امید خراسانی؛ مرتضی چاجی؛ فرشاد باغبان
چکیده
تأثیر افزودنیهای تنظیم کننده pH شکمبه بر هیستومورفومتری و هیستوپاتولوژی بافتهای شکمبه-نگاری و کبد با استفاده از بیست و چهار رأس بره نر عربی سه تا چهار ماهه با وزن 3/15± 23/9کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و هشت تکرار در یک دوره آزمایشی 77 روزه بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد؛ جیره شاهد + بافر بیکربنات ...
بیشتر
تأثیر افزودنیهای تنظیم کننده pH شکمبه بر هیستومورفومتری و هیستوپاتولوژی بافتهای شکمبه-نگاری و کبد با استفاده از بیست و چهار رأس بره نر عربی سه تا چهار ماهه با وزن 3/15± 23/9کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و هشت تکرار در یک دوره آزمایشی 77 روزه بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد؛ جیره شاهد + بافر بیکربنات سدیم؛ جیره شاهد + باکتری مگاسفرا السدنی و مخمر ساکارومایسس سرویسیه (باکتری-مخمر) بودند. در پایان آزمایش برهها کشتار شدند و از کبد و دستگاه گوارش آنها نمونه گیری شد. ضخامت کل دیواره شکمبه-نگاری در برههای دریافت کننده بافر بیشتر از گروه شاهد بود (0/05>P). ضخامت بافت پوششی شکمبه-نگاری در برههای دریافت کننده بافر و باکتری–مخمر کمتر از گروه شاهد بود (0/05>P). ضخامت پرز شکمبه-نگاری در برههای شاهد از سایر تیمارها بیشتر بود (0/05>P). ضخامت لایه عضلانی نگاری در برههایی که بافر دریافت کردند از سایر گروهها بیشتر بود (0/05>P). هپاتیت پری پورتال بطور خفیف در کبد برههایی که باکتری-مخمر دریافت کردند، دیده شد. بر اساس نتایج این آزمایش، مصرف عوامل تنظیم کنندهی pH، بهویژه باکتری-مخمر، در برههای تغذیه شده با مقادیر زیاد مواد متراکم از نظر هیستوپاتولوژی، آسیبهای بافتی در شکمبه-نگاری و کبد را کاهش و ساختار بافتی شکمبه-نگاری را بهبود میبخشد.
مهدیه مهدی زاده گوکی؛ امید دیانی؛ رضا طهماسبی؛ محمدمهدی شریفی حسینی؛ امین خضری؛ زهره حاج علیزاده
چکیده
در این پژوهش تاثیر گنجاندن سطوح متفاوت ساقه خشک گیاه ترخون بهجای یونجه و کاه گندم در جیره گوسفند بر مصرف خوراک، گوارشپذیری جیره، سنتز پروتئین میکروبی و فراسنجههای خون و شکمبه با استفاده از چهار رأس گوسفند نر کرمانی با میانگین وزن اولیه 2±45 کیلوگرم و سن تقریبی سه سال در قالب طرح مربع لاتین چرخشی با چهار دوره 21 روزه بررسی شد. ...
بیشتر
در این پژوهش تاثیر گنجاندن سطوح متفاوت ساقه خشک گیاه ترخون بهجای یونجه و کاه گندم در جیره گوسفند بر مصرف خوراک، گوارشپذیری جیره، سنتز پروتئین میکروبی و فراسنجههای خون و شکمبه با استفاده از چهار رأس گوسفند نر کرمانی با میانگین وزن اولیه 2±45 کیلوگرم و سن تقریبی سه سال در قالب طرح مربع لاتین چرخشی با چهار دوره 21 روزه بررسی شد. جیرههای آزمایشی شامل: 1- جیره شاهد (بدون ساقه ترخون)، 2- جیره دارای هشت درصد ساقه ترخون، 3- جیره دارای 16 درصد ساقه ترخون و 4- جیره دارای 24 درصد ساقه ترخون بودند. مصرف خوراک و گوارشپذیری ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام جیره در این پژوهش تحت تأثیر تغذیه ساقه ترخون قرار نگرفت. مقادیر نیتروژن مصرفی، نیتروژن دفعی از طریق ادرار و مدفوع، مقدار و درصد نیتروژن ابقاء شده، میزان pH، نیتروژن آمونیاکی، جمعیت کل تک یاختهها و اسیدهای چرب فرار مایع شکمبه نیز تحت تأثیر جیرههای آزمایشی قرار نگرفتند. با تغذیه سطوح متفاوت ساقه گیاه ترخون، سنتز پروتئین میکروبی و غلظت گلوکز، کل پروتئین، نیتروژن اورهای، تری گلیسیرید و کلسترول خون نیز بدون تغییر باقی ماند. بر اساس نتایج حاصل، از ساقه گیاه ترخون میتوان تا 24 درصد ماده خشک جیره بهجای یونجه و کاه گندم در تغذیه گوسفندان بدون تأثیر بر تخمیر شکمبه، فراسنجههای خون و مصرف خوراک استفاده کرد.
میر حسین نجفی؛ سعید زین الدینی؛ ابوالفضل زالی؛ مهدی گنج خانلو؛ حسین محمدی
چکیده
اثر کاهش نسبت اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 جیره بر ماده خشک مصرفی، تولید و ترکیبات شیر، عملکرد تخمدانی و غلظت استرادیول و پروژسترون خون گاوهای تازه زا با استفاده از 24 رأس گاو هلشتاین چند شکم زایش بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1-جیرههای حاوی نسبت کم (2/5 به 1) اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3؛ 2-جیرههای حاوی نسبت متوسط (4/5 به 1) اسیدهای چرب امگا-6 ...
بیشتر
اثر کاهش نسبت اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 جیره بر ماده خشک مصرفی، تولید و ترکیبات شیر، عملکرد تخمدانی و غلظت استرادیول و پروژسترون خون گاوهای تازه زا با استفاده از 24 رأس گاو هلشتاین چند شکم زایش بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1-جیرههای حاوی نسبت کم (2/5 به 1) اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3؛ 2-جیرههای حاوی نسبت متوسط (4/5 به 1) اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 و 3-جیرههای حاوی نسبت زیاد (6/5 به 1) اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 بودند. ماده خشک مصرفی و تولید شیر دامها روزانه اندازه گیری شد. نمره وضعیت بدنی دامها و ترکیبات شیر اندازه گیری شد. برای بررسی عملکرد تخمدانی، از روش سونوگرافی تخمدان استفاده شد. نتایج نشان داد که ماده خشک مصرفی و کیفیت شیر تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت. تولید شیر گاوهائی که جیرههای حاوی نسبت کم و متوسط اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 را دریافت کردند بیشتر از سایر گاوها بود (p<0/05). غلظت هاپتوگلوبین شیر در گاوهای تغذیه شده با جیره حاوی نسبت زیاد اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3، بیشتراز سایر گاوها بود(p<0/05). غلظت پروژسترون خون در گاوهای تغذیه شده با جیره نسبت زیاد به طور معنی داری کاهش پیدا کرد/0p<0/05). براسا نتایج حاصل تعدیل نسبت امگا-6 به امگا-3 جیره موجب افزایش تولید شیر و بهبود عملکرد تخمدان در گاوهای تازه زا می شود.
