علی کلانتری حصاری؛ محمدرضا اسدی؛ محمد بابائی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 13 بهمن 1400
چکیده
اثر سطوح مختلف پروبیوتیک بتاپلاس بر عملکرد رشد و ریخت شناسی بافتی ژژنوم بلدرچین ژاپنی با استفاده از تعداد 288 قطعه جوجه بلدرچین ژاپنی، با شش تیمار چهار تکرار و 12 پرنده در هر تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی از سن یک تا 42 روزگی بررسی شد. تیمارها شامل: گروه شاهد (بدون افزودنی)؛ سه جیره حاوی سطوح 0/5، یک و 1/5 گرم در کیلوگرم جیره پروبیوتیک بتاپلاس؛ ...
بیشتر
اثر سطوح مختلف پروبیوتیک بتاپلاس بر عملکرد رشد و ریخت شناسی بافتی ژژنوم بلدرچین ژاپنی با استفاده از تعداد 288 قطعه جوجه بلدرچین ژاپنی، با شش تیمار چهار تکرار و 12 پرنده در هر تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی از سن یک تا 42 روزگی بررسی شد. تیمارها شامل: گروه شاهد (بدون افزودنی)؛ سه جیره حاوی سطوح 0/5، یک و 1/5 گرم در کیلوگرم جیره پروبیوتیک بتاپلاس؛ جیره با کمبود پروتئین، و جیره با کمبود پروتئین و حاوی یک گرم در کیلوگرم بتاپلاس بود. مصرف خوراک، وزن بدن و افزایش وزن بدن به صورت هفتگی اندازه گیری و ضریب تبدیل محاسبه شد. در 42 روزگی دو پرنده از هر تکرار به طور تصادفی انتخاب، کشتار و صفات مربوط به تفکیک لاشه مورد سنجش قرار گرفت. به منظور بررسی صفات ریختسنجی بافت روده، از ژژنوم نمونه برداری شد. استفاده از پروبیوتیک بتاپلاس در میزان یک گرم در کیلوگرم جیره، مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل و برخی ریختسنجی ژژنوم را بهبود داد (0/05> p). در پرندگانی که با جیره حاوی سطح 1/5 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک بتاپلاس تغذیه شدند ضخامت پرز، قطر کریپت و تعداد سلول های جامی کاهش یافت (0/05> p). بر اساس نتایج حاصل، استفاده از بتاپلاس در جیره در سطح یک میلی گرم بر کیلوگرم، فراسنجه های عملکرد رشد و بافتی ژژنوم را در بلدرچین ژاپنی بهبود می بخشد.
فرزاد بسطامی؛ علی خطیب جو؛ صیفعلی ورمقانی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 18 بهمن 1400
چکیده
تاثیر مکمل والین بر عملکرد، ایمنی و شاخصهای رفتاری جوجههای گوشتی تحت تنش گرمایی با 420 قطعه جوجه گوشتی سویه راس-308 (مخلوط مساوی نر و ماده) در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار، پنج تکرار و 14 جوجه در هر تکرار بررسی شد. گروههای آزمایشی عبارت بودند از: شاهد مثبت (جیره پایه در دمای توصیه شده سویه راس)؛ شاهد منفی (جیره پایه تحت تنش گرمایی)؛ ...
بیشتر
تاثیر مکمل والین بر عملکرد، ایمنی و شاخصهای رفتاری جوجههای گوشتی تحت تنش گرمایی با 420 قطعه جوجه گوشتی سویه راس-308 (مخلوط مساوی نر و ماده) در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار، پنج تکرار و 14 جوجه در هر تکرار بررسی شد. گروههای آزمایشی عبارت بودند از: شاهد مثبت (جیره پایه در دمای توصیه شده سویه راس)؛ شاهد منفی (جیره پایه تحت تنش گرمایی)؛ و گروههای تحت تنش گرمایی و تغذیه شده با جیره پایه مکمل شده با پنج، 10، 15 و 20 درصد والینِ مازاد بر نیاز سویه راس. تنش گرمایی سبب کاهش وزن بدن، خوراک مصرفی و شاخص کارایی اروپایی، تیتر آنتیبادی علیه ویروس نیوکاسل، درصد لنفوسیت، غلظت پروتئین کل سرمی، فعالیت آلکالین فسفاتاز سرمی و فعالیت لاکتات دهیدروژناز سرمی و افزایش درصد هتروفیل، افزایش نسبت هتروفیل به لنفوسیت، افزایش دمای مقعدی و افزایش زمان لازم برای ایستادن جوجهها بعد از تست عدم تحرک شد، ولی پنج درصد مکمل والین سبب بهبود افزایش وزن در دوره رشد و کل دوره و افزایش شاخص کارایی اروپایی در کل دوره، مکمل 10 درصد والین منجر به بهبود وزن نسبی ران و سینه، مکمل 15 و 20 درصد والین منجر به افزایش درصد لنفوسیت و کاهش هتروفیل شد (05/0 >P ). براساس نتایج حاصل، افزودن پنج درصد مکمل والین وزن بدن و ضریب تبدیل جوجههای گوشتی تحت تنش گرمایی را بهبود می دهد و در سطوح بالاتر (15 و 20 درصد) سبب بهبود درصد سلولهای ایمنی می شود اما بر فراسنجههای ایمنی همورال و تست عدم تحرک جوجههای گوشتی تأثیر ندارد.
