند تجزیه (b) 24/39 درصد و 17/38 درصد بود. تجزیهپذیری مؤثر علوفه سالیکورنیا با فرض نرخهای 04/0، 06/0 و 08/0 در ساعت در اکوتیپ ارومیه به ترتیب برابر 59/46، 37/42 و 20/40 درصد بود. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه میزان گاز تولیدی و برآورد انرژی و اسیدهای چرب فرار حاصل از گاز تولیدی در اکوتیپ ارومیه بیشتر بود لذا استفاده از آن بدون اثر سوء میتواند در تغذیه دام مورد استفاده قرار بگیرد.
معین تاند؛ محمدباقر زندی باغچه مریم؛ مرادپاشا اسکندری نسب؛ محمد عبدلی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 29 مرداد 1403
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی خصوصیات ژنتیکی و فنوتیپی مرتبط با صفات عملکردی در اسبهای پرشی ایران شامل زمان اتمام مسابقه (RCT) و تعداد خطاهای اسب در مسابقه (NEC) و رتبه در پایان مسابقه (REC) انجام شد. به منظور برآورد مولفههای واریانس، وراثتپذیری و همبستگی ژنتیکی نرمافزارهای GIBBS1F90 و THRGIBBS1F90 استفاده شد. وراثت پذیری (h2) با استفاده از مدل ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف بررسی خصوصیات ژنتیکی و فنوتیپی مرتبط با صفات عملکردی در اسبهای پرشی ایران شامل زمان اتمام مسابقه (RCT) و تعداد خطاهای اسب در مسابقه (NEC) و رتبه در پایان مسابقه (REC) انجام شد. به منظور برآورد مولفههای واریانس، وراثتپذیری و همبستگی ژنتیکی نرمافزارهای GIBBS1F90 و THRGIBBS1F90 استفاده شد. وراثت پذیری (h2) با استفاده از مدل تک صفتی و چند صفتی برای صفات RCT، NEC و REC به ترتیب 0/02 و 0/08، 0/13 و 0/23، 0/16 و 0/29 برآورد شد. همبستگی ژنتیکی برآورد شده بین صفات RCT و NEC، RCT و NEC و همچنین NEC و REC به ترتیب 0/38، 0/36 و 0/65 برآورد شد. میانگین قابلیت اعتماد برآورد شده (r2) با استفاده از مدل تک صفتی و چند صفتی برای صفات RCT، NEC و REC به ترتیب0/60 و 0/69، 0/62 و0/73، 0/58 و 0/66 بود. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که صفات مورد بررسی وراثتپذیری پایینی دارند. از بین صفات عملکردی صفت REC دارای بیشترین وراثتپذیری بوده و از آنجا که این صفت با صفات RCT و NEC دارای همبستگی ژنتیکی مثبت است، انتخاب بر اساس این صفت موجب پیشرفت در صفات دیگر نیز میشود. نتایج حاصل از مطالعه حاضر اهمیت استفاده از مدلهای چندصفتی در برنامههای اصلاح نژاد را برجسته میکنند زیرا استفاده از این مدلها میتواند منجر به برآوردهای دقیقتری از وراثتپذیری و بهبود دقت و قابلیت اعتماد در تخمین ارزشهای ارثی شود.
یاسمین بحری؛ حسین مروج
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 03 شهریور 1403
چکیده
اثرات افزودن جاذب سم چند جزئی به جیرههای حاوی سم آفلاتوکسین B1 بر عملکرد رشد، صفات لاشه و فراسنجههای ایمنی جوجههای گوشتی با استفاده از 180 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه سویه تجاری راس 308، در نه تیمار، چهار تکرار و پنج قطعه جوجه در هر تکرار و با سه سطح جاذب سم (صفر، 5/0 و یک کیلوگرم در تن) و سه سطح آفلاتوکسین B1 (صفر، 5/0 و یک میلیگرم در کیلوگرم) ...
بیشتر
اثرات افزودن جاذب سم چند جزئی به جیرههای حاوی سم آفلاتوکسین B1 بر عملکرد رشد، صفات لاشه و فراسنجههای ایمنی جوجههای گوشتی با استفاده از 180 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه سویه تجاری راس 308، در نه تیمار، چهار تکرار و پنج قطعه جوجه در هر تکرار و با سه سطح جاذب سم (صفر، 5/0 و یک کیلوگرم در تن) و سه سطح آفلاتوکسین B1 (صفر، 5/0 و یک میلیگرم در کیلوگرم) به مدت 42 روز بررسی شد.
نتایج نشان دادند که استفاده از سطح یک کیلوگرم در تن جاذب سم، تنها در سطح 5/0 میلیگرم در کیلوگرم سم آفلاتوکسین B1 توانست تاثیر معنیداری بر کاهش اثرات منفی سم بر صفات عملکرد تولیدی مانند میانگین خوراک مصرفی روزانه و میانگین افزایش وزن روزانه در دوره پایانی و کل دوره پرورش، وزن زنده در کل دوره پرورش و وزن بورس فابرسیوس داشته باشد (05/0P<). با افزایش سطوح سم آفلاتوکسین B1 در جیره، وزن نسبی کبد، طحال، تعداد هتروفیل و نسبت هتروفیل به لنفوسیت افزایش یافتند (05/0P<).