حسین محب الدینی؛ امین عشایری زاده؛ وحید جزی
چکیده
تأثیر تغذیه کنجاله پنبهدانه تخمیری بر عملکرد، صفات کیفی تخممرغ، جمعیت میکروبی دستگاه گوارش و فراسنجههای خون با استفاده از 648 قطعه مرغ تخمگذار های-لاین W-36 در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار، شش تکرار و 12 قطعه مرغ در هر تکرار بررسی شد. کنجاله پنبهدانه خام با کشت مخلوط مایع حاوی باکتریهای لاکتوباسیلوس پلانتاروم، باسیلوس ...
بیشتر
تأثیر تغذیه کنجاله پنبهدانه تخمیری بر عملکرد، صفات کیفی تخممرغ، جمعیت میکروبی دستگاه گوارش و فراسنجههای خون با استفاده از 648 قطعه مرغ تخمگذار های-لاین W-36 در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار، شش تکرار و 12 قطعه مرغ در هر تکرار بررسی شد. کنجاله پنبهدانه خام با کشت مخلوط مایع حاوی باکتریهای لاکتوباسیلوس پلانتاروم، باسیلوس سابتیلیس و مخمر ساکارومایسس سرویسیه با نسبت یک به 1/2 تخمیر شد.تیمارهای آزمایشی شامل جایگزینی 7/5، 15، 22/5 و 30 درصد کنجاله پنبهدانه خام و یا تخمیری با کنجاله سویا در جیره غذایی بود. پس از هفت روز تخمیر، محتوای گوسیپول آزاد از 985 به 107 میلیگرم در کیلوگرم کنجاله کاهش یافت (0/05>P). استفاده از سطوح مختلف کنجاله پنبهدانه تخمیری در جیره سبب افزایش درصد تولید تخممرغ و توده تخممرغ و کاهش ضریب تبدیل خوراک در مقایسه با کنجاله پنبهدانه خام شد (0/05>P). مقاومت پوسته تخم در مرغهای تغذیه شده با جیرههای حاوی کنجاله پنبهدانه تخمیری بالاتر از پرندگان شاهد و مرغهای دریافت کننده جیرههای حاوی پنبهدانه خام بود (0/05>P). تغذیه جیرههای حاوی سطوح مختلف کنجاله پنبهدانه تخمیری سبب افزایش جمعیت باکتریهای اسید لاکتیکی در چینه دان و سکوم مرغهای تخمگذار شد (0/05>P). مقدار کلسترول خون در پرندگانی که جیره حاوی کنجاله پنبهدانه تخمیری دریافت کردند کمتر از سایر پرندگان بود (0/05>P). بها توجه به نتایج این حاصل جایگزینی کنجاله سویا با کنجاله پنبهدانه تخمیری تا 30 درصد ببدون تأثیر منفی بر عملکرد، سبب بهبود ضخامت پوسته تخممرغ، جمعیت میکروبی دستگاه گوارش و کاهش کلسترول سرم در مرغ های تخمگذارمیشود.
فرزانه ستاری نجف ابادی؛ اردشیر محیط؛ حسین مروج؛ نوید قوی حسین زاده؛ حسن درمانی کوهی؛ میثم توکلی
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر دو نوع پودر چربی کلسیمی اُمگا3 با منشا حیوانی و گیاهی بر عملکرد تولیدی، تولید مثلی و کیفیت تخممرغ در مرغ مادر گوشتی با استفاده از 60 قطعه مرغ مادر و 20 خروس (سن 65 هفتگی)، در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار و چهار تکرار به مدت دو ماه انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1. شاهد (فاقد پودرچربی)؛ 2. سطح 1/5درصد پودرچربی ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر دو نوع پودر چربی کلسیمی اُمگا3 با منشا حیوانی و گیاهی بر عملکرد تولیدی، تولید مثلی و کیفیت تخممرغ در مرغ مادر گوشتی با استفاده از 60 قطعه مرغ مادر و 20 خروس (سن 65 هفتگی)، در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار و چهار تکرار به مدت دو ماه انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1. شاهد (فاقد پودرچربی)؛ 2. سطح 1/5درصد پودرچربی کلسیمی اُمگا3 حیوانی با منشا روغن ماهی؛ 3. سطح سه درصد پودرچربی کلسیمی اُمگا3 حیوانی با منشا روغن ماهی؛ 4. سطح 1/5درصد پودر-چربی کلسیمی اُمگا3 گیاهی با منشا روغن کتان؛ 5. سطح سه درصد پودرچربی کلسیمی اُمگا3 گیاهی با منشا روغن کتان. درصد تخم-گذاری و سود اقتصادی مرغهای تغذیه شده با جیرههای حاوی 1/5درصد پودرچربی حیوانی و گیاهی بالاتر از مرغهایی بود که سطح سه درصد آن پودرهای چربی را دریافت کردند (p<0/05). بالاترین غلظت دوکوزاهگزاانوئیک اسید و دوکوزاپنتاانوئیک اسید در زرده تخم-مرغهای متعلق به مرغهای تغذیه شده با جیره حاوی سه درصد پودرچربی حیوانی و گیاهی و کمترین غلظت اسید لینولنیک در زرده تخممرغهای حاصل از پرندگان شاهد و یا تغذیه شده با جیره حاوی 1/5درصد پودرچربی حیوانی بود (p<0/05). کمترین درصد جوجهدرآوری و بیشترین نسبت اُمگا6: اُمگا3 مربوط به مرغهای دریافت کننده جیره شاهد بود(p>0/05). براساس نتایج حاصل، افزودن پودرچربی کلسیمی اُمگا3 حیوانی یا گیاهی در سطح 1/5درصد به جیره مرغ مادر گوشتی مسن، بدون تأثیر منفی بر عملکرد، جوجه درآوری و ترکیب اسید چرب زرده را بهبود میبخشد و به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفهتر است.