مصطفی حسین آبادی؛ تقی قورچی؛ عبدالحکیم توغدری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 19 بهمن 1400
چکیده
اثر مخمر ساکرومایسس سرویسیه بر عملکرد رشد، شاخص سلامتی، گوارشپذیری مواد مغذی، متابولیتهای سرم و رفتار مصرف خوراک گوسالههای شیرخوار با استفاده از 18 رأس گوساله نر شیرخوار نژاد سیمنتال با سن حدودأ 20 روز و وزن بدن اولیه 4/2±47 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و شش تکرار بررسی شد. تیمارها شامل: 1-گروه شاهد (بدون مخمر)، ...
بیشتر
اثر مخمر ساکرومایسس سرویسیه بر عملکرد رشد، شاخص سلامتی، گوارشپذیری مواد مغذی، متابولیتهای سرم و رفتار مصرف خوراک گوسالههای شیرخوار با استفاده از 18 رأس گوساله نر شیرخوار نژاد سیمنتال با سن حدودأ 20 روز و وزن بدن اولیه 4/2±47 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار و شش تکرار بررسی شد. تیمارها شامل: 1-گروه شاهد (بدون مخمر)، 2-تیمار حاوی 5/2 گرم مخمر ساکرومایسس سرویسیه در روز و 3-تیمار حاوی پنج گرم مخمر ساکرومایسس سرویسیه در روز بود. طول دوره آزمایشی 60 روز که شامل هفت روز دوره عادتپذیری بود. مصرف ماده-خشک و افزایش وزن روزانه اندازهگیری و ضریب تبدیل خوراک محاسبه شد. گوارشپذیری مواد مغذی و متابولیتهای خون اندازهگیری شد. گوسالههایی که پنج گرم مخمر در روزدریافت کردند افزایش وزن بالاتر و ضریب تبدیل بهتری داشتند (05/0P<). میزان غلظت گلوکز، کلسترول، تریگلیسیرید و نیتروژن اورهای خون تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. قابلیتهضم مادهخشک در گوسالههایی که پنج گرم مخمر مصرف کردند، بالاتر از گروه شاهد بود (05/0P<). با توجه به نتایج این تحقیق، استفاده از مخمر باعث بهبود افزایش وزن روزانه و بهبود ضریب تبدیل خوراک و نیز افزایش معنیدار قابلیتهضم مادهخشک میشود، بنابراین میتوان از مخمر ساکرومایسس سرویسیه در جیرههای گوسالههای شیرخوار در سطح پنج گرم در روز استفاده نمود.
حمیده نوری صادق؛ علی مقصودی؛ محمد رکوعی؛ هادی فرجی آروق؛ مهدی جهانتیغ
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 19 بهمن 1400
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ ایمنی همورال علیه گلبول قرمز گوسفند (SRBC) و ویروس بیماری نیوکاسل (NDV) در دو جنس نر و ماده از دو سویه وحشی و خالدار ایتالیایی بلدرچین بود. برای مقایسه فنوتیپی دو جنس از مدل واکاوی یک طرفه و برای واکاوی ژنتیکی یک مدل دام ساده با فرض وجود تفاوت مولفههای واریانس بین دو جنس از بسته نرمافزاری MCMCglmm نرم افزار R ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ ایمنی همورال علیه گلبول قرمز گوسفند (SRBC) و ویروس بیماری نیوکاسل (NDV) در دو جنس نر و ماده از دو سویه وحشی و خالدار ایتالیایی بلدرچین بود. برای مقایسه فنوتیپی دو جنس از مدل واکاوی یک طرفه و برای واکاوی ژنتیکی یک مدل دام ساده با فرض وجود تفاوت مولفههای واریانس بین دو جنس از بسته نرمافزاری MCMCglmm نرم افزار R استفاده شد. مقایسه فنوتیپی در دو جنس نر و ماده در هیچ یک از سویهها تفاوت معنیداری نشان نداد. در هر دو سویه، وراثتپذیری پاسخهای ایمنی همورال در نرها بالاتر از مادهها برآورد شد. در سویه وحشی برآورد وراثتپذیری IgT در نرها (187/0) و IgY در مادهها (177/0) بالاتر از سایر پاسخهای علیه SRBC بود. بالاترین وراثتپذیری مربوط به پاسخ ایمنی علیه NDV بود، بهطوری که در جنس نر و ماده سویه وحشی به ترتیب 214/0 و 268/0 برآورد شد. بر اساس نتایج حاصل، انتخاب ژنتیکی برای پاسخ سیستم ایمنی علیه نیوکاسل موجب بهبود عملکرد سیستم ایمنی میشود. با توجه به برآورد بالاتر وراثتپذیری پاسخهای ایمنی در نرها، انتخاب ژنتیکی این صفات بویژه علیه NDV در نرها موجب پیشرفت ژنتیکی بیشتری میشود.