بر اساس نتایج حاصل، افزودن جاذب سم چندجزئی به میزان یک کیلوگرم در تن به جیرههای حاوی 5/0 میلیگرم در کیلوگرم سم آفلاتوکسین B1 میتواند باعث بهبود صفات عملکرد رشد در دوره پایانی و کل دوره پرورش و وزن بورس فابرسیوس جوجههای گوشتی شود. برای پیشبینی میانگین افزایش وزن روزانه در کل دوره پرورش در جیرههای حاوی سطح یک کیلوگرم در تن جاذب سم و سطوح مختلف سم آفلاتوکسین B1 میتوان از معادله تابعیت (Y = -15.133x + 64.319) با (R2 = 0.75) استفاده نمود.
محبوبه شاهی؛ تقی قورچی؛ عبدالحکیم توغدری؛ سید هادی ابراهیمی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 04 شهریور 1403
چکیده
در این مطالعه اثر تغذیه پنبهدانه فرآوری شده بر عملکرد، فراسنجههای خونی، قابلیت هضم موادمغذی و رفتار تغذیهای در برههای پرواری بررسی شد. بدینمنظور 40 راس بره نر افشاری 1±5/4 ماهه با میانگین وزن 4±6/27 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملأ تصادفی به چهار تیمار با ده تکرار بهمدت 84 روز اختصاص یافت. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیره حاوی پنبهدانه ...
بیشتر
در این مطالعه اثر تغذیه پنبهدانه فرآوری شده بر عملکرد، فراسنجههای خونی، قابلیت هضم موادمغذی و رفتار تغذیهای در برههای پرواری بررسی شد. بدینمنظور 40 راس بره نر افشاری 1±5/4 ماهه با میانگین وزن 4±6/27 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملأ تصادفی به چهار تیمار با ده تکرار بهمدت 84 روز اختصاص یافت. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیره حاوی پنبهدانه کامل 2) جیره حاوی پنبهدانه آسیاب شده 3) جیره حاوی پنبهدانه میکرونیزه شده و 4) جیره حاوی پنبهدانه شسته شده با هیدروکسیدسدیم بود. نمونههای مدفوع و خوراک به-مدت سه روز در هفته آخر دوره آزمایشی از هر تیمار بهمنظور تعیین قابلیتهضم جمعآوری شد. خونگیری در روز آخر و قبل از تغذیه صبحگاهی انجامشد. رفتار تغذیه برهها بهصورت 24 ساعته در دو روز آخر اندازهگیری شد. تغذیه برهها با جیره حاوی پنبهدانه میکرونیزه شده موجب بهبود افزایشوزنروزانه، افزایشوزننهایی، ضریبتبدیلغذایی و قابلیتهضم مادهخشک شد (P<0.05). رفتار تغذیه در برههای تغذیه شده با جیرههای مختلف تفاوت معنیداری نداشت. غلظت کلسترول و اوره خون در برههای دریافتکننده پنبهدانه میکرونیزهشده بیشترین مقدار را نشان داد و گروههای دریافتکننده پنبهدانه کامل و پنبهدانهآسیاب شده کمترین کلسترول و اوره را نشان دادند (P<0.05). این یافتهها نشان میدهد که فرآوری پنبهدانه بهصورت میکرونیزه ویا افزودن هیدروکسید سدیم موجب افزایش رشد روزانه و کاهش ضریبتبدیلخوراک شد و میتوان در جیره برههای پرواری پیشنهاد داد.
فرناز ارجمند کرمانی؛ حسین مرادی شهربابک؛ محمد مرادی شهربابک؛ حسین محمدی؛ مهدی جوان نیکخواه؛ یونس دوستی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 12 شهریور 1403
چکیده
عفونت ویروس لوسمی گاوی (BLV) بیشتر در گلههای شیری شیوع داشته و به دلیل محدودیتهای تجاری و مرگ و میر ناشی از لنفوسارکوم باعث ضررهای اقتصادی مستقیم میشود که همچنین با کاهش تولید شیر و افزایش نرخ حذف نیز مرتبط میباشد. هدف از این پژوهش، مطالعهی پویش کل ژنوم (GWAS) برای شناسایی مناطق ژنومی و ژنهای کاندیدا مرتبط با عفونت به BLV بود. این ...