مهدی کلانی؛ شعبان رحیمی؛ تقی زهرایی صالحی؛ رضا حاجی آقایی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر اسانس مرزه و زنیان بر عملکرد و کیفیت تخممرغهای تولیدی در مرغهای چالشیافته با سالمونلا انتریتیدیس، تعداد 100 قطعه مرغ تخمگذار سویه های-لاین W-36 با سن 44 هفتگی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به مدت 13 هفته مورد مطالعه قرار گرفتند. تیمارها عبارت بودند از: شاهد منفی، شاهد مثبت، پادزیست: 0/15گرم اکسیوت در هر ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر اسانس مرزه و زنیان بر عملکرد و کیفیت تخممرغهای تولیدی در مرغهای چالشیافته با سالمونلا انتریتیدیس، تعداد 100 قطعه مرغ تخمگذار سویه های-لاین W-36 با سن 44 هفتگی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به مدت 13 هفته مورد مطالعه قرار گرفتند. تیمارها عبارت بودند از: شاهد منفی، شاهد مثبت، پادزیست: 0/15گرم اکسیوت در هر کیلوگرم جیره پایه، اسانس مرزه، و اسانس زنیان: هر یک به مقدار یک گرم در هر کیلوگرم جیره پایه. تمامی گروههای آزمایشی به جز شاهد منفی در هفته نهم با یک میلیلیتر محلول سوسپانسیون حاوی CFU 1Χ107 باکتری سالمونلا انتریتیدیس به روش گاواژ دهانی چالش داده شدند. شاخصهای کمّی در پایان هر هفته و شاخصهای کیفی، قبل و بعد از چالش مورد ارزیابی قرار گرفتند. چالش با سالمونلا انتریتیدیس بر عملکرد مرغان تخمگذار و کیفیت تخمها تاثیر معنیداری نداشت. پیش از چالش، پادزیست و اسانس دو گیاه دارویی، مصرف خوراک و وزن تخممرغ را در مقایسه با گروه شاهد کاهش دادند و پس از چالش، موجب کاهش مصرف خوراک و ضریبتبدیل غذایی شدند (p <0.05). در دوره قبل از چالش هر سه تیمار و بهخصوص اسانس گیاه زنیان، واحد هاو سفیده را کاهش دادند (p <0.05). پس از چالش، اسانس مرزه موجب کاهش میزان کلسترول زرده شد و اسانس هر دو گیاه دارویی موجب کاهش میزان اکسیداسیون چربیهای زرده، در هر دو دوره قبل و بعد از چالش شدند (p <0.05). نتایج این مطالعه نشان داد که اسانس دو گیاه دارویی با کاهش میزان کلسترول و مالوندیآلدهید زرده، کیفیت تخمهای تولیدی را افزایش میدهند.
منصور آق ارکاکلی؛ زهرا تراز؛ شهریار مقصودلو؛ فرید مسلمی پور
چکیده
تأثیر پودر ریشه کاسنی، بر عملکرد، قابلیت هضم، سیستم ایمنی و ترکیبات لاشه جوجههای گوشتی با استفاده از 360 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (مخلوط نر و ماده)، سویه راس 308، در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار در دوره سنی یک تا 42 روزگی بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره پایه، و جیرههای حاوی سطوح 0/25، 0/5 و 0/75 درصد پودر ریشه گیاه کاسنی ...
بیشتر
تأثیر پودر ریشه کاسنی، بر عملکرد، قابلیت هضم، سیستم ایمنی و ترکیبات لاشه جوجههای گوشتی با استفاده از 360 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (مخلوط نر و ماده)، سویه راس 308، در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار در دوره سنی یک تا 42 روزگی بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره پایه، و جیرههای حاوی سطوح 0/25، 0/5 و 0/75 درصد پودر ریشه گیاه کاسنی بودند. مصرف خوراک و وزن پرندگان به طور دورهای اندازهگیری و افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل محاسبه شد. قابلیت هضم مواد مغذی در سن 33 تا 36 روزگی اندازهگیری شدند. استفاده از پودر ریشه کاسنی در خوراک جوجههای گوشتی، سبب بهبود ضریب تبدیل در دوره یک تا 14 روزگی و 42-28 روزگی شد (p<0/05 )، اما تأثیر بر عملکرد در کل دوره آزمایش نداشت. قابلیت هضم پروتئین و چربی در جوجههای تغذیه شده با جیره حاوی 0/75 درصد پودر ریشه کاسنی بیشتر از جیرههای دیگر بود (p<0/05). وزن نسبی کبد در جوجههای تغذیه شده با پودر ریشه کاسنی کاهش یافت (p<0/05). تغذیه جوجههایگوشتی با جیره حاوی 0/25 درصد پودر ریشه کاسنی، تعداد لنفوسیتها را افزایش و تعداد هتروفیلها را کاهش داد (p<0/05). بر اساس نتایج این آزمایش، استفاده از سطوح 0/25، 0/5 و 0/75 درصد پودر ریشه کاسنی در جیره جوجههای گوشتی اثری بر عملکرد جوجههای گوشتی ندارد ولی سبب بهبود فعالیت سیستم ایمنی آنها میشود.
محمدرضا جمالی؛ محمدرضا قربانی؛ علی آقائی؛ محمد نوشاد
چکیده
تأثیر نسبتهای مختلف اسیدهای چرب امگا-6: امگا-3 جیره بر عملکرد، صفات کیفی تخم، برخی فراسنجههای خونی و تولید مثلی بلدرچین مولد ژاپنی، آزمایشی با استفاده از 720 قطعه بلدرچین ژاپنی به مدت 10 هفته در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار، شش تکرار و 24 قطعه بلدرچین (16 ماده و هشت نر) در هر تکرار انجام شد. تیمارها آزمایشی شامل، تیمار شاهد (نسبت ...