علی نظری؛ حامد احمدی؛ فرید شریعتمداری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 01 اسفند 1400
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی ارتباط بین قابلیت هضم ماده معدنی منیزیم با وزن بدن، مصرف خوراک و آنزیم فیتاز با 120 قطعه جوجه گوشتی نر لاین B آرین پرورش یافته به صورت انفرادی انجام شد. به پرندگان دو جیره استاندارد و جیره مکمل شده با یک گرم آنزیم فیتاز (FTU/Kg500) اختصاص داده شد. خوراک مصرفی روزانه، افزایش وزن هفتگی، ضریب تبدیل غذایی در دوره پرورش ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی ارتباط بین قابلیت هضم ماده معدنی منیزیم با وزن بدن، مصرف خوراک و آنزیم فیتاز با 120 قطعه جوجه گوشتی نر لاین B آرین پرورش یافته به صورت انفرادی انجام شد. به پرندگان دو جیره استاندارد و جیره مکمل شده با یک گرم آنزیم فیتاز (FTU/Kg500) اختصاص داده شد. خوراک مصرفی روزانه، افزایش وزن هفتگی، ضریب تبدیل غذایی در دوره پرورش و قابلیت هضم منیزیم در بازه 28 تا 30 روزگی اندازه گیری شدند. با استفاده از مدل گامپرتز، نرخ رشد، وزن اولیه و حداکثر ظرفیت رشد بررسی شد. نرخ رشد و حداکثر ظرفیت رشد در گروه مصرف کننده آنزیم فیتاز بیشتر بود (05/0P<). افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر جیرههای مکمل شده آنزیم فیتاز بهبود یافت (05/0P<). قابلیت هضم منیزیم در جیرههای آنزیم فیتاز نسبت به جیرههای پایه استاندارد بیشتر بود (05/0P<). میزان نرخ رشد مدلسازی شده بر قابلیت هضم منیزیم تاثیرگذار بود به طوری که قابلیت هضم منیزیم در پرندگان با نرخ رشد بالاتر (ظرفیت رشدی سریعتر)، بیشتر بود (05/0P<). همبستگی بین قابلیت هضم منیزیم و افزایش وزن بدن مثبت بود و با افزایش هضم منیزیم ، افزایش وزن بهبود یافت(05/0P<). بر اساس نتایج حاصل، پرندگان با پتانسیل رشد بالاتر، توانپی بیشتری درهضم منیزیم را دارند و این قابلیت هضم در اثر استفاده از آنزیم فیتاز بیشتر میشود. بنابراین میتوان در برنامههای اصلاح نژاد جوجههای آرین توجه بیشتری به ارتباط بین استفاده از ماده معدنی منیزیم و پارامتر نرخ رشد نمود.