بیشتر
عفونت ویروس لوسمی گاوی (BLV) بیشتر در گلههای شیری شیوع داشته و به دلیل محدودیتهای تجاری و مرگ و میر ناشی از لنفوسارکوم باعث ضررهای اقتصادی مستقیم میشود که همچنین با کاهش تولید شیر و افزایش نرخ حذف نیز مرتبط میباشد. هدف از این پژوهش، مطالعهی پویش کل ژنوم (GWAS) برای شناسایی مناطق ژنومی و ژنهای کاندیدا مرتبط با عفونت به BLV بود. این مطالعه با استفاده از گاوهای هلشتاین ایران که به طور طبیعی به BLV آلوده شده بودند انجام گرفت. بدین منظور از 150 راس گاو هلشتاین در یکی از گاوداریهای صنعتی اصفهان، نمونهخون جمعآوری و از آنها استخراج DNA و سرم انجام گردید. سپس نمونههای DNA آماده شده با استفاده از تراشههای k30 (SNPchip30k) (توسط شرکت ایلومینا) تعیین ژنوتیپ شدند. کنترل کیفیت نشانگرهای تعیین ژنوتیپ شده براساس شاخصهای فراوانی آلل نادر (05/0 PMAF <)، ژنوتیپ از دست رفته (05/0PMIND >)، نرخ تعیین ژنوتیپ (05/0PGENO >) و تعادل هاردی_واینبرگ (6-10×1PH-W <) توسط نرمافزار PLINK انجام شد. بعد از آنالیز کنترل کیفیت 145 راس گاو (77 بیمار و 68 شاهد) و 22868 نشانگر برای ادامه آنالیز باقیماند. پس از انجام آنالیز پویش ژنوم در برنامه PLINK در نهایت هشت نشانگر بالاتر از حد آستانه معنیداری، شناخته شدند که بیشترین نشانگرهای معنیدار در کروموزومهای 17 و 21 قرار داشتند. با بررسی بیوانفورماتیکی مناطق ژنومی معنیدار با استفاده از پایگاههای برخط ensemble و genecards، ژنهای مرتبط با نشانگرهای معنیدار انتخاب شده، شناسایی شدند که مهمترین آنها GRK4، TP53BP1، SCAPER، GLRB، PDGFC، TNIP2، PSTPIP1، CEP350، MR1، TOM1L2، SREBF1، COPS و TNFRS13B بود.
مقصد صحنه؛ عبدالحکیم توغدری؛ تقی قورچی؛ محمد اسدی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 06 مهر 1403
چکیده
مطالعه حاضر بهمنظور اثر سطوح مختلف خیساب ذرت بر مصرف خوراک، فراسنجههای شکمبهای، اسیدهای چرب فرار شکمبه و فراسنجههای خونی میشهای دالاق با استفاده از 21 رأس میش دالاق با میانگین وزنی 7/3±36 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و هفت تکرار بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) شاهد، 2) جیرۀ پایۀ حاوی 100 گرم خیساب ذرت ...
بیشتر
مطالعه حاضر بهمنظور اثر سطوح مختلف خیساب ذرت بر مصرف خوراک، فراسنجههای شکمبهای، اسیدهای چرب فرار شکمبه و فراسنجههای خونی میشهای دالاق با استفاده از 21 رأس میش دالاق با میانگین وزنی 7/3±36 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و هفت تکرار بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) شاهد، 2) جیرۀ پایۀ حاوی 100 گرم خیساب ذرت به ازای هر کیلوگرم ماده خشک مصرفی و 3) جیرۀ پایۀ حاوی 200 گرم خیساب ذرت به ازای هر کیلوگرم ماده خشک مصرفی بودند. نتایج نشان داد ماده خشک مصرفی با افزایش سطح خیساب جیره افزایش یافت (05/0≥P). اختلاف معنیداری در pH شکمبه و جمعیت پروتوزوآ در بین تیمارهای دریافتکننده مقادیر مختلف خیساب ذرت وجود ندارد. اما غلظت ازت آمونیاکی شکمبه با افزایش سطح خیساب ذرت افزایش یافت (05/0≥P). اختلاف معنیداری در بوتیرات، ایزووالرات، والرات و نسبت استات به پروپیونات در بین تیمار های دریافتکننده مقادیر مختلف خیساب ذرت وجود ندارد. اما با افزایش سطح خیساب ذرت غلظت پروپیونات شکمبه افزایش و غلظت استات و کل اسیدهای چرب فرار کاهش یافت (05/0≥P). اختلاف معنیداری در کلسترول خون در بین تیمارهای دریافتکننده مقادیر مختلف خیساب ذرت وجود ندارد. اما پروتئین کل، غلظت نیتروژن اورهای، تری گلیسیرید و گلوگز خون تحتتاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت بطوریکه با افزایش سطح خیساب ذرت غلظت این فراسنجهها افزایش یافت (05/0≥P). باتوجه به نتایج حاضر از پژوهش حاضر، میتوان افزودن خیساب ذرت به عنوان یک منبع انرژی و پروتئینی به جیره میشها را تا سطح ۲۰۰ گرم در کیلوگرم ماده خشک مصرفی توصیه نمود.