بیشتر
تأثیر نسبتهای مختلف اسیدهای چرب امگا-6: امگا-3 جیره بر عملکرد، صفات کیفی تخم، برخی فراسنجههای خونی و تولید مثلی بلدرچین مولد ژاپنی، آزمایشی با استفاده از 720 قطعه بلدرچین ژاپنی به مدت 10 هفته در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار، شش تکرار و 24 قطعه بلدرچین (16 ماده و هشت نر) در هر تکرار انجام شد. تیمارها آزمایشی شامل، تیمار شاهد (نسبت اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 برابر 1:13) و نسبتهای مختلف اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 (1:1، 1:3، 1:6 و 1:9) بودند. نتایج نشان داد بلدرچینهای تغذیه شده با جیره حاوی نسبت 1:1 در مقایسه با سایر نسبتهای اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3، مصرف خوراک بیشتری داشتند (0/05>P). توده تخم در بلدرچینهای تغذیه شده با نسبت 1:6 امگا-6 : امگا-3 بهطور معنیداری بالاتر از پرندگان شاهد و پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی نسبت 1:9 اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 بود. واحد هاو تخم بلدرچین به هنگام استفاده از جیرههای حاوی نسبت 1:6 و 1:1 اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3، بالاتر از شاهد بود (0/05>P). تغذیه بلدرچینها با جیرههای حاوی نسبتهای 1:1 تا 1:9 اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 باعث کاهش غلظت تریگلیسرید سرم نسبت به گروه شاهد شد (0/05>P). غلظت کلسترول سرم نیز در نسبت 1:1 و 1:6 اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 در مقایسه با شاهد کاهش نشان داد و غلظت گلوکز خون در نسبت 1:1 بیشترین مقدار بود. نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از نسبت 1:6 اسیدهای چرب امگا-6 : امگا-3 در جیره بلدرچین مولد سبب بهبود عملکرد تولیدی آنها میشود.
محمد امیدی زاده؛ فرشید خیری؛ مصطفی فغانی
چکیده
اثر سطوح کوآنزیم Q10 بر عملکرد، خصوصیات لاشه برخی فراسنجههای خونی، سیستم ایمنی، خواص ارگانولپتیک گوشت و نمو دستگاه گوارش بلدرچینهای ژاپنی با استفاده از 605 قطعه بلدرچین ژاپنی یک روزه در قالب طرح کاملا تصادفی با 11 تیمار و پنج تکرار از سن یک تا سن 35 روزگی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل گروه شاهد منفی، شاهد، شاهد مثبت و سطوح 15، 30، 45، ...
بیشتر
اثر سطوح کوآنزیم Q10 بر عملکرد، خصوصیات لاشه برخی فراسنجههای خونی، سیستم ایمنی، خواص ارگانولپتیک گوشت و نمو دستگاه گوارش بلدرچینهای ژاپنی با استفاده از 605 قطعه بلدرچین ژاپنی یک روزه در قالب طرح کاملا تصادفی با 11 تیمار و پنج تکرار از سن یک تا سن 35 روزگی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل گروه شاهد منفی، شاهد، شاهد مثبت و سطوح 15، 30، 45، 60، 75، 90، 105 و 210 میلیگرم/ کیلوگرم کوآنزیم Q10 در جیره بودند. در کل دوره آزمایش خوراک مصرفی، ضریب تبدیل و افزایش وزن روزانه محاسبه شدند. تیتر آنتیبادی علیه واکسن نیوکاسل و آنفولانزا و همچنین سوسپانسیون گلبول قرمز خون گوسفند در سن 30 روزگی اندازهگیری شدند. ضریب تبدیل در بلدرچینهای که جیره حاوی 210 میلیگرم/کیلوگرم کوآنزیم Q10 دریافت کردند از پرندگان شاهد منفی کمتر بود(p<0/01). با افزایش سطح کوآنزیم Q10، تیتر آنتیبادی علیه نیوکاسل و آنفولانزا و همچنین SRBC افزایش یافت(p<0/01). غلظت نیتروژن اورهی خون با مصرف جیره های حاوی کوآنزیم Q10 نسبت به تیمار شاهد منفی کاهش یافت(p<0/01). غلظت گلبولهای سفید و قرمز خون در بلدرچینهای تغذیه شده با جیره های حاوی کوآنزیم Q10 از بلدرچین های شاهد منفی بیشتر بود(p<0/01). عمق کریپتهای ناحیه ایلئوم از پرندگان شاهد منفی بیشتر بود(p<0/01). قرمزی و روشنایی گوشت در بلدرچین های تغذیه شده با جیره حاوی 210 میلیگرم/کیلوگرم کوآنزیم Q10 بهتر از پرندگان شاهد منفی بود(p<0/01). بر اساس نتایج این آزمایش افزودن کوآنزیم Q10 تا سطح 210 میلیگرم/کیلوگرم به جیره بلدرچین ژاپنی سبب بهبود عملکرد، فراسنجههای خونی، سیستم ایمنی و خواص ارگانولپتیک گوشت می شود.
حسین محمدی؛ امیرحسین خلت آبادی فراهانی
چکیده
هدف: طی دهههای اخیر تمایل به شناسایی مناطق ژنومی که حاوی ژنهای کاندیدای که هدف انتخاب بودهاند، رو به افزایش بوده است. شناسایی نشانه-های انتخاب میتواند دیدگاههای ارزشمندی در مورد ژنها و یا مناطق ژنومی که تحت انتخاب مثبت بوده و یا هستند فراهم کند که به نوبه خود منجر به درک بهتر ارتباط ژنوتیپ با فنوتیپ میشود. هدف از این مطالعه، ...
بیشتر
هدف: طی دهههای اخیر تمایل به شناسایی مناطق ژنومی که حاوی ژنهای کاندیدای که هدف انتخاب بودهاند، رو به افزایش بوده است. شناسایی نشانه-های انتخاب میتواند دیدگاههای ارزشمندی در مورد ژنها و یا مناطق ژنومی که تحت انتخاب مثبت بوده و یا هستند فراهم کند که به نوبه خود منجر به درک بهتر ارتباط ژنوتیپ با فنوتیپ میشود. هدف از این مطالعه، شناسایی ژنهای کاندیدای و مناطق ژنومی تحت انتخاب مثبت مرتبط با صفت تعداد نتاج متولد شده در بزهای نژاد مورسیانو-گرانادینا از طریق روشهای شناسایی ردپای انتخاب بود.