حسین محمدی؛ امیر حسین خلت آبادی فراهانی؛ محمد حسین مرادی؛ محمد شمس الهی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 14 اسفند 1401
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان همخونی ژنومی و اندازه مؤثر جمعیت در 879 رأس بز نژادهای بیتال، تدی، پهری، نچی، بربری، دیرا دینپناه و پوسوری بود. بدین منظور از یک پنل K50 که بعد از کنترل کیفیت 36861 نشانگر SNPو 827 رأس بز بود، استفاده شد. ضریب همخونی با چهار روش ماتریس روابط خویشاوندی (FGRM)، میزان هموزیگوسیتی (FHOM)، همبستگی گامتها (FUNI)، با نرمافزار ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان همخونی ژنومی و اندازه مؤثر جمعیت در 879 رأس بز نژادهای بیتال، تدی، پهری، نچی، بربری، دیرا دینپناه و پوسوری بود. بدین منظور از یک پنل K50 که بعد از کنترل کیفیت 36861 نشانگر SNPو 827 رأس بز بود، استفاده شد. ضریب همخونی با چهار روش ماتریس روابط خویشاوندی (FGRM)، میزان هموزیگوسیتی (FHOM)، همبستگی گامتها (FUNI)، با نرمافزار GCTA (نسخه0/1) و قطعات هموزیگوت ژنومی (FROH) با PLINK (نسخه 9/1) محاسبه شد. اندازه مؤثر جمعیت (Ne) از اطلاعات عدم تعادل پیوستگی با نرمافزار SNeP (نسخه 1/1) محاسبه شد. کمترین ضریب همخونی محاسبه شده با سه روش (FGRM، FHOM، FUNI) مربوط به نژاد بیتال و بیشترین مربوط به نژاد بربری بود. بیشترین میزان FROH (159/0) در نژاد بربری و کمترین مقدار آن (028/0) در نژاد پوسوری برآورد شد. میانگین طول قطعات ROH بین 2/70 تا 4/391 مگاباز و متوسط تعداد قطعات ROH بین 19/8 تا 65/48 متغیر بود. همچنین بیشترین و کمترین تعداد ROH به ترتیب روی کروموزومهای دو و 29 مشاهده شدند. اندازه Ne در نسلهای حاضر (نسل پنج) نژادهای مورد بررسی در دامنه 365-35 رأس بود. بیشترین Ne در نژاد بیتال (365 رأس) و کمترین در نژاد بربری (35 رأس) برآورد شد. میانگین ضریب همخونی در نژادهای بیتال، تدی، پهری، نچی، بربری، دیرا دینپناه و پوسوری به ترتیب 035/0، 081/0، 031/0، 052/0، 15/0، 11/0 و 02/0 بهدست آمد. همچنین Ne اکثر جمعیتهای مورد مطالعه کاهش یافته است. با اقتصادی کردن تولید و طراحی برنامههای مناسب برای حفاظت از حیوانات خالص باقیمانده این نژادها ضروری است.
فرنوش زنگیشه؛ محمد مهدی معینی؛ فردین هژبری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 24 اسفند 1401
چکیده
در این مطالعه 18 راس میش آبستن در دو گروه شش راسی نگهداری شدند. تیمارها شامل: تیمار اول یا شاهد (دریافت مقدار 10 میلیلیتر مکمل سلنیوم و ویتامین ای به صورت تزریقی دو هفته قبل از زایش (هر میلی لیتر حاوی 5/0 میلیگرم سلنیت سدیم و 50 میلی گرم ویتامین ای ) ، تیمار دوم، دریافت مکمل سلنیوم و ویتامین ای بصورت خوراکی 3/0 میلیگرم سلنیوم و 50 میلیگرم ...
بیشتر
در این مطالعه 18 راس میش آبستن در دو گروه شش راسی نگهداری شدند. تیمارها شامل: تیمار اول یا شاهد (دریافت مقدار 10 میلیلیتر مکمل سلنیوم و ویتامین ای به صورت تزریقی دو هفته قبل از زایش (هر میلی لیتر حاوی 5/0 میلیگرم سلنیت سدیم و 50 میلی گرم ویتامین ای ) ، تیمار دوم، دریافت مکمل سلنیوم و ویتامین ای بصورت خوراکی 3/0 میلیگرم سلنیوم و 50 میلیگرم ویتامین ای در کیلوگرم ماده خشک مصرفی ) مخلوط با جیره و بهصورت روزانه از چهار هفته قبل از زایش و تیمار سوم تجویز 10 میلیلیتر مکمل سلنیوم و ویتامین ای بهصورت تزریقی چهار هفته قبل از زایش (پنج میلیلیتر) و دو هفته قبل از زایش ( پنج میلیلیتر)بودند. از میش ها و برههای تازه متولدشده نیز قبل از مصرف آغوز و 14 روز بعد از تولد خونگیری انجام شد. در دو هفته بعد از زایش وزن میشها در گروه تیمار خوراکی نسبت به تیمار شاهد بیشتر بود (05/0>P). غلظت سلنیوم سرم و آغوز میشها در تیمار خوراکی بالاتر از گروههای دیگر بود (05/0>P). در روز تولد میانگین غلظت سلنیوم سرم خون برهها در تیمار خوراکی نیز بالاتر از دو گروه دیگر بود (05/0>P). در دو هفتگی، غلظت مس سرم برهها در تیمار خوراکی نسبت به شاهد بیشتر بود (05/0>P). نتایج این آزمایش نشان داد، استفاده از مکمل خوراکی سبب افزایش غلظت سلنیوم سرم و آغوز میشها و برههای حاصل از آنها شد. پیشنهاد میشود جهت کاهش تنش ناشی از تزریق مکمل سلنیوم و ویتامین ای از روش خوراکی استفاده شود.
یاسمین بحری؛ حسین مروج
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 03 خرداد 1402
چکیده
اثرات افزودن جاذب سم چند جزئی به جیرههای حاوی سم آفلاتوکسین B1 بر عملکرد رشد، فراسنجههای خونی و بافتشناسی کبد با استفاده از 180 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس 308 در یک آزمایش فاکتوریل3×3 با سه سطح جاذب (صفر، 5/0 و یک کیلوگرم در تن) و سه سطح آفلاتوکسین B1 (صفر، 5/0 و یک میلیگرم در کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار، چهار تکرار ...
بیشتر
اثرات افزودن جاذب سم چند جزئی به جیرههای حاوی سم آفلاتوکسین B1 بر عملکرد رشد، فراسنجههای خونی و بافتشناسی کبد با استفاده از 180 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس 308 در یک آزمایش فاکتوریل3×3 با سه سطح جاذب (صفر، 5/0 و یک کیلوگرم در تن) و سه سطح آفلاتوکسین B1 (صفر، 5/0 و یک میلیگرم در کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار، چهار تکرار و پنج جوجه در هر تکرار به مدت 42 روز بررسی شد.
استفاده از سطح یک کیلوگرم در تن جاذب سم، تنها در سطح 5/0 میلیگرم در کیلوگرم سم آفلاتوکسین B1 توانست تأثیر معنیداری در کاهش اثرات منفی صفات عملکرد رشد مانند میانگین افزایش وزن روزانه، وزن زنده و خوراک مصرفی روزانه در کل دوره پرورش داشته باشد. تغذیه جوجهها با جیرههای حاوی آفلاتوکسین B1، سبب کاهش غلضت سرمی کلسترول، آلبومین و پروتئین کل و افزایش کراتینین و اوره شد (05/0P<). در نتایج بافتشناسی کبد، بروز التهاب سیاهرگ باب کبدی در تمام تیمارها مشهود بود، اما میزان فیبروز و نکروز در تیمارهای حاوی سطوح 5/0 و یک میلیگرم در کیلوگرم سم بیشتر از سطح صفر سم بود. استفاده از جاذب سم در جیره، اثری بر تغییرات بافتی کبد نداشت.
بر اساس نتایج حاصل، افزودن جاذب سم چندجزئی به میزان یک کیلوگرم در تن به جیرههای حاوی 5/0 میلیگرم در کیلوگرم سم آفلاتوکسین B1 میتواند باعث بهبود صفات عملکرد رشد در کل دوره پرورش جوجههای گوشتی شود.
ساسان قمری؛ فرهنگ فاتحی؛ کامران رضایزدی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 09 خرداد 1402
چکیده
در مطالعه حاضر اثرات سطوح مختلف پروتئینخام در جایگزین شیر بر عملکرد بزغالههای شیرخوار نژاد سانن با استفاده از شانزده راس بزغاله ماده نژاد سانن 10 روزه با میانگین وزن 57/0±68/4 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملا تصادفی با دو تیمار آزمایشی شامل جایگزین شیر با 22 درصد پروتئین خام (CP22) و جایگزین شیر با 28 درصد پروتئین خام (CP28) به مدت 60 روز بررسی ...
بیشتر
در مطالعه حاضر اثرات سطوح مختلف پروتئینخام در جایگزین شیر بر عملکرد بزغالههای شیرخوار نژاد سانن با استفاده از شانزده راس بزغاله ماده نژاد سانن 10 روزه با میانگین وزن 57/0±68/4 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملا تصادفی با دو تیمار آزمایشی شامل جایگزین شیر با 22 درصد پروتئین خام (CP22) و جایگزین شیر با 28 درصد پروتئین خام (CP28) به مدت 60 روز بررسی شد. در این مطالعه، مقدار جایگزین شیر، خوراک آغازین و همچنین یونجه مصرفی بزغالهها به صورت روزانه ثبت گردید و وزن بزغالهها نیز به صورت هفتگی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میانگین افزایش وزن روزانه برای تیمار CP28 در مقایسه با تیمار CP22 طی ماه اول، ماه دوم و در کل دوره آزمایشی بطور معنی داری بیشتر بود (05/0P<). همچنین وزن پایان دو ماهگی برای بزغالههای تیمار CP28 در مقایسه با تیمار CP22 به طور معنی داری (14/16 در مقابل 21/14 کیلوگرم) بیشتر بود (05/0P<). نتایج نشان داد که مقدار کل ماده خشک مصرفی روزانه طی کل دوره آزمایشی برای تیمار CP28 در مقایسه تیمار CP22 بیشتر بود (05/0>P). با عنایت به اینکه در مدیریت پرورش بزغالههای شیرخوار فراسنجه هایی همچون رشد سریعتر و افزایش وزن بالاتر اولویت بیشتری نسبت به ضریب تبدیل خوراک دارد بنابراین تغذیه جایگزین شیر با سطوح بالای پروتئین خام ( 28 درصد) به دلیل افزایش وزن روزانه بیشتر و متعاقبا وزن از شیرگیری بالاتر در بزغالههای نژاد سانن می تواند توصیه گردد.