روش پژوهش: در این پژوهش اطلاعات ژنوتیپی مربوط به 643 رأس بزهای غیر خویشاوند نژاد مورسیانو-گرانادینا تعیین ژنوتیپ شده با آرایههای 50K استفاده شد. ابتدا جهت اطمینان از کیفیت دادههای تعیین ژنوتیپ، مراحل مختلف کنترل کیفیت روی دادههای اولیه تعیین ژنوتیپ شده انجام شد. برای فیلتراسیون دادههای ژنوتیپ شده، ابتدا نمونههایی که فراوانی نرخ تعیین ژنوتیپ آنها کمتر از 90 درصد بود، شناسایی و حذف شد. در مرحله بعد نشانگرهایی که حداقل فراونی آللی در آنها کمتر از یک درصد بود حذف شدند. سپس نشانگرهایی که نرخ تعیین ژنوتیپ آنها در نمونهها کمتر از 90 درصد بود شناسایی و حذف شدند. برای شناسایی نواحی ژنومی تحت انتخاب از دو آزمون آماری برآوردگر نااریب FST و hapFLK استفاده شد. ژنهای کاندیدا با استفاده از SNPهایی که در بازهی 1/0 درصد ارزش بالای این دو آزمون واقع شده بودند شناسایی شدند. در نهایت، برای تفسیر بهتر عملکرد ژنهای به دست آمده از پایگاههای اطلاعاتی آنلاینGeneCards و UniProtKB استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از آماره تتا در این پژوهش منجر به شناسایی نه منطقه ژنومی روی کروموزومهای مختلف گردید که شامل ژنهای KMT2E، CAMK2D، CTNNAL، DACH1، DNMT3B و STK3 با عملکردهای متفاوتی در رشد اووسیت، توسعه و تفرق فولیکولهای تخمدانی، اسپرماتوژنزیس، باروری، رشد و توسعه سلولهای گرانولوزا بودند. همچنین با بررسی QTLهای گزارش شده در مناطق ژنومی ارتولوگوس گاو، مرتبط با تعداد اسپرم و اندازه گوساله بودند. همچنین نتایج حاصل از آماره hapFLK در این پژوهش منجر به شناسایی چهار منطقه ژنومی روی کروموزومهای یک، دو، پنج و 11 شد و ژنهای کاندیدای شامل EDA2R، KCNH7 و CNOT11 مرتبط با فولیکوژنز و اسپرماتوژنزیس بودند. بررسی QTLهای گزارش شده در مناطق انتخابی با مرتبط فاصله گوسالهزایی قرار داشتند.
نتیجهگیری: ژنهایی که در نواحی ژنومی شناسایی شدند، میتوانند بر اساس عملکرد بهعنوان کاندیداهای تحت انتخاب مثبت مطرح باشند. در هر حال نیاز به بررسیهای پیوستگی و عملکردی بیشتری جهت شناسایی عملکرد ژنها است.
رضا ناصری هرسینی؛ فرخ کفیل زاده؛ مجتبی حقیقت
چکیده
هدف: اختهکردن یکی از ابزارهای مدیریتی شناختهشده برای کاهش بروز رفتارهای پرخاشگرانه، رفتارهای جنسی و تسهیل مدیریت دام است. پژوهشهای متعددی به بررسی تأثیر اختهکردن گوسفند و گاوهای گوشتی بر بازدۀ تولید و ویژگیهای لاشه پرداختهاند. نتایج کلی حاکی از آن است که اختهکردن کاهش بازدۀ رشد و تولید لاشههایی با محتوای چربی بالاتر ...
بیشتر
هدف: اختهکردن یکی از ابزارهای مدیریتی شناختهشده برای کاهش بروز رفتارهای پرخاشگرانه، رفتارهای جنسی و تسهیل مدیریت دام است. پژوهشهای متعددی به بررسی تأثیر اختهکردن گوسفند و گاوهای گوشتی بر بازدۀ تولید و ویژگیهای لاشه پرداختهاند. نتایج کلی حاکی از آن است که اختهکردن کاهش بازدۀ رشد و تولید لاشههایی با محتوای چربی بالاتر -که با افزایش سهم اسیدهای چرب اشباع همراه است- را نتیجه میدهد. در هر حال، تأثیر اختهکردن بر ویژگیهای مذکور در بزها تنها در موارد معدودی مورد بررسی قرار گرفته است؛ در حالیکه بزها از نظر ژنتیکی و در مقایسه با دیگر حیوانات نشخوارکننده چربی کمتر و با ترکیب مناسبتری از اسیدهای چرب را در لاشۀ خود انباشته میسازند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثرات اختهکردن بزغالههای مرخز بر عملکرد رشد و ویژگیهای کیفی لاشه و گوشت این حیوانات به انجام رسید.
روش پژوهش: بهمنظور ارزیابی اثرات اختهکردن بر عملکرد رشد، ویژگیهای کیفی لاشه و گوشت و ترکیب اسیدهای چرب عضلات longissimus thoracis و semimembranosus، از 16 رأس بزغالۀ نر مرخز (6/2±1/13 کیلوگرم وزن زنده، سن آغازین سهماهگی) در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار و هشت تکرار استفاده شد. بزغالهها یک هفته پیش از آغاز آزمایش با استفاده از حلقههای لاستیکی اخته شدند. طی دورۀ 119 روزۀ تغذیه با جیرۀ آزمایشی (تنظیمشده بر اساس توصیههای انجمن ملی تحقیقات برای نشخوارکنندگان کوچک)، عملکرد رشد بزغالهها بهصورت انفرادی اندازهگیری و ثبت شد. در ادامه، تمامی بزغالهها کشتار شده و مقدار نمونه کافی از هر دو عضله از نیمه چپ هر لاشه برداشت، در شرایط خلا بستهبندی و تا زمان انجام آزمایشهای تعیین ویژگیهای کیفی گوشت، شامل فشار برشی، افت پخت، رنگ، آنالیز تقریبی و ترکیب اسیدهای چرب، در دمای 20- درجۀ سلسیوس نگهداری شدند. مقدار 24pH، درصد ضایعات خونابه و ظرفیت نگهداری آب در روز پس از کشتار حیوانات اندازهگیری شد.
یافتهها: با اختهکردن بزغالهها میانگین مصرف خوراک و افزایش وزن روزانه کاهش و ضریب تبدیل خوراک افزایش یافت (05/0P<)؛ اما ازنظر درصد لاشه سرد، ضخامت چربی پشت و سطح مقطع عضلۀ longissimus thoracis تفاوتی بین تیمارها مشاهده نشد. درصد چربی عضلات براثر اختهکردن بزغالهها افزایش یافت (05/0P<)؛ اما محتوای پروتئین خام عضلات تحتتأثیر اختهشدن بزغالهها قرار نگرفت. اختهکردن بزغالهها تأثیری بر 24pH، درصد ضایعات خونابه، ظرفیت نگهداری آب و فشار برشی عضلات مذکور نداشت؛ اما کاهش درصد افت پخت در عضلۀ longissimus thoracis را سبب شد (05/0P<). شدت روشنی و درجۀ زردی رنگ گوشت مقادیر مشابهی را در عضلات بزغالههای اختهشده با گروه اختهنشده نشان داد، اما درجۀ قرمزی رنگ گوشت در عضلات بزغالههای اختهشده کاهش یافت (05/0P<). ترکیب اسیدهای چرب عضلۀ longissimus thoracis بزغالههای اختهشده تفاوتی با گروه شاهد نشان نداد و در رابطه با عضلۀ semimembranosus نیز تنها تغییراتی جزئی در حد کاهش درصد اسیدهای چرب cis 14:1C و 3cis 18:3C مشاهده شد (05/0P<).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل، اختهکردن بزغالههای مرخز علاوه بر افت عملکرد رشد و بازدۀ خوراک، بهواسطۀ افزایش محتوای چربی داخل عضلانی، سبب کاهش کیفیت گوشت میشود.