فرهاد صمدیان؛ محمد امیر کریمی ترشیزی؛ علیرضا ایوک پور
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 10 خرداد 1402
چکیده
مطالعه حاضر به منظور مقایسه عملکرد، وزن نسبی اندامهای احشایی، قطعات لاشه، کیفیت گوشت و متابولیتهای خونی بین دو سویه آرین و راس 308 با استفاده از تعداد 96 قطعه جوجه یکروزه در قالب یک طرح کاملا تصادفی با دو تیمار ، 12 تکرار و چهار پرنده در هر تکرار انجام شد. در روزهای 32 و 42، یک پرنده از هر قفس کشتار شد و بازده لاشه و میانگین وزن نسبی ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور مقایسه عملکرد، وزن نسبی اندامهای احشایی، قطعات لاشه، کیفیت گوشت و متابولیتهای خونی بین دو سویه آرین و راس 308 با استفاده از تعداد 96 قطعه جوجه یکروزه در قالب یک طرح کاملا تصادفی با دو تیمار ، 12 تکرار و چهار پرنده در هر تکرار انجام شد. در روزهای 32 و 42، یک پرنده از هر قفس کشتار شد و بازده لاشه و میانگین وزن نسبی اندامهای احشایی برای هر دو سویه تعیین شد. پراکسیداسیون لیپیدی گوشت و متابولیتهای پلاسمایی خون در انتهای دوره پرورش سنجیده شدند. نتایج نشان داد که در کل دوره پرورش، مصرف خوراک سویه آرین بیشتر از راس بود (05/0≥P)، ولی در ضریب تبدیل خوراک کل دوره تفاوت معنیداری مشاهده نگردید. نرخ افزایش وزن در دو هفته اول در سویه آرین به طور معنیداری بیشتر بود (05/0≥P)، با این حال در طی هفته پنجم پرورش این روند معکوس شد. بازده لاشه و وزن نسبی سنگدان در جوجههای گوشتی آرین بالاتر بود (05/0≥P)، در حالی که وزن نسبی بورس فابریسیوس در این سویه کمتر از جوجههای گوشتی راس 308 بود (05/0≥P). راس 308 دارای غلظت اسید اوریک پلاسمایی بالاتری در مقایسه با آرین بود (01/0≥P)، در حالی که میانگین تریگلیسرید کل پلاسمایی در جوجههای گوشتی آرین بیشتر از راس بود (05/0≥P). پراکسیداسیون لیپیدی گوشت سینه و ران نیز در سویه آرین بیشتر از راس بود (05/0≥P). نتایج حاضر میتواند در اتخاذ تدابیر مدیریتی و تغذیهای بهتر برای سویههای مورد آزمایش از جوجه گوشتی کمکبخش باشد.
لیلا طاهرآبادی؛ فرخ کفیل زاده
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 13 خرداد 1402
چکیده
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر فواصل برداشت در مراحل مختلف رشد بر عملکرد تولید و ارزش غذایی علف نپیر بهعنوان یک منبع علوفهای جدید در ایران، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 13 تیمار و سه تکرار انجام شد. چینها در فواصل هر 16 تا 20، 24 تا 28 و 43 روز یا 136 روز پس از کاشت (پایان مرحله رویشی) برداشت شدند که بهترتیب در ارتفاعهای تقریبی 50، 100، ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر فواصل برداشت در مراحل مختلف رشد بر عملکرد تولید و ارزش غذایی علف نپیر بهعنوان یک منبع علوفهای جدید در ایران، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 13 تیمار و سه تکرار انجام شد. چینها در فواصل هر 16 تا 20، 24 تا 28 و 43 روز یا 136 روز پس از کاشت (پایان مرحله رویشی) برداشت شدند که بهترتیب در ارتفاعهای تقریبی 50، 100، 150 و 300 سانتیمتر بودند. این فواصل برداشت بهترتیب منجر به شش، چهار، دو و یک چین برداشت شد. ترکیبات شیمیایی و تخمیر شکمبهای برونتنی بههمراه عملکرد تولید علف نپیر اندازهگیری شد. بیشترین عملکرد ماده خشک (1/25 تن در هکتار) فقط با یک برداشت در ارتفاع 300 سانتیمتر صورت گرفت. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی در تمام چینها 60 تا 70 درصد بود و بیشترین مقادیر آن در علوفه برداشت شده در ارتفاع 50 سانتیمتر مشاهده شد. علوفه برداشت شده در ارتفاع 300 سانتیمتر بیشترین تولید ماده خشک و ماده آلی قابل هضم (بهترتیب 9/15 و 2/14 تن در هکتار) را داشت. بیشترین غلظت پروتئین خام و کمترین الیاف نامحلول در شوینده خنثی و لیگنین در ارتفاع 50 سانتیمتر مشاهده شد. کمترین پتانسیل گاز تولیدی و بیشترین نرخ تخمیر بهترتیب در ارتفاع 300 و 50 سانتیمتر بود. براساس نتایج حاصل، برای دستیابی به حداکثر عملکرد ماده آلی قابل هضم میبایست علف نپیر را بدون اعمال چینهای اضافی و در پایان مرحله رویشی (136 روز پس از کاشت و ارتفاع 300 سانتیمتر) برداشت نمود.
علی منصوری؛ محمد حسین نعمتی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 14 خرداد 1402
چکیده
در این پژوهش از رویکرد علی – مقایسهای برای ارزیابی عملکرد واحدهای مرغداری فعال استفاده شد. از میان مدلهای مختلف س÷نجش عملکرد، شاخص بهرهوری کل مالم کوئیست به دلیل اثربخشی بیشتر آن در سنجش رشد انتخاب شد. به منظور دستیابی به یک الگوی جامع کلیه مرغداریهای گوشتی استان زنجان برای مطالعه مورد توجه قرار گرفت؛ لیکن به دلیل فقدان ...
بیشتر
در این پژوهش از رویکرد علی – مقایسهای برای ارزیابی عملکرد واحدهای مرغداری فعال استفاده شد. از میان مدلهای مختلف س÷نجش عملکرد، شاخص بهرهوری کل مالم کوئیست به دلیل اثربخشی بیشتر آن در سنجش رشد انتخاب شد. به منظور دستیابی به یک الگوی جامع کلیه مرغداریهای گوشتی استان زنجان برای مطالعه مورد توجه قرار گرفت؛ لیکن به دلیل فقدان دادههای مورد نیاز در برخی مرغداریها، تنها 30 واحد مرغداری گوشتی شاخص، برای ارزیابی عملکرد انتخاب شد. در این پژوهش تعداد جوجهریزی اولیه، دان مصرفی، هزینه انرژی، هزینه پرسنلی و هزینه بهداشت و درمان به عنوان متغیرهای ورودی و وزن کشتار نهایی و وزن کود تولیدی به عنوان متغیر خروجی انتخاب شد. بررسی بهره-وری کل نشان داد که از میان واحدهای تصمیمگیری موجود، در دوره اول به ترتیبAL12 با 9/34 درصد رشد از بیشترین رشد بهره وری و AL14با افتی 4/14 درصدی از بیشترین افت بهرهوری برخوردار هستند.همچنین نتیجه حاصل از ارزیابی اهمیت ورودیها و خروجیها در بهرههوری کل نشان داد، استفاده بهینه از دان مصرفی و مدیریت هزینههای نیروی انسانی در بین متغیرهای ورودی بیشترین تاثیر را بر بهروی کل واحدهای مرغداری گوشتی دارد و از سوی دیگر در میان متغیرهای خروجی نیز وزن کشتار نهایی که بطور ضمنی نرخ تلفات جوجه و بهرهمندی از تغذیه مناسب واحد مرغداری را نشان می دهد، در افزایش بهروری کل واحدهای مورد مطالعه از بیشترین تاثیر برخوردار است.
محمدتقی فیاضی کیا؛ محمد دادپسند؛ حمیده کشاورزی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 16 خرداد 1402
چکیده
در این پژوهش، از چهار الگوریتم جنگل تصادفی، درخت تصمیم، بیز ساده و رگرسیون لجستیک برای پیشبینی بیماری ورم پستان بر اساس دادههای دو گله گاو شیری هلشتاین استفاده شد. به دلیل نامتوازن بودن تعداد موارد بیمار و سالم از دو روش بیشنمونهبرداری و کمنمونهبرداری استفاده شد. متغیرهای مرتبط با ورم پستان، شامل نوبت زایش، تولید شیر روزانه، ...