بهزاد خرمی؛ سید علیرضا وکیلی؛ محسن دانش مسگران
چکیده
گاوها از مخازن اصلی باکتری بیماریزای اشرشیاکلی O157:H7 به شمار میروند و تقریبا 30 درصد از گاوهای پرواری اشرشیاکلی O157:H7 را در مدفوع دفع میکنند. گوسالههای پرواری به منظور افزایش بازده خوراک با جیرههای با مقادیر بالای مواد متراکم تغذیه میشوند. گزارش شده است که جمعیت اشرشیاکلی O157:H7 در گاوهای تغذیه شده با غلات بیشتر از گاوهای تغذیه ...
بیشتر
گاوها از مخازن اصلی باکتری بیماریزای اشرشیاکلی O157:H7 به شمار میروند و تقریبا 30 درصد از گاوهای پرواری اشرشیاکلی O157:H7 را در مدفوع دفع میکنند. گوسالههای پرواری به منظور افزایش بازده خوراک با جیرههای با مقادیر بالای مواد متراکم تغذیه میشوند. گزارش شده است که جمعیت اشرشیاکلی O157:H7 در گاوهای تغذیه شده با غلات بیشتر از گاوهای تغذیه شده با علوفه میباشد، و زمانی که گاوها به طور ناگهانی از جیره با مواد متراکم بالا به جیره تمام علوفهای انتقال یافتند، جمعیت اشرشیاکلی کل تا 1000 برابر کاهش یافت. بنابراین، راهکارهایی که باعث کاهش اشرشیاکلی O157:H7 قبل از کشتار میشود، قرار گرفتن انسان را در معرض این عامل بیماریزای خطرناک کاهش میدهند. با این حال، تغییر جیره غذایی به علوفه در گوسالههای پرواری به دلیل عدم امکان پذیری، اتلاف وزن و دیگر مسائل مرتبط توصیه نمیشود، سایر مواد خوراکی غنی از ترکیبات فنلی مانند اسانسهای گیاهی میتواند راهکار جایگزین مناسب و امکان پذیرتری در کاهش جمعیت باکتری اشرشیاکلی O157:H7 باشد. دادههای موجود حاکی از فعالیت قوی باکتریکشی اسانسهای گیاهی در برابر باکتریهای بیماریزا مانند اشرشیاکلی O157:H7 است. در میان اسانسهای گیاهی، اسانس آویشن و دارچین به دلیل فعالیت ضد باکتریایی بالقوه خود در برابر میکروبهای شکمبه، در منابع بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات اسانس آویشن و دارچین بر جمعیت باکتری اشرشیاکلی O157:H7 در شکمبه و مدفوع گوسالههای پرواری تغذیه شده با جیرههای با مواد متراکم بالا بود. بیست و چهار رأس گوساله نر هلشتاین (میانگین وزن اولیه 16 ± 214 کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد استفاده قرار گرفتند و به مدت 45 روز تیمارهای آزمایشی شامل: 1- شاهد (جیره پایه بدون افزودنی)، 2- آویشن (جیره پایه + پنج گرم اسانس آویشن در روز برای هر رأس گوساله)، 3- دارچین (جیره پایه + پنج گرم اسانس دارچین در روز برای هر رأس گوساله) و 4- علوفه (تغییر ناگهانی جیره از مواد متراکم به جیره کاملا علوفهای در ده روز پایانی آزمایش؛ به عنوان کنترل مثبت برای فراوانی نسبی باکتری اشرشیاکلی O157:H7 در شکمبه و مدفوع) را دریافت نمودند. گوسالهها با جیرههای حاوی 15 درصد علوفه و 85 درصد کنسانتره تا حد اشتها تغذیه شدند. نمونههای محتویات شکمبه و مدفوع از گوسالهها در پایان آزمایش جمع آوری شد. تشخیص کمی اشرشیاکلی O157:H7 در نمونهها با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و روش واکنش زنجیرهای پلیمراز کمّی انجام شد. میانگین مصرف ماده خشک و افزایش وزن روزانه گوسالههای پرواری از روز 36 تا 70 آزمایش تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. در حالی که در گوسالههای مصرف کننده تیمار علوفه از روز 71 تا 80 میانگین مصرف ماده خشک و افزایش وزن روزانه کاهش، و ضریب تبدیل غذایی افزایش یافت (05/0>P). افزودن اسانس آویشن و دارچین موجب کاهش جمعیت سویه اشرشیاکلی O157:H7 (rbfE) محتویات شکمبه شد (05/0>P)، در حالی که سویه اشرشیاکلی O157:H7 (iudA) را تحت تأثیر قرار نداد. اما تیمار علوفه جمعیت هر دو سویه اشرشیاکلی O157:H7 را در شکمبه نسبت به تیمار شاهد کاهش داد (05/0>P). همچنین، تیمارهای آزمایشی جمعیت هر دو سویه اشرشیاکلی O157:H7 را در شکمبه و مدفوع گوسالههای پرواری نسبت به تیمار شاهد کاهش دادند (05/0>P). نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده از اسانس آویشن و دارچین در جیره گوسالههای پرواری میتواند روش مناسبتری در مقایسه با راهکارهای تغذیهای از قبیل تغییر ناگهانی جیره از جیره با مواد متراکم بالا به جیره علوفهای برای کاهش جمعیت باکتریهای بیماریزا از قبیل باکتری اشرشیاکلی O157:H7 در شکمبه و کاهش دفع آن در مدفوع باشد.