بیشتر
در این پژوهش، از چهار الگوریتم جنگل تصادفی، درخت تصمیم، بیز ساده و رگرسیون لجستیک برای پیشبینی بیماری ورم پستان بر اساس دادههای دو گله گاو شیری هلشتاین استفاده شد. به دلیل نامتوازن بودن تعداد موارد بیمار و سالم از دو روش بیشنمونهبرداری و کمنمونهبرداری استفاده شد. متغیرهای مرتبط با ورم پستان، شامل نوبت زایش، تولید شیر روزانه، فصل زایش، مرحلهی شیردهی، سابقهی ورم پستان و امتیاز سلولهای بدنی از دو گاوداری در اصفهان جمعآوری شد. ویرایش دادهها با نرمافزارSQL Server (نسخه 2012)، مدلسازی برای پیشبینی ورم پستان با نرمافزارWEKA (نسخه 8/3)، انجام شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، بهترین عملکرد مربوط به الگوریتم جنگل تصادفی در حالت کمنمونهبرداری با صحت، حساسیت، تشخیص و ناحیه زیرمنحنی خم به ترتیب ۳0/84 درصد، 80/94 درصد، 80/73 درصد و 90/0 بود. بدون نمونهبرداری، قدرت تشخیص موارد بیمار (حساسیت برحسب درصد) در الگوریتمهای جنگل تصادفی، درخت تصمیم، بیز ساده و رگرسیون لجستیک به ترتیب 67/1، صفر، 29/12 و 06/2 بود که نسبت به استفاده از نمونهبرداری بهطور چشمگیری ضعیفتر بود. این بخاطر نامتوازن بودن تعداد موارد دو کلاس سالم و بیمار و نشاندهندهی لزوم استفاده از روشهای نمونهبرداری بود. با توجه به یافتهها، الگوریتم درخت تصمیم نیز در روش کمنمونهبرداری با اختلاف کمی بعد از جنگل تصادفی بهترین عملکرد را با صحت، حساسیت، تشخیص و ناحیه زیرمنحنی خم بهترتیب 0/84 درصد، 2/94 درصد، 9/73 درصد و 90/0 داشت. با توجه به هزینهی محاسباتی بسیار بیشتر جنگل تصادفی نسبت به درخت تصادفی، در مواقعی که حجم دادهها بالاست، بهتر است از درخت تصمیم استفاده شود.
محمدعلی اسعدی؛ حامد نجفی علمدارلو؛ سیدحبیب اله موسوی؛ علی رضا احسانی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 16 خرداد 1402
چکیده
مطالعه حاضر بهمنظور اندازهگیری سطح کارایی فنی و عوامل تعیینکننده آن در تولید مرغ گوشتی آرین با استفاده از رویکرد پارامتری به روش تابع تولید مرز تصادفی در استان کردستان با استفاده از فرم تابعی ترانسلوگ و با کمک روش حداکثر درستنمایی، برآورد و عوامل اصلی که سطح ناکارایی فنی واحدهای مورد مطالعه را توضیح میدهند، انجام شد. برای ...
بیشتر
مطالعه حاضر بهمنظور اندازهگیری سطح کارایی فنی و عوامل تعیینکننده آن در تولید مرغ گوشتی آرین با استفاده از رویکرد پارامتری به روش تابع تولید مرز تصادفی در استان کردستان با استفاده از فرم تابعی ترانسلوگ و با کمک روش حداکثر درستنمایی، برآورد و عوامل اصلی که سطح ناکارایی فنی واحدهای مورد مطالعه را توضیح میدهند، انجام شد. برای انتخاب 21 مزرعه مرغ گوشتی، از روش نمونهگیری متناسب با تعداد واحدها استفاده شد که دادههای ورودی- خروجی با استفاده از پرسشنامه جمعآوری شدند. نتایج تابع نشان داد که دان مصرفی، تعداد جوجهریزی و هزینه دارو و بهداشت، متغیرهای مهمی بودند که تأثیر مستقیم و معنیداری بر مقدار تولید گوشت داشتند. نتایج نشان داد که کارایی فنی برآورد شده در سطح مزرعه از 43 درصد و 90 درصد با میانگین 75 درصد متغیر بود. همچنین ارزیابی عوامل مرتبط با ناکارآمدی نشان داد که از بین هفت عامل مورد بررسی، پنج متغیر بر مقدار کارایی تأثیر مثبت داشتند که سن و تجربه مرغدار، دو مورد از مهمترین عوامل تأثیرگذار بودند که در این پژوهش مشاهده شد. این یافتههای پژوهشی برای سیاستگذاران و کارکنان ترویج بهمنظور هدایت سیاستها به سمت افزایش کارایی ارزشمند است و میتواند به افزایش راندمان تولید مرغهای گوشتی و ترویج نژاد آرین کمک کند.