ثریا رفیعی؛ علی صادقی سفیدمزگی؛ سید رضا میرایی آشتیانی؛ حسن مهربانی یگانه
چکیده
مطالعه حاضر به منظور حاضر بررسی ارتباط صفات طول عمر تولیدی، وقوع ورم پستان بالینی و امتیاز سلول-های سوماتیک با صفات تیپ در گاوهای هلشتاین از طریق یک مطالعه فراتحلیل انجام شد. با استفاده از جستجوی سیستماتیک از طریق سامانههای جستجوگر و بررسی 106 مطالعه، مقالات مربوط به نژادهایی غیر از هلشتاین، گونههای گوسفند و بز، مقالات حاوی اطلاعات ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور حاضر بررسی ارتباط صفات طول عمر تولیدی، وقوع ورم پستان بالینی و امتیاز سلول-های سوماتیک با صفات تیپ در گاوهای هلشتاین از طریق یک مطالعه فراتحلیل انجام شد. با استفاده از جستجوی سیستماتیک از طریق سامانههای جستجوگر و بررسی 106 مطالعه، مقالات مربوط به نژادهایی غیر از هلشتاین، گونههای گوسفند و بز، مقالات حاوی اطلاعات ناقص، مقالات مربوط به صفات مختلف طول عمر، و مقالات نامرتبط با صفات مورد بررسی کنار گذاشته شدند. سپس دادههای ضرایب همبستگی ژنتیکی صفات تیپ با طول عمر تولیدی از تعداد شش مطالعه، با ورم پستان از هشت مطالعه و با امتیاز سلولهای سوماتیک از 17 مطالعه استخراج شدند. دادهها در این مطالعات از 263065، 4716267 و 922090 گاو هلشتاین، متناظر با طول عمر تولیدی، وقوع ورم پستان بالینی و امتیاز سلولهای سوماتیک جمع-آوری شده بودند. برای انجام آنالیز از پکیج metafor در محیط R استفاده شد. با توجه به وجود تفاوت در روشهای برآورد و تعداد نمونههای مطالعات مختلف، به منظور توجه به این ناهمگنی میان مطالعات، برای انجام فراتحلیل از مدل تصادفی (که در آن اثر مطالعه به صورت تصادفی در نظر گرفته شده و یک استنتاج درباره اثر در کل جمعیت مطالعاتی ارائه میدهد) جهت برآورد آمارههای اصلی استفاده شد. یافتهها نشان داد که طول عمر تولیدی همبستگی ژنتیکی قابل توجه را با رباط مرکزی پستان 19/0، با عرض سینه 13/0- و با عمق پستان 14/0 دارد. بیشترین همبستگی ژنتیکی امتیاز سلولهای سوماتیک با امتیاز وضعیت بدنی 31/0-، با عمق پستان 25/0- و با زاویه پا 24/0- برآورد شد. همچنین، بیشترین همبستگی ژنتیکی ورم پستان بالینی با عمق پستان 28/0-، با طول سرپستانک 23/0- و با زاویهدار بودن 17/0 برآورد شد. آزمون ناهمگنی (آماره I2 ) نشان داد میزان واریانس میان مطالعات در بیشترین سطح (بیشتر از 99 درصد) معنیدار بود. وجود رباط مرکزی قوی به معنی بقای طولانی گاوهای شیری در گلهها با حداقلسازی پتانسیل ابتلا به زخمها، و بیشینهسازی بهبود مدیریت شیردوشی و در نتیجه حفظ سلامت سرپستانکها و پستان کم عمق است. برآوردهای به دست آمده از فراتحلیل همبستگیهای ژنتیکی صفات تیپ با طول عمر تولیدی، امتیاز سلولهای سوماتیک و ورم پستان حاکی از این است که استفاده از این صفات میتواند نقش موثرتری در شاخص انتخاب چندصفته جمعیت گاوهای شیری داشته باشد. گاوها با دستیابی به امتیازهای ایدهآل صفات تیپ، میتوانند طول عمر طولانی، تولید شیر بیشتر، و باروری بهتری داشته باشند. نتایج این پژوهش میتواند در برآورد ارزشهای اقتصادی صفات تیپ جهت ایجاد شاخص ملّی برای ارزیابی و انتخاب گاوهای هلشتاین مورد استفاده قرار گیرد.
جابر خانی یوسف رضا؛ علی اسدی الموتی؛ مجتبی یاری؛ الیاس سلطانی
چکیده
تغییر اقلیم موجب شده است تا تلاشهای پژوهشی بسیاری معطوف به معرفی علف مناسب برای جایگزینی با علف رایج در جیره نشخوارکنندگان شود. در ایران، کشت یونجه در دهه گذشته به دلیل کمبود آب به شدت محدود شده در حالی که یونجه بخش مهمی از علوفه جیره گاوها است. این پژوهش به منظور ارزیابی عملکرد زراعی، خصوصیات گیاهشناسی، ویژگیهای شیمیایی و ...
بیشتر
تغییر اقلیم موجب شده است تا تلاشهای پژوهشی بسیاری معطوف به معرفی علف مناسب برای جایگزینی با علف رایج در جیره نشخوارکنندگان شود. در ایران، کشت یونجه در دهه گذشته به دلیل کمبود آب به شدت محدود شده در حالی که یونجه بخش مهمی از علوفه جیره گاوها است. این پژوهش به منظور ارزیابی عملکرد زراعی، خصوصیات گیاهشناسی، ویژگیهای شیمیایی و تغذیهای دو رقم ماشک علوفهای ( ماشک معمولی (Vicia sativa) و ماشک گل خوشهای (Vicia villosa) و یک رقم نخود علوفهای (Pisum arvense) در مقایسه با یونجه (Medicago sativa) انجام شد.
روش پژوهش: آزمایش به صورت یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار آزمایشی در سال 1399 اجراء و هر علف آزمایشی به مساحت یک هکتار کشت شد. مقدار بذر استفاده شده 60 کیلوگرم در هکتار و نوع خاک رسی-لومی بود. از هیچ کودی در آزمایش استفاده نشد و ماشک و نخود علوفهای در 50 درصد گلدهی و یونجه در چین دوم در اوایل گلدهی برداشت شد.
یافتهها: به لحاظ تولید علوفه تازه و خشک ، عملکرد ماشک گلخوشهای در بین سایر علفها بالاتر بود (05/0>p). همچنین شاخصهای بهرهوری فیزیکی و اقتصادی به ازای هر واحد آب مصرفی برای ماشک گلخوشه ای بیشترین و برای یونجه کمترین بود (05/0>p). درصد ماده آلی در علوفه یونجه و نخود (به ترتیب 6/89 و5/89 درصد ماده خشک) از ماشک گل خوشهای و معمولی (به ترتیب 6/86 و 4/85 درصد ماده خشک) بیشتر بود. پروتئین خام در علوفه ماشک معمولی2/27 و در علف یونجه 9/17 درصد ماده خشک بود و نخود علوفهای (1/22) و ماشک گلخوشهای (7/22) مابین این دو بودند. بیشترین NDF در علف ماشک گلخوشهای و یونجه (به ترتیب با 1/41 و 2/41 درصد) و کمترین NDF در علف ماشک معمولی با 6/36 درصد ماده خشک بود. در یونجه نسبت پروتئین محلول (بخش A) کمتر ولی نسبت بخشB2 B3, و C بیشتر از نخود و ارقام ماشک علوفهای بود. پتانسیل مصرف خوراک، ماده خشک و کل مواد مغذی قابل هضم، کیفیت نسبی علوفه، انرژی خالص شیردهی و شاخص نسبی کیفیت محاسبه شده برای ماشک معمولی بالاتر از سایر علفها بود (05/0>p).
نتیجهگیری: تلفیق نتایج به دست آمده روی صفات زراعی، بهرهوری استفاده از آب و ارزش تغذیهای در این مطالعه، ماشک و نخود علوفهای را جایگزین بالقوهای برای یونجه در جیره گاوهای شیری در اقلیم های خشک و گرمسیری معرفی میکند. پیشنهاد میشود برای تعیین اثرات عملکردی و نیز سطح مطلوب استفاده از آنها در جیره، مطالعات روی دام زنده نیز انجام شود.
علیرضا ولیزاده؛ علی خطیب جو؛ حسن شیرزادی؛ مهدی سلطانی
چکیده
به دنبال ممنوعیت استفاده از آنتیبیوتیک به عنوان محرک رشد در صنعت دام و طیور، استفاده از اسانسهای گیاهی به عنوان جایگزینی مناسب برای آنتیبیوتیکهای رایج در جیره طیور رونق گرفته است. گیاهان دارویی دارای مواد مؤثره مشخصی میباشند که در درمان بیماری یا پیشگیری از بروز بیماری به کار میروند. آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss) از خانواده ...
بیشتر
به دنبال ممنوعیت استفاده از آنتیبیوتیک به عنوان محرک رشد در صنعت دام و طیور، استفاده از اسانسهای گیاهی به عنوان جایگزینی مناسب برای آنتیبیوتیکهای رایج در جیره طیور رونق گرفته است. گیاهان دارویی دارای مواد مؤثره مشخصی میباشند که در درمان بیماری یا پیشگیری از بروز بیماری به کار میروند. آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss) از خانواده نعناعیان (لامیاسه) به شکل بوته و درختچه در نواحی کوهستانی، صخرهای و شیبدار مناطق مرکزی، جنوب و جنوب شرقی ایران (نواحی مختلفی مانند فارس، اصفهان و کرمان) رشد میکند. این گیاه به دلیل دارا بودن ترکیبات فنولی (تیمول، کارواکرول، لینالول)، فلاونوئیدی (رزارینیک اسید، کافئیک اسید و ...) و ساپونینی در صنایع دارویی، آرایشی، بهداشتی و غذایی مورد استفاده قرار میگیرد. به سبب ویژگیهای گوناگونی مانند خواص ضدالتهابی، ضدباکتری، ضدقارچی، ضدویروسی، ضدعفونیکننده، ضدنفخ، ضدتشنج، آنتیاکسیدانی و تقویتکننده سیستم ایمنی، از این گیاه برای درمان بیماریها استفاده شده است. در برخی منابع اثرات بیهوشکنندگی و ضدصرع نیز برای این گیاه ذکر شده است. چالش پیش روی متخصصین تغذیه، تنظیم جیرههای غذایی اقتصادی است که تا حد ممکن نزدیک به احتیاجات پرنده باشد. افزایش پروتئین جیره غذایی سبب افزایش تولید گرما در بدن جوجهها و افزایش مصرف آب میشود که به دنبال آن مقدار رطوبت بستر افزایش مییابد. جوجههای تغذیه شده با جیرههای عادی، اسیدهای آمینه غیر ضروری خود را از اسیدهای آمینه ضروری مازاد میسازند، درحالیکه در جیرههای کم پروتئین (Low protein diets) ممکن است اسیدهای آمینه ضروری کمتری برای این منظور موجود باشد. استفاده از گیاهان داروئی که نقشی در بهبود هضم و جذب مواد مغذی دارند ممکن است به فراهم شدن اسیدهای آمینه ضروری و غیر ضروری بیشتر منجر شود. لدا مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر آویشن شیرازی (Zataria multifolra) (صفر و 5/0 درصد جیره) و سطوح مختلف پروتئین (100 (CP100) یا 95 درصد (CP95) نیاز سویه) بر عملکرد، پاسخهای فیزیولوژیکی و کیفیت گوشت جوجههای گوشتی با استفاده از 280 قطعه جوجه گوشتی راس-308 (یک روزه، مخلوط دو جنس) در یک آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار، پنج تکرار و 14 جوجه در هر تکرار انجام شد. فراسنجههای عملکرد رشد، پاسخ ایمنی، متابولیتهای سرم خون، شمارش سلولهای خونی، کیفیت گوشت و مورفولوژی ژژنوم مورد بررسی قرار گرفتند. در دوره پایانی و کل دوره پرورش مصرف خوراک، وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک، صفات تفکیک لاشه به جز چربی حفره بطنی تحت تأثیر پودر آویشن، سطوح مختلف پروتئین و اثر برهمکنش آنها قرار نگرفت درحالیکه افزودن پودر آویشن به جیره CP100 در دورههای آغازین و رشد منجر به بهبود وزن بدن و افزایش وزن بدن شد (05/0>P). استفاده از پودر آویشن در جیره CP95 سبب کاهش غلظت کلسترول و LDL سرم و افزایش غلظت HDL شد. جیره CP95 باعث افزایش پروتئین کل و کاهش فعالیت آنزیمهای کبدی شد (05/0>P). تغذیه جیره CP95 دارای 5/0 درصد پودر آویشن منجر به کاهش هتروفیل و افزایش شمار لنفوسیت خون شد (05/0>P). تیمارهای آزمایشی بر پاسخ ایمنی همورال، وزن نسبی اندامهای لنفاوی، رنگ و pH گوشت سینه و ران و مورفومتری ژژنوم تاثیر معنیداری نداشتند بر اساس نتایج حاصل، صرفنظر از افزودن پودر آویشن، پنج درصد کاهش پروتئین جیره تاثیر منفی بر عملکرد شد، پاسخ ایمنی و کیفیت گوشت جوجههای گوشتی نداشت و در شرایط این آزمایش قابل توصیه میباشد.